۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

اطلاعیه جدید جنبش مقاومت جندالله ، موشک باران منطقه زعمران بلوچستان را محکوم می کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم


بدینوسیله جنبش مقاومت جندالله به اطلاع عموم مردم بلوچستان و ایران می رساند که رژیم جنایت پیشه ولایت سفیه ساعت یک بامداد امروز باری دیگر و بدون توجه به قوانین بین المللی به موشک باران آن سوی مرز و منطقه زعمران بلوچستان پرداخت که در این موشک باران تعداد شیش تن از مردم منطقه مجروح شده و خسارات مالی به مردم روستای سرکیزی زعمران وارد آمده است.
جنبش مقاومت این حملات وحشیانه را به شدت محکوم نموده و این گونه حملات بزدلانه را نشانه ترس و وحشت رژیم از مردم می داند و رژیم می خواهد بدین طریق مردم منطقه را از حمایت مقاومت بازدارد که البته در این طرحش ناکام و ناموفق است و هر اندازه که میزان جنایت رژیم افزایش یابد به همان اندازه میزان حمایت از مقاومت افزایش خواهد یافت.
رژیم سال گذشته چندین بار منطقه مرزی ماشکیل را هدف حملات موشکی قرار داد و موجب شهادت چندین زن و کودک بلوچ شد و رژیم می خواست با این حملات ترس و وحشت بیافریند اما بالعکس این حملات موجب بیداری بیشتر مردم و حمایت بیشتر مردم از مقاومت شد.
امروز جنبش در دل تمامی مردم بلوچ در دو سوی مرز جای گرفته است و جنبش طی سالهای گذشته با تلاش های فراوان حمایت وسیع مردمی را در مناطق مرزی بدست آورده است و رژیم با این جنایتهای وحشیانه اش جز اینکه مردم را بیشتر به سوی جنبش سوق دهد سودی نخواهد برد.
جنبش مقاومت از همه سازمانهای سیاسی در دو سوی مرز می خواهد که این جنایت وحشیانه رژیم را محکوم نموده و از سازمانهای بین المللی بخواهند که جلوی این اقدامات ضد انسانی رژیم را بگیرندهمچنین جنبش به رژیم هشدار می دهد که به این حملات ضد انسانی با همان موشک پاسخ داده خواهد شد و جنبش هرگز از خون بی گناهان درگذر نخواهد کرد.
جنبش مقاومت جندالله
ارسال شده توسط تفتان در ۴:۳۸ 0 نظرات
سه‌شنبه ۲۹ ژوئن ۲۰۱۰

هرانا؛ مرگ زندانیان سیاسی بلوچ در بازداشتگاه اطلاعات و وضعیت بحرانی سایر بازداشت شدگان

بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، یک زندانی سیاسی بلوچ به نام شیر محمد شه بخش فرزند میرزا که گفته می شود تنها به دلیل رابطه خویشاوندی با یکی از اعضای اپوزیسیون بلوچستان بازداشت شده بود جان خود را در این بازداشتگاه از دست داد، بستگان نامبرده ضمن تائید این خبر در گفتگو با هرانا مدعی شدند نامبرده بدون اطلاع خانواده در محل نامعلومی دفن شده و ماموران امنیتی تنها مرگ وی را به خانواده او اطلاع دادند.

هرانا؛ مرگ زندانیان سیاسی بلوچ در بازداشتگاه اطلاعات و وضعیت بحرانی سایر بازداشت شدگان
خبرگزاری هرانا - شیرمحمد شه بخش یکی از زندانیان سیاسی بلوچستان به دلایل نامعلومی در بازداشتگاهی در اداره اطلاعات زاهدان جانباخت این در حالی است که طی هفته های گذشته زندانی دیگری نیز در این بازداشتگاه جان خود را از دست داده بود، در حال حاضر وضعیت سایر بازداشت شدگان در این بازداشتگاه نگران کننده ارزیابی می شود.
بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، یک زندانی سیاسی بلوچ به نام شیر محمد شه بخش فرزند میرزا که گفته می شود تنها به دلیل رابطه خویشاوندی با یکی از اعضای اپوزیسیون بلوچستان بازداشت شده بود جان خود را در این بازداشتگاه از دست داد، بستگان نامبرده ضمن تائید این خبر در گفتگو با هرانا مدعی شدند نامبرده بدون اطلاع خانواده در محل نامعلومی دفن شده و ماموران امنیتی تنها مرگ وی را به خانواده او اطلاع دادند.
همچنین در طی هفته های گذشته جوان دیگری به نام شاپور شه بخش فرزند غلامعلی که به اتهام مشابه بازداشت شده بود، در این بازداشتگاه جان خود را از دست داد، خانواده شه بخش مدعی وجود علائم ضرب و شتم و شکنجه بر پیکر فرزند خود شدند.
لازم به یادآوریست بازداشت گاه اداره اطلاعات زاهدان از لحاظ شرایط محیطی و رعایت قوانین به عنوان یکی از بدنام ترین بازداشتگاه های امنیتی کشور شناخته می شود.
در حال حاضر تعدادی دیگری از زندانیان سیاسی بلوچستان در این بازداشت گاه بسر می برند که نقطه اشتراک تمامی آنها وجود پیوند خویشاوندی با اعضای اپوزیسیون بلوچستان است.
اسامی این زندانیان که در معرض بد رفتاری، شکنجه و خطرمرگ قرار دارند عبارت است از:
1- گل محمد شه بخش، فرزند الله داد
2- دین محمد شه بخش، فرزند خدا داد
3- خالد شه بخش ، فرزند یوسف
4- عبیدالله شه بخش، فرزند حاجی محمد
- مهر الله شه بخش، فرزند حاجی فقیر
6- عطاء الله شه بخش، فرزند ولی محمد
7- امان الله شه بخش، فرزند دین محمد
8- رحمان شه بهش، فرزند نورمحمد
9- ناصر شه بخش
گزارشات تکمیلی در این رابطه منتشر خواهد شد.







چاپ کنيد

40 نفر در خرداد ماه اعدام شدند، رهانا

رهانا: در خرداد ماه نيز طبق روال ماه‌های گذشته که جمهوری اسلامی به اعدام شهروندان ايرانی می‌پرداخت، شاهد دست کم ۴۰ اعدام در شهرهای مختلف ايران بوديم.

به گزارش خبرنگار رهانا، روزهای آغازين خرداد ماه عبدالحميد ريگی، برادر عبدالمالک ريگی در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد که تصوير آن نيز در سطح اينترنت پخش شد. وی بهار سال ۱۳۸۷ توسط مقامات پاکستان به ايران تحويل داده شده بود و از آن زمان در زندان مرکزی زاهدان به سر می‌برد.
در روزهای پايانی ماه نيز شاهد اعدام عبدالمالک ريگی، رهبر گروه جندالله در زندان اوين بوديم. وی اسفند ماه سال پيش بازداشت شده بود و فيلم اعتراف‌های وی نيز در صدا و سيمای جمهوری اسلامی پخش شد.
هم‌چنين، اعدام ۱۳ نفر در روز ۱۷ خرداد ماه در زندان قزل‌حصار کرج، يکی ديگر از رويدادهای اين ماه بود. يک روز پيش از اين اعدام‌ها، خبر از انتقال ۲۶ نفر از محکومان به اعدام به قرنطينه‌ی زندان قزل‌حصار کرج منتشر شده بود که از ميان آن‌ها ۱۳ نفر به اتهام حمل و قاچاق مواد مخدر به دار آويخته شدند.
در اين ميان ۱۳ نفر در زندان قزل‌حصار کرج، پنج شهروند در زندان زاهدان، پنج نفر در زندان رشت که يکی از آن‌ها يک زن بوده و البته تا کنون به تاييد منابع رسمی نرسيده است، پنج نفر در زندان مرکزی قم، ۳ نفر در زندان يزد، سه نفر در زندان مرکزی اصفهان، دو نفر در استان خراسان شمالی، يک نفر در زندان اهواز، يک نفر در زندان ميانه، يک نفر در زندان سراب، يک نفر در زندان اوين اعدام شده‌اند که حمل و نگه‌داری و قاچاق مواد مخدر دلايل عمده‌ی اين اعدام‌ها را تشکيل داده است.
آمار دقيق اعدام‌ها در ايران، هيچ‌گاه منتشر نشده است، آمارهايی که در طول ماه‌ و يا سال منتشر می‌شود، تنها آن دسته از اعدام‌هايی است که اخبار آن توسط برخی زندانيان و يا منابع وابسته به دولت منتشر می‌کنند.
اجرای حکم‌های اعدام در ايران، در حالی صورت می‌گيرد که سازمان‌ها و گروه‌های حقوق بشر داخلی و بين‌المللی همواره به دولت ايران برای اجرای احکام اعدام اعتراض داشته‌اند.
ايران با توجه به جمعيت‌اش بعد از چين بيش‌ترين تعداد اعدام‌ها را در ميان کشورهای جهان دارا است.
تهيه و تنظيم: شيدا جهان‌بين



در پی انتشار شایعاتی در مورد احتمال اعدام قریب الوقوع زینب جلالیان، دختر ۲۸ ساله کرد در ایران، پدر او از وضعیت دخترش ابراز بی اطلاعی کرد.

علی جلالیان، پدر زینب در واکنش به انتشار این شایعات به بی بی سی فارسی گفت که از درستی یا نادرستی آنها اطلاع دقیقی ندارد و تنها می داند که دختر او را به اعدام محکوم کرده اند و این حکم "قطعی" شده است.

همزمان گفته می شود که یکی از وکلای دادگستری در تلاش است که وکالت خانم جلالیان را به عهده بگیرد.
زینب جلالیان در سال ۱۳۸۶ بازداشت و بعدا به اتهام همکاری با گروه پژاک محاکمه و محکوم شد.
پدر خانم جلالیان گفت که تا کنون چند وکیل برای او گرفته است، اما قوه قضائیه از پذیرفتن وکالت آنها خودداری می کند.
او گفت که اجازه دفاع به دخترش نمی دهند و از دست آنها هم کاری بر نمی آید.
به گفته آقای جلالیان، اعضای خانواده او حدود یک ماه قبل در زندان با زینب جلالیان ملاقات کرده اند.
او در مورد نحوه دستگیری دخترش گفت که او را در حالی بازداشت کرده بودند که مسافر یک مینی بوس بود و کارت شناسایی همراه نداشت، اما بعد اتهام همکاری با گروه های مسلح مخالف دولت ایران به او وارد شد.
آقای جلالیان گفت که دخترش نه سلاح و مهماتی حمل می کرده و نه در عملیات "خرابکاری" دست داشته است.



مهدی کروبی، یکی از رهبران مخالفان دولت در ایران بعد از ظهر امروز (۸ تیر) در حالیکه در مراسم ختم پدر محمد رضا عارف، معاون اول محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران در مسجد دانشگاه صنعتی شریف حاضر شده بود، مورد حمله عده ای لباس شخصی قرار گرفت.

به گزارش سحام نیوز، آقای کروبی در هنگام ورود با فریاد مخالفانی روبرو شد که علیه او شعار می دادند، اما او برای جلوگیری از بر هم خوردن مراسم، از مسجد خارج شد.

حدود دو هفته پیش هم آقای کروبی برای دیدار با آیت الله صانعی، از مراجع تقلید منتقد دولت در قم به این شهرسفر کرده بود، اما عده ای از افراد لباس شخصی در اعتراض به حضور او جلوی بیت آیت الله صانعی تجمع کردند و پس از خروج آقای کروبی به دفتر آقای صانعی حمله کردند.
آقای کروبی در مورد این وقایع گفت: "اگر زمان شاه یک شعبان بی مخ بود، اکنون این حاکمیت صدها شعبان بی مخ تربیت کرده است و این افراد باید بدانند که مهدی کروبی تا آخر ایستاده است و آماده پرداخت هرگونه هزینه ای در این راه است و تا گرفتن حق مردم از پا نخواهد نشت".
او درباره سابقه تشکیل گروه هایی که به گفته او عامل این گونه حملات هستند، گفت: "یک سال پس از رحلت امام، فرمانده بسیج وقت پیش من آمد و گفت قصد داریم تشکیلات و گردان هایی را در شهرهای کشور ایجاد کنیم. من ضمن مخالفت، علت تشکیل چنین تشکیلاتی را جویا شدم که وی هدف از تشکیل گردان های بسیج را مقابله با شورش ها و تظاهرات مردمی اعلام کرد و گفت که با نیروی بسیج می توانیم این تظاهرات را سرکوب کنیم".
آقای کروبی در ادامه با اظهار تاسف از سرنوشت بسیجی که به گفته او در زمان آیت الله خمینی ۸ سال در جبهه ها جنگید و از کشور دفاع کرد، گفت: "بسیج کارش به جایی رسیده است که در دانشگاه ها با دانشگاهیان برخورد می کند، در مساجد مردم را کتک می زند، در رای گیری ها تقلب می کند، در خیابان ها به کشتار مردم می پردازد، در ۱۴ خرداد جلوی سخنرانی نوه امام را می گیرد، و با حمله به خانه، دفاتر و مساجد مراجع و بسیاری جاهای دیگر، اقداماتی انجام داده است که نام و یاد بسیج را لکه دار کرده است".
به نظر می رسد با افزایش انتقادات مهدی کروبی از آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، بر شدت حملات علیه او افزوده شده است.
آقای کروبی در بیانیه ای که اخیرا منتشر کرد، نوشته بود: "آنچه امروز تحت عنوان ولایت فقیه انجام می شود با اندیشه و عملکرد آیت الله خمینی متفاوت بوده و تیشه به ریشه قانون اساسی و جمهوری اسلامی برخواسته از رای مردم زده است".
او در این بیانیه گفته بود: "اختیار و دامنه ولایت فقیه آنقدر توسعه داده شد که بعید می دانم در مواردی این مقدار اختیار از سوی خداوند به پیامبران و ائمه معصومین نیز داده شده باشد و حتی گمان نمی کنم که خدا چنین حقی برای چنین برخوردی با بندگان را برای خودش نیز در نظر گرفته باشد".



۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

در حمایت از زینب جلالیان و پیش از آنکه دیر شود

تغییر برای برابری - سایت ها را می گردیم، از لحظه ای که خبر را شنیده ایم سایت ها را به دنبال اسمت به دنبال نشانی از تو می گردیم که نشانی، کم پیدا ست ، مثل رد پاهایت روی برف روزی که از خانه فرار کردی و ده ساله بودی که لابد توی برف گم می شده اند یا روی سنگلاخ کوه یا زیر تابش آفتاب در دشت که نمی دانم چه فصلی بوده، فصل رفتنت را انگار اما رقم می زنند که تابستان باشد، می گردیم باز که نشانه هایت را کنار هم بچینیم ببینیم محارب خدا چه شکلی بوده، چه کرده در کدام دادگاه به کدام نشانی، محاربه اش ثابت شده باز هم رد پایت گم شده، رد پایت حتی در دادگاه هم نیست که چند دقیقه ای بیشتر مهمانش نبوده ای که لابد محاربه از قیافه ات می باریده و نیازی به اثبات نداشته. پدرت صدایش لرزیده وقتی که گفته تو موقع فرار سواد نداشتی ، با دست های کوچک ده ساله ات کار خانه می کردی، مثل هزاران زن بی نشانی دیگر، تو هم بی نشان بودی، پی نشان یافتن به کوه زدی یا چه؟ نمی دانم اما امروز هم که قرار گذاشته اند تا طناب دار زندگی 27 ساله ات را پایان دهد هنوز نشانی از تو نیست.


هیچ کس وکیل تو نیست، آنکه بنا را بر ناپدید کردن تو از حیات گذاشته، نشانه هایت را پاک کرده اند، اجازه نداده اند حتی وکیلی که خواسته ای دستش به پرونده تو برسد، هیچ ردپایی به تو نمی رسد، نوشته اند فعالیت تبلیغی می کرده ای، نوشته اند در راه خانه ات دستگیر شده ای وقتی می خواستی به روستایی در ماکو بروی ، همانجا که روزی از آن گریختی، کجایی دختر؟ محاربه ات با خدا بود یا با زندگی که در آن برایت نشانه ای نبود، محاربه ات با سرنوشتت بود؟ زندگیت ردپاهای شیرین را به خاطر می آورد، شیرین که ردپای آخرش در بهار جاودانه شد، شیرین که می خندد از درون قاب عکس.

ما می خواهیم که تو زنده بمانی، می خواهیم که نشانی هایت کامل شوند، می خواهیم نبرد تو با زندگی و سرنوشت زنانی که محکوم به بی سوادی بودند ، برگ آخرش چوبه ی دار نباشد، ما می خواهیم همه قوای زنانه ات را به کار گیری، زنده بمان زینب! زنده بمان و به روستایت بازگرد، این بار نه در حکم زنی بی سواد و جارو به دست با کوهی از آرزوهای برآورده نشده، بازگرد با شیپور تغییر.

ما می خواهیم که تو زنده بمانی، ما می خواهیم که اعدامت نکنند، می خواهیم که تو و همه ی زنان آن روستای کوچک دوباره امید به زندگی را احساس کنند، زینب ما با تو می مانیم تا آخرین لحظه، هرچند که دستمان خالی است و دل هایمان دل دل نتوانستن می کند، از همه ی سازمان های داخلی و بین المللی حقوق بشری که جان دختر 27 ساله برایشان مهم است، از قاضی آخر، آخری نفری که می تواند مانع مرگ تو شود، می خواهیم ما را در رسیدن به آرزویمان کمک کنند، ما می خواهیم که زنده بمانی زینب جلالیان.

ارسال شده توسط تفتان در ۱۹:۴۵ 0 نظرات

اشکالات مطلب آقای دوشوکی

آقای عبدالستار دوشوکی طی یک مقاله به تحلیل و تجزیه قیام امیر عبدالمالک(رحمه الله) پرداختند که چندین مورد آن از نظر تاریخی و با در نظر داشت واقعیت اشتباه می باشد که لازم دیدم فعلا بنابر نبود وقت به طور سرسری بدان بپردازم و در فرصتی دیگر با تشریح بیشتر آن را مورد بررسی قرار دهم.

اولا عنوان مطلب اشتباه است زیرا که عبدالمالک سقوط نکرده است بلکه امروز تفکر و اندیشه عبدالمالک در اوج بلندی قرار دارد و این را همه مردم و جهانیان به خوبی می دانند و سقوط زمانی گفته می شود که اندیشه و تفکر شخص به طور کلی از بین برود و یا شکست بخورد اما امروز اندیشه و تفکر مالکی تمام منطقه را فرا گرفته است و نام عبدالمالک برای همیشه زنده است.
آقای دوشوکی در نوشتارش دلیل ترک کردن لشکر رسول الله به فرماندهی مولا بخش درخشان را نامجو بودن و نسبتا خودرای بودن امیر معرفی می کنند اما نزدیکان امیر به خوبی می دانند که برعکس این ادعا امیر نه نامجو بود و نه خودرای بلکه تا حدود بسیار زیادی از نام و شهرت دوری میکرد و حتی در مرحله آغاز کار از بردن نام حرکت و خود جلوگیری می کرد و به دیگر گروههای مبارز می گفت عملیاتها را بر عهده گیرند مثل عملیات بلوار بزرگمهر زاهدان و عملیات مرصاد خاش و چند عملیات کوچک دیگر در سطح شهر زاهدان که امیر از نام بردن خود خود داری می کرد و در باره خودرای بودن باید بگوئیم که امیر در هر موضوع و مسئله ای رای جمع را بر رای خود ترجیح می داد و ممکن نبود که خودرای باشد و علت اصلی جدائی از لشکر رسول الله اختلاف شدید مولا بخش درخشان با علمای منطقه و فعالیت اقتصادی غیر مشروع وی بود که رهبر مقاومت همیشه از مخالفان تجارت مواد مخدر بود و تا آخر هم با وجود مشکلات سخت اقتصادی از آن پرهیز نمود و به همه تاجران این مواد خانمان سوز که موجب تباهی و نابودی ملت بلوچ شده است توصیه می کرد که دست از خرید و فروش مواد مخدر بردارند و از آنجائیکه مولا بخش این کار را شروع کرد رهبر مقاومت راهش را جدا کرد و برای ادامه تحصیل به گشت سراوان رفت و مدتی کوتاه در آنجا مشغول تحصیل شد و پس از آن برای ادامه تحصیل راهی کراچی شد.

آقای دوشوکی می نویسد که رهبر مقاومت به جامعه بنوری کراچی که مرکز جهاد بود رفتند و این کاملا اشتباه است رهبر مقاومت نه به جامعه بنوری کراچی بلکه به جامعه فاروقیه کراچی که یک مرکز علمی بود رفته و مشغول تحصیل شدند البته پس از مدتی کوتاه این حوزه را ترک کرده و باز مشغول مطالعات شخصی شدند و به صورت شخصی به فراگیری علوم پرداخت و مدت دو سال به مطالعه تاریخ جهان و تاریخ سازمانهای چریکی و انقلابی پرداخت.
و پس از جنگ افغانستان دوشوکی می نویسد رهبر مقاومت به کویته رفتند در حالی که ایشان پس از جنگ افغانستان به ایران رفته و در روستای ناهوک نزدیک سراوان مشغول تحصیل شدند که بنده در این دوره استاد ایشان بودم و مشغول تدریس در این حوزه بودم و رهبر مقاومت همراه با شهید حاجی محمود(ره) و حاجی محمد ظاهر بلوچ (حفظه الله)رهبر جدید جنبش و نادر ناهوکی (حفظه الله) از فرماندهان جنبش در این حوزه مشغول تحصیل بودند و همینجا بود که جنبش مقاومت جندالله پایه ریزی شد.
اما در مورد نقش ای اس آی هم آقای دوشوکی دچار اشتباه شدند و تحلیل درستی ارائه نداده اند و کاملا متاثر از تبلیغات دروغین رژیم هستند زیرا اگر آقای دوشوکی در بلوچستان پاکستان وقتی گذرانده بودند می دانستند که منطقه بلوچستان با وسعت بسیار زیادش و بافت منطقه ای اش خصوصا در مناطق مرزی اصلا تحت کنترل دولت مرکزی پاکستان نیست و پاکستان در مقابله با گروههای آزادی بخش بلوچستان خودش ناتوان است پس چگونه می تواند با جنبش مقاومت خود را درگیر کرده و مشکل دیگری برای خود بسازد و همه بلوچهائی که فعلا در اروپا هستند به خوبی از این وضعیت آگاه هستند چون خود دورانی را در این مطقه گذرانده اند و عبور و مرور جنبش در منطقه نشانگر نقش ای اس آی نمی باشد بلکه این وضعیت منطقه ای است که عبور و مرور را آسان کرده است و جهان می داند که ای اس آی پاکستان از غیر معتمدترین سازمانهای اطلاعاتی منطقه است و در راستای منافع خود به هیچ کس رحم نمی کند و تجربه نشان داده است که سازمانهای اطلاعاتی به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند و به هیچ صورت امکان اعتماد بر آنها نیست خصوصا سازمان اطلاعاتی مانند سازمان اطلاعاتی پاکستان که تجربه های زیادی در این مورد وجود دارد پس چگونه جنبش مقاومت می توانست به آی اس آی اعتماد کند و رازهای خود را با این سازمان یا افراد مرتبط با آن درمیان بگذارد در صورتیکه در مورد رهبر مقاومت حتی نزدیک ترین افراد جنبش از نقل و انتقالش با خبر نمی شدند و در سفرش به افغانستان تا رسیدن وی به مقصد من که برادر ایشان و از نزدیک ترین افراد به ایشان بودم بی اطلاع بودم لذا این سخن که رهبر مقاومت با اطلاع ای اس آی به افغانستان رفته است کاملا اشتباه است و ممکن نیست که رهبر مقاومت و جنبش بر هیچ سازمان اطلاعاتی اعتماد کنند و رهبر مقاومت همانگونه که در اطلاعیه های جنبش آمده است در افغانستان و توسط نیروهای خارجی دستگیر و به ایران تحویل داده شد اما چرا رهبر مقاومت به افغانستان رفته بود درست است که وضعیت امنیتی بسیار سخت و شدیدی در منطقه مرزی ایجاد شده بود و باید جای رهبر مقاومت تغییر می کرد و بهترین نقطه که شاید از نظر امنیتی مناسب بود افغانستان بود که در اینجا خیانت یک افغانی موجب لو رفتن جای رهبر و دستگیری وی شد. و بسیاری از مسائل امنیتی هستند که تا دستیابی به تمام موارد فعلا باید مخفی بمانند تا افراد دخیل دستگیر و به سزای عمل خود برسند.
آقای دوشوکی در نوشتارش موضوع ارتباط با القائده و طالبان را مطرح نموده و اشتباها یا عمدا برای اثبات این موضوع بدون ذکر منبع از بنده نقل قول کرده اند در صورتیکه بنده هیچ جا چنین چیزی ننوشته و نگفته ام و این گفته ها ادعاهای وزارت اطلاعات رژیم هستند تا بدین صورت جنبش را به طالبان و القائده ربط دهد در صورتیکه چنین ارتباطی اصلا وجود نداشته است.
امیدوارم آقای دکتر عبدالستار دوشوکی نوشتار خود را مورد بازنگری قرار دهند تا نوشتارش مورد اعتماد همه قرار گیرد.
با تشکر
عبدالرئوف ریگی

abdulrauf.rigi@gmail.com





۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

'شرکتهای بزرگ فروش بنزین به ایران را متوقف کرده اند'

صادرکنندگان عمده فرآورده های نفتی از بیم واکنش آمریکا فروش بنزین به ایران را متوقف کرده اند.

روزنامه بریتانیایی تایمز مالی (فایننشال تایمز) گزارش کرده است که شرکت های عمده بین المللی بدون سرو صدا فروش فرآورده های نفتی، به خصوص بنزین به ایران را متوقف کرده اند که نشانه نگرانی آنها از وضع تحریم های بین المللی علیه جمهوری اسلامی و موفقیت تلاش های پشت پرده آمریکا برای قانع کردن جامعه جهانی به حمایت از این تحریم هاست.
براساس این گزارش، شرکت های ویتول، گلنکور و ترافیگورا، سه شرکت بزرگ سوئیسی که بخش عمده ای از بازار جهانی فرآورده های نفتی را در اختیار دارند، صدور بنزین به ایران را کمابش قطع کرده اند اما این اقدام به معنی قطع کامل صدور بنزین خارجی به این کشور نخواهد بود.
بشنوید
توقف فروش بنزین به ایران به دلیل واکنش آمریکا
در حال حاضر، تعدادی از شرکت های کوچک مستقر در دوبی و شرکت های چینی جانشین شرکت های معتبرتری شده اند که در سال های گذشته، نیاز جمهوری اسلامی به بنزین وارداتی را، که در حال حاضر به حدود یکصد و سی هزار بشکه در روز می رسد، تامین می کرده اند.
تایمز مالی به نقل از یکی از مدیران شرکت ویتول، که صادر کننده حدود نیمی از بنزین وارداتی ایران بوده، گفته است که ادامه معامله با جمهوری اسلامی از نظر سیاسی و "جنبه های روابط عمومی فعالیت شرکت" مشکل آفرین شده است.
به گفته وی، عواید مالی این معاملات ارزش مواجهه با پی آمدهای منفی آن را ندارد و به همین جهت، شرکت های عمده جهان در مناقصه فروش سالانه بنزین به ایران شرکت نکرده اند.
برخی از ناظران این احتمال را هم مطرح کرده اند که ممکن است گسترش دامنه تحریم ها بر توانایی ایران به پرداخت تعهدات مالی خود هم تاثیر بگذارد و احتمالا شرکت های صادر کننده این عامل را نیز در تصمیم به توقف فروش بنزین به ایران در نظر داشته اند.
'پاشنه آشیل' اقتصاد ایران
با اینکه ایران یکی از صادرکنندگان عمده نفت خام در جهان محسوب می شود اما افزایش مصرف در خلال سال های اخیر همراه با کمبود ظرفیت پالایشگاهی در کشور باعث شده است تا این کشور به شدت به واردات بنزین از خارج وابسته شود.
دولت ایران با تمهیداتی مانند سهمیه بندی در صدد کاهش مصرف برآمده است
در هفته های اخیر، ایالات متحده و برخی از کشورهای غربی تصمیم ایران به تولید اورانیوم با خلوص 20 درصد را به معنی رد پیشنهاد آژانس بین المللی انرژی اتمی برای حل بحران هسته ای این کشور دانسته و خواستار تشدید تحریم های بین المللی علیه جمهوری اسلامی شده اند.
آمریکا یک رشته تحریم های یک جانبه را هم علیه جمهوری اسلامی به اجرا گذاشته که از جمله شامل سرمایه گذاری و مبادلات تجاری در بخش نفت و گاز می شود.
براساس این تحریم ها، مشارکت شرکت های آمریکایی در بخش نفت و گاز ایران منع قانونی دارد اما این ممنوعیت شامل شرکت های غیرآمریکایی نمی شود با اینهمه، شرکت های بین المللی، که معمولا مبادلات گسترده ای با ایالات متحده دارند، از برانگیختن ناخرسندی دولت آمریکا و واکنش منفی افکار عمومی این کشور بیم دارند.
اخیرا کنگره ایالات متحده وضع تحریم های یک جانبه دیگری علیه ایران، شامل منع صدور بنزین و بیمه محموله های نفتی عازم این کشور را تصویب کرد و حامیان این مصوبه در کنگره واردات بنزین را پاشنه آشیل اقتصاد جمهوری اسلامی خواندند.
به گزارش آژانس بین المللی انرژی، سال گذشته میلادی، شرکت هایی از چین، سوئیس، کویت، روسیه، مالزی، هند، هلند و فرانسه در فروش بنزین به ایران شرکت داشتند اما به نظر می رسد که در سال جاری، تنها شرکت های کوچک مایل به ادامه فعالیت در این زمینه باشند.

در داخل ایران هم دولت کوشیده است با تمهیداتی مانند لغو یارانه بنزین و اجرای طرح سهمیه بندی، مصرف داخلی را کاهش دهد تا به این ترتیب، اتکای کمتری به بنزین وارداتی داشته باشد.



برنامه وزارت نفت ایران برای مقابله با تحریم بنزین

وزارت نفت ایران اعلام کرده که برای مقابله با تحریم های آمریکا، برنامه ای دو ساله برای افزایش تولید بنزین در دست دارد و در صورتی که فروش بنزین به ایران به طور کلی قطع شود، واحدهای پتروشیمی، بنزین تولید می کنند.

علیرضا ضیغمی معاون وزیر نفت ایران به خبرگزاری فارس گفته که تا پایان سال 1390 (حدود دو سال دیگر) طرح ضربتی افزایش تولید روزانه 17 میلیون لیتر بنزین را اجرا می کند.
مجالس نمایندگان و سنای آمریکا طرح تحریم فراگیر ایران را با هدف وارد کردن فشار بر صنایع انرژی و بانکداری ایران تصویب کرده است. در مصوبه نمایندگان دامنه تحریم به بخش انرژی گسترش پیدا کرده و برای اولین بار صادرات و فروش "فرآورده های نفتی تصفیه شده"، شامل بنزین، گازوئیل و سوخت موتور جت در فهرست تحریم ها قرار گرفته است.
ایران با کمبود ظرفیت پالایشگاهی روبروست و تولید داخلی تکافوی نیاز مصرف کنندگان بعضی فرآورده های نفتی، به خصوص بنزین را نمی کند و در نتیجه، این کشور حدود یک سوم بنزین مصرفی خود را از خارج وارد می کند. مصرف روزانه بنزین در ایران حدود 67 میلیون لیتر است.
برای همین ایران درصدد است تا ظرفیت پالایشگاهی تولید بنزین را افزایش دهد.
به گفته معاون وزیر نفت، بخش عمده سرمایه گذاری ایران بر توسعه پالایشگاه اراک متمرکز شده است و تولید این واحد 11 میلیون افزایش پیدا می کند.
در حال حاضر از مجموع 43 میلیون لیتر بنزین تولیدی، پنج میلیون لیتر در پالایشگاه اراک تولید می شود.
بر اساس پیش بینی وزارت نفت ایران، تولید پالایشگاه های دیگر نیز تا حدود شش میلیون لیتر افزایش پیدا خواهد کرد.
هزینه افزایش تولید پالایشگاه اراک 3400 میلیارد تومان (سه میلیارد و چهارصد میلیون دلار) برآورد شده است اما کمبود منابع مالی در دو سه سال گذشته به شدت صنعت نفت ایران را آزار داده است.
آقای ضیغمی می گوید که "مقداری مشکلات تامین مالی این قبیل پروژه های را داشتم اما با تدبیر وزیر نفت و ریاست جمهور تشکیل کنسرسیومی متشکل از بانک های عاملی داخلی قرار است 2.5 میلیارد دلار برای طرح های پالایشگاهی و بنزین سازی هزینه شود که تاکنون 100 میلیون دلار آن پرداخت شده است."
ایران در چند سال گذشته تلاش کرده تا تولید بنزین را افزایش دهد اما پیش بینی وزارت نفت این است که اولین نشانه این تلاش ها دستکم دو سال دیگر ظاهر می شود.
برای همین معاون وزیر نفت می گوید که برای مقابله با تحریم ها "طرح ضربتی تولید بنزین در واحدهای پتروشیمی" اجرا شده است اما "اجرای این طرح ها برای مواقعی [است] که فروش بنزین به ایران به طور کامل متوقف شود."
آنطور که معاون وزیر نفت می گوید، در صورت توقف فروش بنزین به ایران، واحدهای پتروشیمی، به تولید بنزین مشغول خواهند شد اما "چون نیازی به اجرای این طرح ها در حال حاضر نداریم، فعالیت پتروشیمی ها از سر گرفته شد."



سران گروه ۸ در مورد ایران گفت‌وگو می‌کنند

برنامه هسته ای ایران و وضعیت حقوق بشر در این کشور از جمله موضوعاتی است که در دستور جلسه دومین روز از اجلاس سران هشت کشور صنعتی جهان قرار دارد.

منابع آگاه می گویند که رهبران آمریکا، بریتانیا، روسیه، فرانسه، ایتالیا، چین، کانادا، آلمان و ژاپن امروز، شنبه ۲۶ ژوئن (۵ تیر) در دومین روز از اجلاس سالیانه خود که در شهرک موسکوکا در شمال تورنتو در کانادا در حال برگزاری است، از جمله در مورد وضع تحریم های اضافی بر ایران به منظور وادار کردن این کشور به تعلیق غنی سازی اورانیوم گفت و گو می کنند.
رهبران کشورهای غربی خواهند کوشید که چین و روسیه را به سختگیری بیشتر بر ایران ترغیب کنند، اما دولت های چین و روسیه تاکنون تمایلی به اعمال تحریم های یکجانبه علیه ایران نشان نداده اند و گفته اند که تنها در چارچوب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل عمل خواهند کرد.
در پیش نویسی که برای قطعنامه پایانی اجلاس سران گروه هشت تهیه شده، اظهار نگرانی عمیق از برنامه اتمی ایران و درخواست از این کشور برای تن دادن به تعلیق غنی سازی اورانیوم و بازگشت به روند مذاکرات پیش بینی شده است.
همچنین انتظار می رود که سران گروه هشت در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، نحوه برخورد حکومت با اعتراضات خیابانی یک سال اخیر و میزان آزادی های سیاسی در این کشور انتقاداتی را مطرح کنند.
موضوع دیگری که در دستور جلسه امروز قرار دارد، پرونده هسته ای کره شمالی و ماجرای انهدام یک کشتی نظامی کره جنوبی است که گفته می شود در اثر حمله نظامیان کره شمالی اتفاق افتاده است.
رهبران هشت کشور صنعتی جهان در نخستین روز از اجلاس خود، در مورد بحران جهانی اقتصاد و اختلافاتی که بر سر نحوه مقابله با آن وجود دارد گفت و گو کردند، اما نتوانستند در این مورد به توافق برسند.
این رهبران پس از پایان اجلاس دو روزه خود در شهرک موسکوکا، به شهر تورنتو می روند تا در اجلاس سران گروه ۲۰ شرکت کنند.
اجلاس گروه ۲۰ علاوه بر کشورهای ثروتمند، قدرت های اقتصادی در حال ظهوری مانند چین، برزیل و هند را هم در بر می گیرد.



فوربس: حمله نظامی و تغییر رژیم ایران تمام دنیا را متحول خواهد کرد

مقاله ای که دیروز در مجله معروف «فوربس» و تحت عنوان «چگونه تغییر رژیم در ایران دنیا را متحول خواهد کرد» منتشر شده دولت امریکا را ترغیب به تغییر رژیم در ایران از طریق حمله نظامی میکند، و پس از ارائه لیستی از منافع مختلف یک حمله نظامی به ایران، مینویسد، «و بالاخره یک ایران آزاد! حتی اگر به این معنی باشد که مردم آن کشور مجبور باشند راه خود به سوی آزادی و دموکراسی را از میان خرابه ها پیدا کنند و قیمتش را با خون و ثروتهای برباد رفته خود بپردازند.»

در این مقاله آمده است، «آیا ما در شرف وقوع یک جنگ هستیم؟ از لحاظ زمانی لحظه ای مساعد تر از این نمیتوان یافت. کشورهای خاور میانه به یقین حاضرند خرج چنین حمله ای را هم بدهند، همانطور که خرج اولین جنگ خلیج فارس را دادند. انحراف اذهان عمومی از جریان نشت نفت در خلیج مکزیک و جنگ افغانستان میتواند برای دولت اوباما مفید باشد. اجازه بدهید رک بگویم: به ازای هر یک امتیاز منفی که تغییر رژیم با خود خواهد آورد، تغییر ندادن رژیم یک امتیاز منفی دارد. به زودی ممکن است آقای پرزیدنت متوجه شود که چاره دیگری در مقابلش نیست. اما با تغییر رژیم در ایران دنیا چگونه عوض خواهد شد؟» مقاله «فوربس» سپس فهرستی به این شرح از تاثیرات مثبت تغییر رژیم در ایران ارائه میدهد: ۱) دسترسی آزاد تر نیروهای آمریکائی به افغانستان از طریق خلیج فارس، به جای تکیه کردن بر دولتهای بی ثباتی مثل قرقیزستان یا ازبکستان. ۲) نجات پیدا کردن از قید و بند هائی که روسیه برای سیاستهای صلح و مبارزه با تروریسم ایجاد میکند ۳)‌ از میان برداشته شدن تهدیدات و مسابقه تسلیحاتی اتمی در منطقه خاور میانه ۴) یک عراق آزادتر ۵) یک لبنان آزادتر ۶) یک غزهٔ آزاد تر و یک اسرائیل امن تر ۷) نفت ارزان تر ۸) یک آسیای میانهٔ آزاد تر ۹) ضعیف شدن قدرت امپریالیستی روسیه در منطقه ۱۰) و بالاخره یک ایران آزاد، حتی اگر به این معنی باشد که مردم آن کشور مجبور باشند راه خود به سوی آزادی و دموکراسی را از میان خرابه ها پیدا کنند و قیمتش را با خون و ثروتهای برباد رفته خود بپردازند.

http://www.forbes.com/2010/06/24/iran-nuclear-weapon-oil-opinions-columnistsmelikkaylan.html?boxes=Homepagechannels


روز جهانی پشتیبانی از قربانیان شکنجه

در تاریخ ۲۶ ژوئن ۱۹۸۷ توافقنامه‌ی منع و تقبیح جهانی شکنجه‌ به تصویب رسید. این سند گامی ضروری برای بهبود وضعیت حق بشر در جهان بود و شکنجه و دیگر مجازات‌ها و رفتارهای ظالمانه‌ی ضدبشری و تحقیرآمیز را در سراسر جهان آشکارا منع می‌کرد.


برای تجدید خاطره با این روز تاریخی، اجلاس عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۹۷ تصمیم گرفت که روز ۲۶ ژوئن، روز جهانی پشتیبانی از قربانیان شکنجه اعلام شود.

«عملی جنایتکارانه»

روز جمعه ۲۵ ژوئن، بان کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل به مناسبت این روز در نیویورک اعلام کرد که «شکنجه عملی جنایتکارانه و ممنوعیت آن اساسی و واضح است». وی خاطر نشان ساخت که به‌رغم تقبیح جهانی شکنجه، چنین عملی هنوز در بسیاری از کشورهای جهان رواج دارد و بخشی از نظام قضایی است.

بیشتر قربانیان شکنجه، همه‌ی عمر از پیامدهای آن رنج می‌برند. در نتیجه‌ی شکنجه، نه تنها جسم آدمی بلکه روح او نیز عمیقا آسیب می‌بیند و منزلت او زیرپا گذاشته می‌شود. برای پیکار همه‌جانبه علیه شکنجه، باید افکار عمومی را در سراسر جهان بیدار و آگاه کرد.

حدود پنجاه کشور و از جمله جمهوری اسلامی ایران هنوز کنوانسیون منع شکنجه‌ی سازمان ملل را امضا نکرده‌اند. بان کی‌مون از این کشورها خواست هر چه زودتر به این توافقنامه بپیوندند و درهای زندان‌های خود را به روی ناظران سازمان ملل متحد بگشایند.

ایران یکی از کانون‌های شکنجه

به گفته‌ی سازمان عفو بین‌الملل، هم‌اکنون در ۱۱۱ کشور جهان شکنجه اعمال می‌شود. ایران در این زمینه، در کانون توجه جهانیان قرار دارد. عفو بین‌الملل اعلام کرده است که در ایران، بازداشت‌های خودسرانه، شکنجه و اعمال فشار برای گرفتن «اعتراف» بشدت رواج دارد. همین سازمان تصریح می‌کند که هم اکنون در ترکیه ایرانیان زیادی در بلاتکلیفی بسر می‌برند که از بیم پیگرد و شکنجه به آن کشور گریخته‌اند.

سازمان‌های بین‌المللی حقوق‌بشری در جهان، بارها از دولت جمهوری اسلامی ایران به دلیل آزار و شکنجه‌ی زندانیان انتقاد کرده‌اند. بویژه بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی پس از آزادی گزارش داده‌اند که در زندان‌های جمهوری اسلامی، تحت شدیدترین شکنجه‌های جسمی و روحی قرار گرفته‌اند. به گفته‌ی سازمان‌های حقوق‌بشری، ضرب و شتم، شلاق زدن و تجاوز جنسی، از رایج‌ترین روش‌های شکنجه در جمهوری اسلامی ایران است.

زنان از قربانیان اصلی شکنجه

به مناسبت ۲۶ ژوئن در بسیاری از شهرهای آلمان، تظاهراتی برای همبستگی با قربانیان شکنجه در جهان برگزار شد. این گردهمایی‌ها به ابتکار سازمان‌های حقوق بشری و از جمله «سازمان عفو بین‌الملل» برگزار ‌شد.

در اروپای غربی هزاران انسان زندگی می‌کنند که از کشورهای خود گریخته‌اند، زیرا در آنجا تحت پیگرد یا قربانی شکنجه بوده‌اند. بخشی از این پناهجویان ایرانی هستند. در آلمان ۲۵ مرکز درمانی برای قربانیان شکنجه دایر شده است. در این مراکز به قربانیان می‌آموزند که چگونه می‌توانند زخم‌های جسمی و روحی ناشی از شکنجه را التیام بخشند و به یک زندگی عادی بازگردند.

زنان از قربانیان اصلی شکنجه در سراسر جهان هستند. آنان به شیوه‌های گوناگون قربانی شکنجه می‌شوند. خشونت‌های ویژه‌ی جنسیتی، از ضرب و شتم خانگی گرفته تا انواع اقدامات سرکوبگرانه‌ی دولتی علیه زنان اعمال می‌شود، بدون اینکه این‌گونه اقدامات بطور رسمی و قانونی مصداق شکنجه به شمار آید.

بان کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل در فوریه‌ی سال ۲۰۰۸ کارزاری به راه انداخت که مشخصا علیه خشونت و شکنجه‌‌های ویژه‌ی جنسیتی بود. امروزه مفهوم شکنجه، شامل خشونت‌های ویژه‌ی جنسیتی نیز می‌شود.

بلـوچستان ءِ پليــں شهيدان ءَ هزاراں ســـلام

بلـوچستان ءِ پليــں شهيدان ءَ هزاراں ســـلام
سرمچارشهيد عبدالمالک ريگــی هزاراں بلوچ شهيد ءِ پيما وت ءَ را په کوم ( بلوچ) ءُ وطن ( بلوچستان) ءَ فدا کرت ءُ آيی ءِ سرمچــاری ءُ بـُرزيں نـام ماں بلوچ ءُ بلوچستان ءِ راجدپتر ءَ ابدمان بوت. .شهيد عبدالمالک بلوچ چه نوک ورنايی ءَ گوں بلوچستان ءِ باز نگيگیں جاورانی گندگ ءُ مــارگ ءَ سرپد بوت که مئے تاريخی دژمن بزاں تهران ءِ بالادستيں فاشيستی حاکم بلوچ کوم ءَ بنديگ کتگ ءُ په مئے سرزمين ءِ وتيگـی کنگ ءَ مئے ورنا ءُ پير، کسان ءُ مزں تن تن گوانزگی تبلاں کشنت
شهيد عبدالمالک ريگی بلوچستان ءِ دلير ءُ ذمـه واریں پرزنــد آستونگاں برچت اَنت، وتی سريں بست ءُ گوں وتی برات ءُ همبلانی همکوپگی ءَ سلاهان چست کرتنت. تنکه سلهبندیں جد ءُ جهـد ءَ په بلوچ کوم ءُ ملک ءِ آزاتی ءُ وت مستری ءَ گوں تيزيں رواجــے ءَ ديما به برنت
شهيد ريگـی اول سرا گوں شهيد مولابخش ءِ همراهی ايران ءِ زالميں وکداران ءِ هلاپ ءَ وتی جد ءُ جهد بنگيج کت. رند ترا شهيد گوں وتی چنت همدل ءُ هم باوريں همبلاں، جنبش مردمی جندالله ءِ هوربندی بـن هشت ءَ اير کت. شهيديــں سرمچارعبدالمالک ءِ هوربندی کار ءِ واک ( قدرت سازماندهی )، تچک ءُ پدّريں وڑے ءَ گپ کنگ ، سلهبندی جد ءُ جهد ءِ سروکـی ءُ آيی ءِ باور ءُ ايمان ءِ مَُهری ءُ ايثار ءُ فداکاری بلوچ ءُ بلوچستان ءِ دوست ءُ دژمنان ءَ هيران ءُ هبکـّه کتگ.
دژمنيں سپاه پاسداران ءُ رستريـں چاروگی اداره ياں وڑیں وڑیں رپک ءُ پندل کار بست تنکه بلـوچستان ءِ ورنائيں سرمچارءَ گـوں سريں بستگيں همبلاں ايرموش به کننت. بلئے شهيد ءِ نهسال ءِ جنگ ءُ اوشت ( مقاومت) ءُ سدانی پاسدار، بسيجی، مرصادی، چاروگ ءُ بلوچ بدواهانی کشگ ءَ وتسرءُ زوراکيں دژمـں هما تاوان ءُ پروش دات که ماں گوستگیں سی ءُ يک سالاں کم درور انت.
ايران ءِ انسان کش ءُ شونيستیں واکداراں که په بلوچ گلزمين ءِ زوربرد کنگ ءَ هشتاد سال انت بلوچ کشی کنگ ءَ انت ءُ په بلوچانی چک چينی ءَ مدام رستری کار کتــگ، ديست که عبدالمالک بلوچ بلوچستان ءِ هنچیں دلير ءُ سرمچاریں پسـگے انت که آيی ءِ جـَنــَگ تهنا ايران ءِ حکـومت ءِ کارے نهنت. مافيايــی سپاه ءُ اطلاعات ءِ دست ءَ هچ نه بيت. پميشکا پاکستانی جلادانی دست ءُ پاداں کپت انت ءُ جول ( رشوت) واریں اوگان ءُ پلينڈيــں امريکايی يانی زيرمنت بوتنت تنکه سرمچارعبدالمالک ءَ به کشنت، يا که آهانی دست ءَ به دينت
«مذاکره» ءِ دام اِش په شهيد ءُ آيی ءِ همبلاں اير کرت. گـوں پٹــان، پنجاپی، مغول ( هزاره )، امريکايی ءُ جهودانی همکـاری ءَ «مذاکره» ءِ چيرگيتکگيں دام ماں کندهارءَ نـزآرگ بـوت ءُ شهيد سرمچارعبدالمالک، تهـران ءِ فاشيست ءُ بلـوچ دژمنیں واکدارانی دست ءَ ديـگ بــوت..
شهيد عبدالمالک بلــوچ ءِ لــُکــیں زنـد ءِ جوانيـں برورد ( نتيجه) په کوم مئے کـوم ءُ دگه ايردستیں مردماں بازاَنت. آ په برزيـن ءُ پاکيـں مکسدے ءَ جد ءُ جهد کرت ءُ په بلوچ کوم ءِ حکـــان ءُ بلوچستان ءِ آزاتی ءَ فاشيستیں سپاه ءُ رستـريـں اطلاعات ءِ جلادانی شزاياں سـَگـِــّت ءُ اوپار کرت ءُ گڈسرا شهيـد بوت.
بلوچستان ءِ مجاهد ءُ سرمچار عبدالمالک ءِ جاه ماں پاکيں جنـّت ءَ بات.
شهيــد عبدالمالک بلــوچ ءَ سهــریں ســــلام
بلـوچستان ءِ پليــں شهيدان ءَ هزاراں ســـلامپروشت ءُ پروش بات تهران ءِ شيعی ـ فاشيستی حکومتآزات ءُ آباد بات گنجيــں بلوچستان
محمــد کريم بلــوچ
ارسال شده توسط تفتان در ۰:۱۵ 1 نظرات
پنجشنبه ۲۴ ژوئن ۲۰۱۰




سخنگوی جندالله :انتقام به شهادت رساندن عبدالمالک ريگی را خواهيم گرفت

افزودن عنوان
ڈيلی توار: سخنگوی جندالله دريک تماس تلفنی ازمکانی نا معلوم گفت که انتقام به شهادت رساندن عبدالمالک ريگی را خواهيم گرفت و چنان درسی به حکام ايران خواهيم داد که هرگز از ياد نبرند.

وی همچنين افزود که اگرچه شهادت عبدالمالک ريگی ضربه ای بزرگ بر جنبش بلوچ و بلوچستان است اما صفوف مجاهدان جنبش انبوه تر گشته اند. نه فقط مردان غيور بلکه مادران، دختران وزنان فداکاربلوچ آمادگی خويش را برای پيوستن به جنبش حق طلبان اعلام داشته اشهيد عبدالمالک ريگی از ۱۹ سالگی به مبارزه بر عليه نظام مستبد ايران به پا خاست و در سن ۲۸ سالگی به شهادت رسيد. عبدالمالک جاودان شد وهم اکنون به يک ايدئولوژی و يک فکر تبديل شده است.
جنبش جندالله به تمام اشغالگران در بلوچستان هشيار داد تا هر چه زودتر خاک بلوچستان را ترک کنند در غير اينصورت با مبارزات مسلحانه آنان را ازخاک بلوچستان بيرون خواهيم راند.
هزاران جوان فداکار بلوچ به رهبری محمد ظاهر بلوچ تا آخرين نفس برای رزم آماده هستند. وی از همبستگی مردم بلوچ در سوگواری شهيد عبدالمالک قدردانی کرد وازروشنفکران و نويسندگان بلوچ خواست تا برای آزادی بلوچستان اشغالی با جنبش مردمی جندالله همراهی و همکاری کنند.
ڈيلی توار

من در خانه خود جایی ندارم

من در شهرستان کنارک زندگی میکنم و سالهاست که پیشینیان من در کنارک زندگی کرده اند
حال آیا کسی از درد بی درمانی که سراپای وجودم را گرفته خبر دارد نه من کنارکم زادگاه آب و
اجدادی من است  ولی جای ساختن یک سرپناه را ندارم حقیقت این است از طرف شمال در تصرف
نیروی هوایی و از جنوب نیروی دریایی تمام اراضی سرزمین مادریمان غضب کرده اند من کنارکم من
چابهارم اما جایی در کهنه خود ندارم زابلیها همه چیز ما را از ما گرفتند حتی سر پناهمان آیا این یک نوع نژاد پرستی نیست پیام من بنده حقیر این است چرا ما در خانه خود حق زیست نداریم  برادر بلوچ من کجایی کمکم کن خانه مادریم را برایم پس بگیر به کجا نا کجا اباد بروم من اهل کنارکم جایی دیگر نمیدانم مبارزه همین است گرفتن حق خود از تمام ملت بلوچ عاجزانه تقاضای کمک داریم

یاسر بلوچ  از

۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

کنگره آمریکا طرح تشدید تحریم ایران را تصویب کرد

مجالس نمایندگان و سنای آمریکا طرح تحریم فراگیر ایران را با هدف وارد کردن فشار بر صنایع انرژی و بانکداری ایران و همچنین "ناقضان حقوق بشر" در این کشور تصویب کرده اند.این طرح که با هدف وارد کردن فشار بر جمهوری اسلامی برای تغییر در برنامه های اتمی این کشور تصویب شده مشخصا بخش های انرژی و بانکداری ایران را هدف قرار داده و از جمله دامنه تحریم شرکت های سرمایه گذار در ایران، به ویژه در صنایع نفت و گاز این کشور، و تامین کنندگان تجهیزات محدود کننده آزادی اطلاع رسانی را گسترش می دهد.
کنگره، اشخاص حقیقی یا حقوقی، اعم از شرکت های نفتی، بیمه، موسسه های اعتباری یا بانک هایی را که به هر نحوی مبلغی بیش از بیست میلیون دلار در سال در "منابع نفتی ایران" سرمایه گذاری کنند هدف تحریم های ایالات متحده قرار می دهد.
کنگره برای اولین بار صادرات و فروش "فرآورده های نفتی تصفیه شده" به ایران، شامل بنزین، گازوئیل و سوخت موتور جت را تحریم کرده است.
بر اساس این مصوبه، هر شرکتی که از طریق فروش "فرآورده های نفتی تصفیه شده" به ایران عوایدی معادل یک میلیون دلار یا بیشتر کسب کند و یا در طول یک سال به تدریج به فروش این فرآورده ها به ایران به ارزش بیش از پنج میلیون دلار مبادرت ورزد مشمول تحریم های آمریکا قرار می گیرد.
چنین شرکت هایی اجازه فعالیت در بخش های مالی، بانکی یا بازارهای سهام آمریکا را نخواهند داشبا این مصوبه، گزینه ای را پیش روی شرکت های اطراف جهان قرار میدهیم: می خواهید طرف معامله ایران باشید یا آمریکا؟ البته به نظر ما، انتخاب چندان دشواری هم نیست، اما به هر صورت شرکت ها را وادار به تصمیم گیری درباره آن می کنیم
سناتور جان مک کین
ایران با کمبود ظرفیت پالایشگاهی روبروست و تولید داخلی تکافوی نیاز مصرف کنندگان به بعضی فرآورده های نفتی، به خصوص بنزین را نمی کند و در نتیجه، این کشور حدود یک سوم بنزین مورد نیاز خود را از خارج وارد می کند.
این مصوبه عملا بانک های خارجی را در صورت معامله با بانک های عمده یا نهادهای وابسته به سپاه پاسداران، از دسترسی به نظام مالی آمریکا محروم می کند.
بخش دیگری از این مصوبه به تحریم شرکت هایی اختصاص دارد که ابزار و تجهیزات قابل استفاده علیه آزادی اطلاع رسانی را هدف قرار داده و مواردی مانند فروش امکانات فیلترینگ اینترنت و شنود مکالمات و تماس های تلفنی را نام می برد.
شرکت های خارجی تامین کننده این نوع ابزار و وسایل با محدودیت هایی در عقد قراردادهای عمده دولتی و دسترسی به سایر امکانات مالی موسسات آمریکایی مواجه می شوندجان مک کین، سناتور جمهوریخواه و رقیب باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مصوبه جدید کنگره را هشداری به شرکت ها طرف معامله ایران توصیف کرد.
آقای مک کین گفت: "با این مصوبه، گزینه ای را پیش روی شرکت های اطراف جهان قرار میدهیم: می خواهید طرف معامله ایران باشید یا آمریکا؟ البته به نظر ما، انتخاب چندان دشواری هم نیست، اما به هر صورت شرکت ها را وادار به تصمیم گیری درباره آن می کنیم."
اتفاق نظر سنا
سنا طرح تحریم ایران را پنجشنبه با ۹۹ رای موافق و بدون رای مخالف تصویب کرد.
سناتور دموکرات باربارا میکولسکی در جلسه سنا گفت: "تحریم های سازمان ملل، هرچند قدم اول خوبی است، اما کم جان است. به این دلیل کم جان است که اعضای دیگری در شورای امنیت هستند که می خواهند همچنان با ایران معامله کنند.... بنابراین آمریکا باید این تحریم های یکجانبه را وضع کند."
برخی مقامات جمهوری اسلامی تحریم ایران را بی اثر و حتی مفید توصیف کرده اندمجلس نمایندگان نیز چند ساعت بعد طرح مذکور را با چهارصد و هشت رای موافق در برابر هشت رای مخالف تصویب کرد.
این مصوبه به زودی برای باراک اوباما، رئیس جمهوری فرستاده می شود و در صورتبکه به امضای او برسد، به قانون لازم الاجرا تبدیل خواهد شد.
کنگره به آقای اوباما اجازه داده است که در صورت صلاحدید، تحریم های تصویب شده علیه شرکت های متعلق به کشورهای "همکاری کننده علیه ایران" را، البته به شکل مورد به مورد، حداکثر تا دوازده ماه به اجرا نگذارد.
این بخش از طرح کنگره ظاهرا در واکنش به درخواست دولت به تصویب رسیده و امتیازاتی را برای آن گروه از کشورهایی منظور می کند که در وارد کردن فشار بین المللی بر ایران، با دولت آمریکا همکاری نزدیک دارند.
قانونگذران آمریکا میزان جریمه نقدی اشخاصی را که تحریم ایران را نقض کنند از ده هزار دلار به یک میلیون دلار، و مجازات حبس برای چنین اقدامی را هم از حداکثر ده سال به حداکثر بیست سال افزایش داده اند.
کنگره آمریکا دولت باراک اوباما را موظف کرده است که ظرف نود روز پس از امضای این مصوبه، گزارشی را درباره روابط تجاری و نفتی ایران با کشورهای گروه بیست، که شامل کشورهای توسعه یافته ای مثل کانادا و بریتانیا و نیز کشورهای در حال توسعه مهم از جمله برزیل و هند است به کنگره ارائه کند.
کنگره همچنین اختیار مسدود کردن دارایی های دیپلمات های ایرانی و مقام ها یا شرکت های وابسته به سپاه پاسداران را به رئیس جمهوری داده است.
حقوق بشر
قانونگذاران در بند ۱۰۵ طرح مصوب خود، رئیس جمهوری آمریکا را موظف کرده اند که حداکثر ظرف نود روز پس از امضای این مصوبه، طی گزارشی، اسامی مقام ها یا افرادی در ایران را که مسوول صدور دستور، اجرا یا هدایت اقداماتی در "نقض جدی حقوق بشر" پس از وقایع انتخابات خرداد ۸۸ ایران بوده اند به آگاهی کنگره برساند و در این زمینه، به گروه انصار حزب الله و بسیج اشاره کرده اند.
براساس این مصوبه، گزارش رئیس جمهوری در این زمینه باید در وبسایت وزارت امور خارجه و وزارت خزانه داری آمریکا منتشر و اسامی افراد مندرج در این گزارش به فهرست اشخاص تحت تحریم اضافه شود.
مصوبه کنگره ایالات متحده از دولت این کشور می خواهد که برای مقام های ایران که "ناقض جدی حقوق بشر" تشخیص داده می دهد ویزا صادر نکند و در صورت امکان، به مسدود کردن دارایی های آنها مبادرت ورزد.
همچنین خواهان افزایش بودجه وزارت امور خارجه آمریکا برای اطلاع رسانی بیشتر درباره وضعیت حقوق بشر در ایران و به ویژه درباره وقایع پس از انتخابات خرداد ۸۸ شده است.
دولت ایران اتهام نقض حقوق بشر از جمله در مواجهه با اعتراضات به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را رد می کند و می گوید آمریکا این اتهام را با اهداف سیاسی مطرح می کند.
ژست سیاسی یا فشار کافی؟
تحریم "ناقضان حقوق بشر" در ایران
قانونگذاران در بند ۱۰۵ طرح مصوب خود، رئیس جمهوری آمریکا را موظف کرده اند که حداکثر ظرف نود روز پس از امضای این مصوبه، طی گزارشی، اسامی مقامها یا افرادی در ایران را که مسوول صدور دستور، اجرا یا هدایت اقداماتی در "نقض جدی حقوق بشر" پس از وقایع انتخابات خرداد ۸۸ ایران بوده اند به آگاهی کنگره برساند
تریتا پارسی، از موسسه وودرو ویلسون در مورد تحریم های تازه کنگره می گوید که هر چند بخشی از این اقدام کنگره می تواند ژست سیاسی باشد، اما در ضمن کنگره امیدوار است که با این تحریم ها بتواند فشار کافی بر ایران برای تغییر سیاستش وارد کند.
آقای پارسی در مورد استقبال دولت آمریکا از تحریم های کنگره می گوید: "به نظر من دولت اوباما در اوایل سال ۲۰۰۹ خیلی طرفدار این تحریم ها نبود اما بعد از ماه اکتبر که ایران به پیشنهاد مبادله سوخت اتمی آمریکا، فرانسه و روسیه جواب مثبتی نداد، وضع عوض شد و کاخ سفید در واشنگتن بیش از پیش از طرفداران تحریم حمایت می کند."
پاتریک کلاسون از "موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک" در این مورد به بی بی سی فارسی گفت: "اعضای کنگره می خواهند نشان بدهند که در مورد مساله ای مثل این خیلی سرسخت هستند. می خواستند مصوبه داشته باشند که با رای دادن به آن، به رای دهندگان بگویند در این مورد فعال هستند."
علاوه بر سازمان ملل متحد که دو هفته پیش چهارمین قطعنامه تشدید تحریم های بین المللی علیه ایران را تصویب کرد، وزارت دارایی آمریکا هفته پیش تحریم های یکجانبه این کشور علیه ایران را گسترش داد.
کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز با وضع تحریم های تازه علیه ایران موافقت کرده اند.
ایران اتهام تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای را رد می کند و مقامات ارشد این کشور، از جمله محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری، تحریم های آمریکا و کشورهای دیگر را بی تاثیر دانسته و حتی گاه آنها را مفید توصیف کرده اند.
هنگام بررسی این طرح، دولت آقای اوباما مایل بود شرکت های ثبت شده در کشورهایی که با تلاش های چندجانبه برای منزوی کردن ایران همکاری می کنند، از شمول این تحریم ها معاف شوند اما کنگره با این خواست دولت موافقت نکرد.
پاتریک کلاسون می گوید که دولت آمریکا از بعضی از بندهای این مصوبه راضی نبود و توانست کنگره را قانع کند که بعضی از این بندها را عوض کند.
به گفته او هدف دولت اوباما این کار این بود که بتواند شرکت ها و کشورها را به دوری از بازار ایران قانع کند.
به گفته آقای کلاسون، دولت آمریکا مصوبه ای می خواست که بتواند از آن برای تحریم های غیررسمی تحت هدایت استوارت لیوی، معاون وزارت دارایی، استفاده کند.
به عقیده او، "عملیات فشار غیررسمی" در زمینه قانع کردن شرکت ها به دوری گزیدن از ایران خیلی موثر بوده است و دولت آمریکا برای ادامه همین روند خواستار مصوبه جدیدی بوده است.
آقای کلاسون در مورد تاثیر تحریم های کنگره بر شرکت های چینی و روسی که به ایران محصولات نفتی می فروشند گفت: "خیلی از پالایشگاه های چینی از فناوری آمریکایی استفاده می کنند.... کسب و کار نفت، کسب و کاری با ارتباطات تنگاتنگ است و خیلی از شرکت های آمریکایی و اروپایی به همتاهای چینی و روس خود می گویند که اگر در ایران کار کنند باعث بروز پیچیدگی در روابط می شوند."
آقای کلاسون اشاره می کند که اتحادیه اروپا اخیرا از قصد خود برای مسدود کردن استفاده از فناوری و تجهیزات اروپایی در پروژه های نفت و گاز ایران خبر داد.
این کارشناس آمریکایی می گوید که با وجود چنین شرایطی، برای شرکت های چینی آسان نخواهد بود در ایران کار کنند.



iran Executes Abdul Malik Rigi

iran Executes Abdul Malik Rigi


"History will prove that many Abdolmaleks will emerge and that victory and glory are theirs, and that the oppressive regime in Iran will be defeated and the movement will celebrate that great day," it said, according to a translation provided by SITE.
The group also contested official media reports that its former leader had been executed, insisting that Rigi had in fact "died under the pressure of torture and punishment," and that Iran only said it had executed him in order to avoid a scandal.
The group claims it is fighting to secure rights for Sunni Baluchis who form a significant population in Sistan-Baluchestan, a southeastern Iranian province bordering Afghanistan and Pakistan where Jundallah has waged a deadly insurgency.
Rigi was captured in a dramatic operation in February while on a flight from Dubai to Kyrgyzstan, when Iranian warplanes forced the plane he was travelling on to land in Iran.
Soon after his arrest, Jundallah claimed it had appointed Muhammad Dhahir Baluch as its new leader, according to SITE. Iranian state media meanwhile alleged the United States had offered to provide the militant aid to battle the Islamic regime.
His hanging came less than a month after his brother Abdolhamid was executed on charges of "terrorism
http://www.rozhn.tv/?lang=English&id=344
http://www.rozhn.tv/

۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

اطلاعیه کنگره مليتھاى ايران در محکوميت اعدام مبارز بلوچ عبدالمالک ريگى

ھمچنانکه انتظارميرفت، عبدالمالک ريگى هم به کاروان شھدا و قھرمانان ھميشه جاويد و تاريخى ملت بلوچ پيوست۔

کنگره مليتھاى ايران فدرال که بطور اصولى با اعدام انسانھا مخالف است، اعدام اين جوان با شھامت و رزمنده بلوچ را نیز محکوم میکند. عبدالمالک عليه بيدادگرى ھاى پایان ناپذیر رژيم سفّاک و مافيائى جمھورى اسلامى، وبراى برابرى حقوق ملى و مذھبى، درعنفوان جوانى قیام کرده و سرو آسا ايستاده بود.
کنگره ملیتهای ایران فدرال به ملت بلوچ و خانواده ايشان عرض تسليت میگويد۔
جمھورى اسلامى در تلاش خود، درنسبت دادن مبارزات حق طلبانه ملت بلوچ و سایر ملل محکوم، به باصطلاح " استکبار جھانى" و یا قاچاق فروش، ضمن اشرارناميدن آنان و...، با اعدام "مھرنھادھا" و "عبدالمالک ها"، هم اکنون در استراتژی خود شکست خورده است !
محاکمه اين جوان رزمنده بلوچ که با دلاوريھا و از خود گذشتگى ھاى خودحکومتيان را سراسيمه نموده بود، برخلاف تبليغات بين المللى رژيم، دربيدادگاھھا و درپشت درھاى بسته و بدون داشتن وکيل مدافع و بی حضورهیئت منصفه و نیزرسانه ھاى بين المللى مستقل به انجام رسید۔ حضور او در"شوھاى تلويزيونى" رژيم که با توسل به شکنجه ھاى جسمى و روحى قرون وسطايى وادار به تکرار آن " اعترافات " گشته بود، همچون موارد قبلی، تبديل به تبليغات علیه رژيم در صحنه ملى و بين المللى گرديد۔
جمھورى جھل و تروراسلامى ايران، که ادامه حياتش را تنھا در تحميق توده ھاى مردم ، ترور وشکنجه در سياھچالھا و اعدام مبارزان امکان پذیرمى بیند، جھت پخش کردن پيام " ترس و وحشت" در ميان مردم ايران و خصوصاً در ميان مردم ملل تحت ستم مضاعف کشور، بر سرعتِ اعدامها وبردارکشيدن های مبارزان بلوچ و عرب و..شدت بيشترى بخشيده است.
گفتنی است که عبدالمالک ریگی را در روز فراموش نشدنی سالگرد قيام مردم عليه کودتاى انتخاباتى احمدى نژاد به شهادت رسانید۔
براى گردانندگان مافياھاى آدمکش حاکم برايران، اھميت مبارزه مدنى و نظامى عليه آن يکسان تلقى ميشود، زيرا آنچه که پايه ھاى اين رژيم را به لرزه درآورده است ھمانا آگاھى روزافزان توده ھاى مردم بر حقوق انسانى خويش، پى بردن به ماھيت ديکتاتورى و واپسگرايانه رژيم و سازمانيابى آنها عليه کلیت نظام است۔
رژيم تشنه به خونى که تکيه برمعادن نفت و گازدارد وازدرآمد ھاى باد آوردۀ آن، تنها به رشد نجومى ميدان ھاى اعدام و سازماندھى جوخه ھاى تروردولتى درون وبرون مرزى براى قلع و قمع مخالفان خود ميپردازد، فرياد آزادى خواھى "يعقوب مھرنھاد" بلوچ، "يعقوب بروايه" عرب، "فرزاد کمانگر" کُرد، "ندا آقا سلطان" ترک و "اشکان سھرابى" فارس ھمان اندازه براى اين رژيم وحشت زا است که صداى رگبار مسلسلھاى مبارزين جنبش مقاومت مردمى بلوچستان . ھردو گروه ازمخالفان: يا بر چوبه دار خود بوسه ميزنند و يا با رگبار خون آشامان رژیم به خاک و خون در ميغلتند ۔
حکومتى که پايه ھاى وجودى آن بر آپارتايد و تبعيض آشکار مليتى- زبانی، جنسيتى و مذھبى استوار است، بايد اين را بداند که تا رفع تبعيض و بدست آوردن حقوق برابر در ھمه زمينه ھا، ملتهای محکوم و آزادیخواهان نستوه از پای نخواهند نشست. هم اکنون جويبار برخاسته از کاروان اين شھيدان به رودى خروشان و بنيان کن تبديل شده است وبساط ننگين چنين حکومتى ارتجاعى در قرن بيست و يکم میلادی و اواخر قرن چهاردهم هجری - که مايه ننگ بشریت شده است- را بر خواھد چيد۔

کنگره مليتھاى ايران فدرال
از آژانس خبری تفتان

۱۳۸۹ تیر ۱, سه‌شنبه

وحشت رژیم جمهوری اسلامی از فرزندان ملت بلوچ

روز یکشنبه رژیم جمهوری اسلامی یکی دیگر از فرزندان ملت بلوچ را به چوبه دار آویخت.در صبحگاه این روز پیکر سخت شکنجه شده و بیجان عبدالمالک ریگی رهبر جنبش مقاومت مردمی ایران و یکی از فرزندان دلیر ملت بلوچ که چند ماه پیش توسط دسیسه ای پیچده در خارج از مرزهای ایران دستگیر شده بود به دار آویخته شد. عبدالمالک با استفاده از مدرنترین و غیر انسانیترین شیوه های شکنجه مجبور به ظاهر شدن در تلویزیونهای داخلی و خارجی وابسته به رژیم و اقرار و اعتراف به جرایم مورد نظر رژیم شده بود .

‎نه تنها مردم بلوچ و ایران بلکه مردم جهان ازماهیت شکنجه گرانه و ضدبشری رژیم بیشتر پی بردند و بیشتر با عبدلمالک و مردم ستمدیده همدردی مینمایند تا باور کردن دروغهای عریان دستگاه های تبلیغاتی رژیم. این احساس همدردی در میان تمام اقشار جامعه از جمله کارگران، کارمندان، بازاریان، فرهنگیان وطوایف مختلف بلوچستان مشاهده میشود و آنها را در راه مبارزه برای رهایی از یوغ حکومت ضد بلوچ جمهوری اسلامی ایران متحد خواهد نمود .
هر بار قلب فرزندی از مردم بلوچ توسط جلادان رژیم پاره پاره میشود قلوب تمام ملت بلوچ بدرد می آید چرا که "مردم بلوچ اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی بدرد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار.
حزب مردم بلوچستان در روز بعد از خبر دستگیری عبدلمالک طی اعلامیه ای به دفاع از حقوق انسانی او پرداخت و او را اسیر جنگی در چنگال جمهوری اسلامی دانست. حزب مردم با نوشتن نامه ای به دبیر کل سازمان ملل متحد و دیگر سازمانهای حقوق بشری از آنها مصرا خواست که جمهوری اسلامی را وادار نمایند تا دادگاه او علنی و با حضور قضات و وکلای بیطرف بین المللی و سازمانهای دفاع از حقوق زندانیان سیاسی، برگزار شود. ما همچنین در تماسهای حزبی با دیگر احزاب دمکراتیک جهان از آنها خواسته بودیم که به تحت شکنجه قرار دادن و اعترافات او در تلویزیون های وابسته به رژیم اعتراض نمایند.
ما از دست رفتن عبدلمالک را به خانواده آن مرحوم و نزدیکان او تسلیت گفته و مطمئن هستیم که ملت بلوچ با هبستگی و مبارزه یکپارچه با گرفتن حق حاکمیت ملی خویش از خون فرزندان بلوچ وعبدلمالک ها دادخواهی خواهد نمود

حزب مردم بلوچستان - ۲۰ جون ۲۰۱۰



استعفای رییس مشاوران جوان احمدی نژاد

مهرداد بذرپاش، رییس گروه مشاوران جوان رییس جمهوری ایران از سمت خود استعفا داده است.بر اساس گزارشها محمود احمدی نژاد، رئيس جمهور، با اين استعفا موافقت کرده است. خبرگزاری دانشجويان ايران ایسنا در خبر خود از استعفای آقای بدرپاش نوشته است که دليل اين استعفا، فعاليت وی برای انتخابات شوراها و سازماندهی ستادهای انتخاباتی حاميان آقای احمدی ‌نژاد برای انتخابات آتی از جمله شورای شهر است.آقای بذرپاش قبل از انتخابات رياست‌جمهوری ريیس گروه مشاوران جوان احمدی ‌نژاد در شهرداری تهران بود و در زمان رقابت های انتخاباتي نيز از فعالان ستاد انتخاباتی آقای احمدی ‌نژاد محسوب می‌شد

انفجار در مقبره خمینی

سی ان ان از قول تلویزیون پرس تی وی اعلام کرد مقبرۀ خمینی را منفجر کرده اند و دو نفر نیز در این انفجار کشته شده اند. اعلام کردند که انفجار انتحاری بوده است.


هشدار: انفجار در مقبره خمینی تکرار همان ماجرای سینما رکس میباشد ، با انجام این عمل نظام میخواهد توحش و کشتار خود را در انظار جهانی موجه جلوه دهد. به همگان اطلاع بدهید که این انفجار به دست کودتاگران صورت پذیرفت

بازداشت پنج تن از اعضای خانواده رفسنجانی

سایت حکومتی شبکه ایران: پنج تن از اعضای خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی که در بین آنها فائزه هاشمی نیز به چشم می‌خورد، شب گذشته توسط ماموران امنیتی شناسایی و با حکم مرجع قضایی دستگیر شدند.


فائزه هاشمی، دختر وی، همسر حسین مرعشی، دختر مرعشی و خواهر زن وی از جمله دستگیر شدگان هستند.
این گزارش می‌افزاید این 5 نفر روز گذشته در تجمعات غیر قانونی خیابان آزادی در حال تحریک و تشویق اغتشاش گران بودند.



گفته می شود یکی دیگر از فرزندان هاشمی رفسنجانی نیز روز گذشته در نا آرامی‌های میدان توحید حضور داشته که پس از شناسایی بلافاصله متواری شده است.

سند دستور کشتار مردم توسط خامنه ای

۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه

دکتر عبدالستار دوشوکی

دکتر عبدالستار دوشوکی
مقدم
ساعاتی پیش در سحرگاه امروز با اعدام ظاهراً زود بهنگام ِعبدالمالک ریگی بنیانگزار جنبش مقاومت مردمی ایران موسوم به جــنــدالله در تهران (۱)، نام وی به لیست طولانی "یاغیان" و رهبران جنبش های چریکی بلوچ که برعلیه تبعیض و ظلم و ستم حکومت های مرکزی به شورش برخاسته بودند، به تاریخ پیوست. هشتاد سال پیش نیز مـیـر دوست محمد خان بارانزهی که با بسیج چند هزار بلوچ مسلح بر علیه رضا شاه قیام کرده بود، در۲۶دی ماه ۱۳۰۸ در زندان تهران اعدام شد. اما بعد از دادشاه شورشگر معروف که وی نیز در ۲۰ دی ماه ۱۳۳۶ کـُشته شد، کمتر کسی در حد عبدالمالک ریگی شهرت و آوازه جهانی کسب کرده بود. علیرغم سن و تحصیلات نسبتاً پائین، ریگی علاوه بر جسارت و بیرحمی در عرصه عملیات ِ مسلحانه، مهارت و زیرکی فراوانی برای استفاده از رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی دنیای مدرن از خود نشان داد. امــا براستی ریگی چه کسی بود؟ چرا و چگونه برخاست؟ و چرا سقوط کرد؟ چرا بطور غیر علنی محاکمه شد؟ و چرا با عجله نسبی اعدام شد؟ و سوالات متعدد دیگری که احتمالاً جوابی برای همه آنها هرگز نخواهیم یافت. در نهایت شاید زندگی کوتا اما پُر ماجرای ریگی را در یک جمله بتوان خلاصه کرد: ریــگـی محصول و برآیند مکان و زمان خود بود و بر علیه هردو با خشونت تمام قیام کرد.

دوران کودکی و نوجوانی : ریگی چهار سال بعد از پیروزی نقلاب اسلامی در خانواده ای نسبتا فقیر، همانند اکـثـر بلوچها، چشم به جهان ِ جمهوری اسلامی گشود. وی از اوایل دوران دبستان و نوجوانی با فقر ِ زائیده از ساختار حاکم و تبعیض عریان بین بلوچ و غیر بلوچ در زاهدان (مرکز استان سیستان و بلوچستان) آشنا شد. امتیازات ویژه مذهبی و قومی برای شیعیان طرفدار رژیم از یک طرف و سرکوب، تضیقات و تحقیر مردم بلوچ و مذهب اهل سُـنـَـت از طرف دیگر، تاثیر بسیار عمیقی بر روی ضمیر و روان ریگی گذاشت. در مرکز بلوچستان بخش وسیعی از فرزندان بلوچ با پاهای برهنه و شکمی گرسنه ناچارند از طریق دستفروشی امرار معاش کنند، در حالیکه اکثریت فرزندان غیر بومیان و مسئولین شیعه حکومتی از منازل خوب و ماشین و زندگی مرفه برخوردار هستند. مشاهده این دو نوع زندگی کاملا متفاوت در یک مکان و یک زمان برای ریگی و دوستانش که بعدها به جندالله پیوستند قابل هضم نبود. ریگی یک تن از برادران خود را در یک برخورد مسلحانه در منطقه سروان از دست داد. کوچکترین برادر وی بنام عبدالغفور نیز در یک عملیات انتحاری در قرارگاه نیروهای انتظامی در سراوان کشته شد. برادر بزرگترش عبدالحمید ریگی نیز در ۳خرداد ۱۳۸۹در زاهدان اعدام شد (۲). سه برادر دیگر ریگی مولوی عبدالرئوف، عـبـدالستار و عبدالغنی می باشند. پدر و مادر پیر آنها همواره بعنوان مشوق و همراه جنگجویان جندالله در کوهستان های بلوچستان تردد می کردند. پدر ریگی ها دو روز بعد از اعلام خبر نادرست اعدام عبدالحمید ریگی در خرداد ۱۳۸۸ بدلیل سکته قلبی از دنیا رفت. ریگی در سن سیزده سالگی تحصیلات خود را از سال دوم دبیرستان را رها کرد و عازم سفری پانصد کیلومتری بسوی جنوب استان شد تا به یکی از گروههای چریکی فعال بنام لـشـکر رسول الله به رهبری مولابخش درخــشان (۳) ملحق شد.

لشکر رسوال الله (یک دست قرآن و یک دست کلاشینکـُف) :

معمولا اکثر جنبش های چریکی در بلوچستان زمینه و محرکه ملی و یا قومی داشته اند. اما تبعیض مذهبی و تحقیر مذهب اهل سنت در طی سی سال اخیر، بــُـعـد جدید به قیام های مسلحانه در بلوچستان افزوده است. بعضی از گروههای موجود در بلوچستان با استناد و نشئت گرفتن از مولفه "جــهــاد" و "شــهــادت" مبارزه خود را جهاد ملی (قومی) ـ مذهبی معرفی می کنند. لـشـکر رسول الله به رهبری مولابخش درخــشان یکی از آن گروهها بود که مذهب بعنوان یک فاکتور مهم و انگیزه بنیادی برای جنگ مسلحانه مورد تاکید قرار می گرفت. این گروه چریکی عملیات خشونت باری را برعلیه نیروهای انتظامی در جاده ها و پاسگاه های مرزی جنوب استان سیستان و بلوچستان اجرا نمود. مولابخش درخــشان معتقد بود عملیات مسلحانه باید بر علیه نیروهای نظامی امنیتی رژیم متمرکز شود، در حالیکه عبدالمالک ریگی غیر نظامیان نظیر کارمندان دولتی و بخصوص به گفته او زابــُـلی های شیعه مذهب را "ظالم واشغالگر" و به اصطلاح "طعمه مشروع" می دانست و بر آن اصرار داشت. جندالله در بسیاری از اطلاعیه های خود از واژه "اشغالگران" استفاده کرده است (۴) و مبارزه خود را "جهاد بر علیه اشغالگران" توصیف نموده است. وانگهی عبدالمالک ریگی علاوه بر جنگجو بودن ، نامـجـو ونسبتا خودرای بود و بهمین دلیل در سال ۱۳۷۸ لشکر رسوال الله را رها نمود و برای ارتقاء ایدئولوژیکی رهایی یکی از مدارس مذهبی اهل سُـنـَـت در منطقه سراوان شد.

تحصیلات مذهبی و آشنایی بیشتر با فرهنگ "جـهـاد و شـهـادت" :

سرکوب، فقر، تبعیض و بیعدالتی گسترده در بلوچستان بعنوان انگیزه های بنیادی عبدالمالک را بسوی رادیکالیسم و مبارزه مسلحانه سوق داد. اما بلندپروازی او اجازه نمی داد تا وی خود را در "یک عضو ساده گروه چریکی" و یا طلبه یک مدرسه دینی خلاصه کند. او بدنبال باروری ایدئولوژیکی بود که بتواند مبارزه مسلحانه را توجیه و تقدیس کند. مدارس مذهبی در بلوچستان، مبارزه مسلحانه را توجیه و ترویج نمی کنند، زیرا بر خلاف بعضی از مدارس اهل سنت در پاکستان و یا مدارس مذهبی تشیع در قــُـم و مـشـهـد، مدارس بلوچستان "پرورشگاه جهادی" نیستند. بهمین دلیل ریگی مدرسه دینی در منطقه سراوان را ترک می کند و به شهر کراچی پاکستان می رود و در محله عمدتا بلوچ نشین مَـلـّـیـردر "جامعه دینی" و یا دانشگاه بین المللی ومذهبی بـیـنـوریـا (۵) ثبت نام می کند که به گفته مقامات کــنـگره آمریکا (۶) و روزنامه تـایـمـز آسـیا (۷) پرورشگاه طالبان و القائده بوده است . برخی نیز معتقد هستند ا ُسامة بن لادن و ملاء عـمـر رهبر طالبان هر دو در این دانشگاه مذهبی تحصیل کرده بودند (۸). ریــگـی سپس در نیمه دوم سال ۱۳۸۰ یعنی آغاز حمله آمریکا به افغانستان و سرنگونی حکومت طالبان، کراچی را ترک کرده به شهر کـوئـته مرکز ایالت بلوچستان پاکستان می رود ـ شهری که بسیاری از کادرها و رهبران طالبان و الـقـائـده بعد از شکست در افغانستان بدانجا فرار کرده بودند. ریگی از تماس ها و کانالهای ارتباطی که در کراچی برقرار کرده بود استفاده می کند و با ستیزه جویان شکست خورده الـقـائـده ای و طالبان تماس می گیرد.

بازگشت به ایران و پایه گزاری جندالله : بــعــد از حمله نظامی آمریکا به افغانستان و شکست طالبان، عرصه بر ستیزه جویان الـقـائـده در پاکستان و افغانستان مستمراً تنگـتـر می شود. الـقـائـده دست به دامان دولت ایران برای کمک جهت خروج کادرهای خود از طریق ایران می شود. دولت آقای خاتمی نیز بر اساس دُکـتـرین ارائه شده توسط سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با این درخواست موافقت می کند بشرط آنکه اداره اطلاعات استان سیستان و بلوچستان بر امر نقل و انتقالات ستیزه جویان الـقـائـده ای نظارت و مدیریت کامل داشته باشد، و دوم اینکه این پروژه باید کاملا امنیتی و مخفی بماند (۹). البته نقل و انتقال حداقل صدها جنگجوی الـقـائـده ای در طی قریب به دوسال تا اواخر سال ۱۳۸۲ یعنی ماهها بعد از سرنگونی صدام حسین، از طریق بلوچستان نمی توانست از انظار عمومی مردم بلوچ مخفی بماند. الـقـائـده از عبدالمالک ریگی می خواهد بعنوان هدایت کننده و راهنما گروهای ستیزه جو را از مرز میرجاوه تا دهانه شرقی خلیج فارس در نزدیکی جاسک همراهی کند. افراد القاعده بعد از رسیدن به سواحل دریای عمان در نزدیکی جاسک با لینچ عازم کشورهای عربی و بخصوص عراق (قبل از سرنگونی صدام در خرداد ۱۳۸۲) و یمن و سومالی می شدند. البته بر طبق نوشته های مولوی عبدالرئوف ریگی برادر عبدالمالک و عضو شورای عـُـلمای جـُنـدالله ، عبدالمالک ریگی این مسئولیت را پوشیده از چشم اطلاعات و بصورت مخفیانه انجام می داده (۱۰). اما حقیقت این است که ریگی از این فرصت طلایی حداکثر بهره برادری را نموده است. ریگی از یک سو رابطه خود با الـقـائـده و طالبان را مستحکم و منسجم نموده، و از سوی دیگر این فرصت را یافته بود تا با دوستان قدیمی و جوانان طوایف مختلف از جمله کمال نارویی (سخنگویی فعلی جندالله) ، حاج محمد ظاهر ن (رهبر فعلی جندالله)، قنبرزهی، و یاسر تماس برقرار کرده و هسته اولیه و پنج نفره جندالله را تشکیل دهند. او در حین انسجام تشکیلاتی مخفی گروه خود، به "اغنای" ایدئولوژیکی گروه نیز اهمیت فراوانی می داد. مبارزه غیر مسلحانه و اولیه این گروه پنج نفره بر علیه سه موضوع عمده بود. تبعیض و سرکوب و بخصوص اعدام های فــله ای جوانان بلوچ توسط رژیم. مبارزه با اعتیاد و نجات جوانان معتاد از طریق آموزشات مذهبی و مبارزاتی. پایان دادن به درگیری ها و کشتارهای بین طایفه ای گسترده در آن زمان که توسط رژیم دامن زده می شد.

ظهور جندالله و آغاز مبارزه مسلحانه : در پروسه کالبد شکافی ظهور جندالله می توان به زمینه های متعدد اشاراتی گذرا داشت. نخست اینکه اداره اطلاعات استان از تشکیل شبکه های مخفی مذهبی و تبلیغاتی توسط یاران ریگی به نحوی مطلع شده بود و بهمین دلیل ۱۵تن ازافراد وابسته به شبکه ریگی را دستگیر نمود (۱۱). البته در ابتدا افراد گروه مدعی بودند که این یک گروه مذهبی سنی برای قران خوانی ، تبلیغات و ترویج امور دینی است و شاخه نظامی نداشتند. دوماً دستگیری بعضی از سران الـقـائـده و بخصوص بازداشت اعضای خانواده ا ُسامة بن لادن توسط اطلاعات، خـُـلف وعده ای بر خلاف قول و قرارهای توافق شده بین طرفین بود. بعد از آن رابطه بین ایران و الـقـائـده شدیدا تیره گشت و نقل و انتقالات از طریق ایران نیز متوقف شد. در چنین شرایطی ریگی می توانست حداکثر حمایت لـُـجستیکی و پشتیبانی و آموزشی و غیره را از الـقـائـده و طالبان ِ افغان دریافت کند.

عامل مهم دیگر نقش آی اِس آی (Inter-Services Intelligence) سرویس مخوف اطلاعاتی ارتش پاکستان در حمایت از طالبان افغان و گروههای متعدد وابسته به طالبان و الـقـائـده بود. بهمین دلیل علیرغم سرکوب بیرحمانه و جوّ شدید خفقان و کنترل کامل امنیتی آی اِس آی بر ایالت بلوچستان پاکستان، جندالله از فضای تنفس و سهولت تردد در آن سوی مرز برخوردار بود. تشریح پیچیدگی این "رابطه" یا بهتر است بگویم "اغماض" از حوصله این نوشتار موجز خارج است. بعنوان مثال رابطه بسیار صمیمانه ایران و هندوستان (دشمن دیرینه پاکستان) در آن زمان، و شایعات مبنی بر حمایت کنسولگری هندوستان در زاهدان از ارتش آزادیبخش بلوچستان ِ پاکستان و حمایت ایران از بلوچهای جدایی طلب پاکستان و گروهای افراطی شیعه در کلانشهرهای پاکستان فقط دو عامل دیگر از عوامل مرکب و غامض سیاست منطقه می باشند که توجیهگر اغماض یا چشم پوشی از تردد جندالله در آن سوی مرز می باشد. بعد از تشکیل رسمی حرکت جندالله در اواخر سال ۱۳۸۲ و سپس در طی سالهای ۱۳۸۳تا اوایل ۱۳۸۴ فعالیت های جندالله بیشتر بر روی سازماندهی، گسترش تشکیلاتی و انسجام ایدئولوژیکی متمرکز بوده و فعالیت های مسلحانه قابل توجهی نداشته است. مذاکره با اداره اطلاعات دولت خاتمی جهت آزاد ی یاران دربند خود که در زندان زاهدان بودند، دغدغه اصلی عبدالمالک ریگی در آن شرایط بود. علیرغم مشکلات و سوءظن ها، تعدادی از افراد جندالله آزاد شدند و مذاکرات همچنان ادامه داشت ، تــــا اینکه ناخدای کـِـشـتی ِ طوفانزده تغییر کرد و کشتیبان را سیاستی دگر آمد.

ریاست جمهوری احمدی نژاد و آغاز خشونت عریان در استان :

انتخاب احمدی نژاد در سوم تیر ماه ۱۳۸۴ نقطه عطفی بود نه تنها در تاریخ ایران بلکه در افزایش تنش و گسترش خشونت در بلوچستان. دولت جدید با حمایت کامل از بخشی از شیعیان سیستانی (زابـُلی) و بر مسند قدرت نشادن عوامل افراطی وابسته بر کرسی های مدیریتی استانداری و ادارات و دادگستری استان و تشدید تبعیض بر علیه مردم بلوچ سـُـنـی مذهب بلوچستان، سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" را در پیش گرفت. گفتگو بین جندالله و اداره اطلاعات دولت احمدی نژاد منقطع شد. بعضی از افراد منتسب به جندالله محاکمه و زندانی و حتی محکوم به اعدام شدند. درگیری ها در زاهدان به شدت افزایش پیدا کرد. در آذر ماه ۱۳۸۴جندالله راننده و محافظ احمدی نژاد را در جریان سفر احمدی نژاد به بلوچستان، به قتل رساند. در دی ماه همان سال۹ پرسنل نیروی انتظامی در پاسگاه مرزی سراوان به گروگان گرفته شدند. دو ماه بعد از آن یعنی در شب ۲۵اسفند ۱۳۸۴ جندالله در منطقه ای به نام تــاســوکی در جاده زابل ـ زاهدان ۲۳تن را کـُـشته، تعدای را زخمی و عده ای را به گروگان گرفت. حبیب الله دهمرده استاندار وقت سیستان و بلوچستان از این معرکه مـهـلـک جان سالم بدر برد و حسنعلی نـوری فرماندار زاهدان نیز زخمی شد. سیاست مـُـشت آهنین دولت احمدی نژاد-- یعنی اعدام و قطع دست و پا و شکنجه و تخریب مساجد و دستگیری های گسترده افراد مظنون به طرفداری از جندالله، با بمبگزاری ها و کشتار وحشتناک از طرف جندالله پاسخ داده می شد. کشتار دارزین در اردیبهشت ۱۳۸۵ و حمله مرگبار به اتوبوس نیروهای سپاه پاسداران در بهمن همان سال فقط چند نمونه از عملیات مهلک گروه جندالله هستند. ســر بریدن و کشتن اسراء و بخصوص ویدیئوی سر بریدن شهاب منصوری برادر زن عبدالحمید (برادر عبدالمالک ریگی) و پخش آن از طریق بعضی از تلویزیون های ماهواره ای و اینترنت نه تنها موجب شوکه شدن بسیاری از ایرانیان و جهانیان، بلکه اعتراض و ابراز انزجار بسیاری را برانگیخت.

شـُـهـرت جهانی جندالله و عبدالمالک ریگی :

در بلوچستان گروههای چریکی بیشمار بوده و هستند که بسیاری از آنها حتی در ایران شناخته شده نیستند. وانگهی عبدالمالک ریگی به گروه معروف مولابخش درخشان بنام لـشـکر رسول الله پیوست. چند سا ل بعد از خروج ریگی از این گروه، مولابخش درخشان کشته شد و رهبری گروه به واحدبخش درخشان عموزاده وی محول گردید. این گروه متعاقباً در سال ۱۳۸۶با جندالله ادغام شد. در کنار جندالله گروههای متعدد چریکی نظیر حزب الفرقان به رهبری مولوی عبدالجلیل قنبرزهی، سازمان مبارزین سیستان و بلوچستان به فرماندهی حاج نعمت الله شه بخش، گروه الجهاد ِ بلوچستان، گروه جنبش خلق بلوچ، و گروه دُرّا شه بخش مشغول فعالیت بودند. بعضی از این گروها از جمله نهضت عدالت بلوچستان به رهبری عبدالوحد آرمیان به جندالله پیوستند. گروههای چریکی بلوچ در برخورد با اسراء و نحوه اعمال خشونت شیوه های کاملاً متفاوتی با گروه جندالله دارند. بعنوان مثال زمانی که دو جاسوس محلی تا به دندان مسلح اطلاعات ِ سپاه برای ترور ملاء کمال صلاح زهی (گورناکی) رهبر یک گروه چریکی بلوچ توسط محافظان وی دستگیر می شوند (۱۲). آن دو بعد از توبیخ و موعظه توسط ملاء کمال آزاد می شوند. در صورتی که جاسوسان توسط جندالله سر بریده می شوند. متاسفانه عفو و آزاد کردن جاسوس و مخبر هر گز سرخط اخبار روز نمی شود.

اگرچه ریگی در ابتدای کار تبلیغاتی و رسانه ای خود با استفاده از کانال های ارتباطی موجود بیشتر با رسانه های عربی تماس می گرفت، اما با گنجاندن دو شماره تلفن تماس ماهواره ای در وبلاگ جندالله و در همه اعلامیه های اولیه خود تلاش فراوانی برای جلب رادیو تلویزیون های ماهواره ای فارسی زبان داشت که در این راستا موفق شد. از دلایل موفقیت او می توان علاوه بر عزم راسخ و "کیش شخصیت نامـجـو" ، از وجود امکانات و "فضای تنفسی" در کوهستانهای هر دوسوی مرز، اعمال خشونت قاهرانه از نوع القائده ای نظیر عملیات انتحاری ، سر بُریدن و بمب گذاری در مسجد و غیره، حداکثر استفاده از رسانه ها برای تبلیغ و ترویج جنبش و خواسته های خود، نام برد. عامل مهم دیگر در کسب شهرت جهانی عبدالمالک ریگی عملکرد رژیم در بلوچستان و عکس العمل آن در صحنه بین المللی بود. بعنوان مثال جندالله شاید تنها گروه چریکی و یا از دید رسمی تنها گروه "تروریستی" در جهان باشد که دبیر کل سازمان ملل و شورای امنیت سازمان ملل بر علیه آن مجموعا چهار بیانه و اطلاعیه صادر کرده اند ـ آن هم با اصرار و پافشاری دولت جمهوری اسلامی ایران ولاغیر!. این بیانیه ها در محکوم نمودن حادثه تاسوکی (۱۳)؛ بمبگزاری اتوبوس سپاه در زاهدان (۱۴)، بمبگزاری مسجد حضرت علی ابن ابیطالب (۱۵) و بمبگزاری پـیـشـیـن (۱۶) صادر شدند.

بازتاب عملکرد جندالله در بلوچستان و جایگاه آن در قاموس فرهنگ و تاریخ بلوچستان :

گذشته از مجادلات و مباحثات تاریخی ـ سیاسی، مردم بلوچ تجربه خوبی از تعامل با حکومت های مرکزی ندارند. سرکوب، سلطه گری خشن، تحقیر و تبعیض، شیوه معمول برخورد مامورین دولتی با مردم بلوچ در بلوچستان و مشخصه عملکرد آنها بوده و است. از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، قومی که مورد ظلم و ستم و تحقیر روزانه قرار دارد بطور ناخودآگاه و اجتناب ناپذیری برای التیام "حس انتقامجویی" و تسکین درد تحقیر خویش آرزوی ظهور قهرمانی را دارد که بتواند در مقابل زورگویان و تحقیر کنندگان ِ تا به دندان مسلح قد علم کند. در نتیجه در قاموس فرهنگ و روانکاوی مردم بلوچ یک چریک مسلح و یا یاغی شورشگر که بر علیه نظام ظلم و ستم و تحقیر قیام می‌کند، جایگاه ویژه ای دارد و در ادبیات اسطوره‌ای بلوچ این ثبت شده است. اکثریت مردم عادی با جزئیات عملکرد "قهرمان" کاری ندارند بلکه در کـُل شیفته "ایستادگی" و مقاومت در مقابل قدرت ظالم ِ بظاهر شکست ناپذیر می شوند. یا وگرنه بعضی از عملکردهای جندالله با فرهنگ، مذهب و سنت بلوچ‌ها سنخیت ندارد، ولی در تجزیه و تحلیل نهایی ریگی آن روحیه‌ی انتقام جویی و حس تحقیر شده در بسیاری از بلوچ‌ها را به نحوی تسکین می‌داد و از این نظر در رابطه با آن روانکاوی بلوچ، ریگی را عده‌ای از بلوچ‌ها جواب غیر قابل امتناع خشونت‌های اعمال شده توسط حکومت می‌دانند. بعنوان مثال این امر کــُلی در مورد اسطوره شدن دادشاه علیرغم برخی از عملکردهای خشونت بار و ناپذیرفتنی وی بر علیه مردم عادی و روستایی بلوچ صدق می کند. جمهوری اسلامی دادشاه را یک قهرمان می داند و در مورد وی فیلم سینمایی (۱۷) و مستندات ساخته است. بسیاری از قربانیان دادشاه مردم عادی بلوچ بودند. اما وی در اذهان بسیاری از بلوچها بعنوان یک اسطوره مقاومت ثبت شده است.

ظاهرا در بلوچستان ِ ایران ابراز حمایت از ریگی مجازات مرگ را در بر خواهد داشت. در نتیجه امکان نظر سنجی در استان سیستان و بلوچستان وجود ندارد. اما در بعضی از شهرهای ایالت بلوچستان پاکستان و حتی اروپایی نظیر اســلـو تظاهراتی و جلساتی به حمایت از ریگی و مراسم ترحیم برادر ِ اعدام شده وی (عبدالحمید ریگی) برگزار شده است. وانگهی بر اساس یک نظرسنجی نسبتاً مـحـدود و غیر علمی بیش از حدود ۸۰ درصد از بلوچهای مقیم اروپا در ارزیابی نهایی ، علیرغم مخالفت با شیوه های مرگبار جندالله، از مقاومت ریگی حمایت می کنند. آنها معتقد هستند که علیرغم کاربرد خشونت نامطلوب توسط جندالله ، رادار پوشش خبری جهان و ایران معطوف مسائل بلوچستان بود، بر اساس ادعای طرفداران ریگی ، جندالله موفق شد لـِـنـز دوربین های خبری جهان و توجه رسانه های ارتباط جمعی و بخصوص نگاه هموطنان و جهانیان را بسوی مشکلات، تبعیضات و مظالم جاری ِ بلوچستان جلب کند. کاری که نیروهای فعال مدنی، سیاسی و حقوق بشری بلوچ در داخل و خارج از کشور نتوانستند انجام بدهند. آنها معتقدند که امکان فعالیت مدنی و حتی اعتراض ساده در بلوچستان وجود ندارد. آنها به دستگیری، زندان و شکنجه صدها تن بلوچ و اعدام افراد بیشماری از جمله یعقوب مهرنهاد فعال صلح طلب مدنی بلوچ اشاره می کنند. بـــهــر تــقــدیــر بعقیده نگارنده در تحلیل نهایی هدف نباید وسیله را توجیه کند.

دستگیری و اعدام عبدالمالک ریگی :

از یک دیگاه غیر متجانس می توان گفت که ریــگی شاید قربانی "موفقیت مرگبار" نسبتا سریع السیر خود گشت. نحوه و جزئیات دستگیری ریگی همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد و سوالات فراوانی را بیجواب گذاشته است. جندالله نیز هرگز گزارش کامل و قانع کننده ای از چگونگی دستگیری رهبر خود ارائه نداد. برای بررسی پیش زمینه های سقوط عبدالمالک که نهایتاً منجر به دستگیری و اعدام او شد، عوامل مندرجه زیر را باید مورد تــوجـه قرار داد.

عامل اول نقش آی اِس آی (Inter-Services Intelligence) ارتش پاکستان در حمایت از طالبان افغان و گروهای وابسته به آنان می باشد. برای درک بیشتر این مطلب باید به تابستان سال ۲۰۰۸ بازگشت. مقامات دولت افغانستان بطور هوشمندانه و مصرانه ای به دولت آمریکا گوشزد مکرر می کردند که شاه کلید شکست طالبان ِ افغان و القائده در دست آی اِس آی ارتش پاکستان می باشد. دولت آمریکا نیز فشار فراوانی را بر روی ارتش پاکستان نهاد. جلسه ای بین دریاسالار مایک مولن رئیس ستاد مشترک آمریکا (Adm. Mike Mullen, chairman of the Joint Chiefs of Staff)، ودریاسالار اسکات وان بوشکرک (Rear Adm. Scott Van Buskirk) فرمانده ناوگان ضربتی نـُهم آمریکا و ژنرال کیانی رئیس ارتش پاکستان و ژنرال احمد شجاع پاشا فرمانده عملیاتی ارتش پاکستان و دیگر مسئولین آمریکایی در ماه آگـسـت ۲۰۰۸ بر روی ناو جنگی ابرهام لینکولن (USS Abraham Lincoln) در دریای عمان صورت گرفت (۱۸). در این جلسه تصمیم گرفته شد ژنرال احمد شجاع پاشا مسئولیت آی اِس آی را بعهده بگیرد که در ماه سپتامبر اینگونه شد. ژنرال احمد شجاع پاشا یک فرد شیعه و ضد طالبان می باشد. قبل از دستگیری عبدالمالک ریگی چهار تن از فرماندهان و رهبران طالبان افغان در شهرهای کراچی و کوئته پاکستان توسط آی اِس آی دستگیر شده بودند. این یک تغییر سیاست جدی از سوی آی اِس آی تلقی می شد (۱۹).حتی سایت دیپلماسی ایرانی به مدیریت محمد صادق خرازی برادر کمال خرازی وزیر خارجه سابق نوشت: "در واقع نوعی همکاری میان دستگاه های اطلاعاتی ایران و پاکستان در سایه حمایت امریکا برای دستگیری ریگی در جریان بوده است اما هنوز مشخص نیست که در قبال این همکاری چه انتظاراتی برای طرف‌های مقابل از ایران وجود دارد "(۲۰). اشپیگل آنلاین نیز از احتمال همکاری کشورهای دیگر، از جمله آمریکا در این عملیات خبر داد (۲۱).

عامل دوم فشار و اتمام حجت دولت ایران بعد از بمب گزاری پـیـشـیـن بر دولت پاکستان بود. علاوه بر تطمیع طرح گازرسانی ارزان قیمت به پاکستان، دولت ایران از طریق نجار وزیر کشور (۲۲) تهدید نموده بود تا از اهرم و نفوذ شیعیان در پاکستان و "حمایت بیدریغ" از مخالفان مسلح کشور پاکستان (یعنی جنگجویان مسلح بلوچ که برای استقلال بلوچستان ِ پاکستان می جنگند) و همسوئی استراتژیکی با هندوستان و نزدیکی بیشتر با دولت افغانستان، پاکستان را در منطقه ایزوله و تحت فشار قرار دهد. این اتمام حجت دولت ایران، پاکستان را غافلگیر کرده و راه برون رفتی جز قربانی کردن عبدالمالک ریگی بر روی دولت پاکستان و آی اِس آی نگذاشته بود. عامل سوم نقش واسطه ها و میانجی های بلوچ بود که بعد از بمب گزاری پـیـشـیـن فعال شده بودند و بعنوان رابط مذاکرات بین اطلاعات و جندالله عمل می کردند. ریگی از یک سو تصور می نمود که با دولت ایران در حال مذاکره است و در نتیجه تا مذاکرات جاری هستند، هیچ خطری او را تهدید نمی کند، غافل از آنکه انگیزه اصلی دولت در باب مذاکره شناسائی جغرافیای تردد و حضور عبدالمالک ریگی می باشد. اگرچه جندالله در اعلامیه خود قبل از دستگیری عبدالمالک ریگی بر روی این نکته تاکید کرده بود (۲۳). عامل چهارم درخواست دولت ایران از دولت افغانستان برای شناسایی ریگی در خاک افغانستان مربوط می شود. عامل پنجم مربوط به گروههای ستیزه جو طالب می شود که در پایگاهی در بین زاهدان و زابل توسط سپاه پاسداران مورد تعلیم و آموزش نظامی قرار می گیرند. حقیقتی که توسط حیدری دیپلمات بـُـریده رژیم نیز تائید شد (۲۴). دولت ایران از این گروه می خواهد تا ایران را در دستگیری عبدالمالک ریگی مساعدت عملیاتی و اطلاعاتی نمایند.

با توجه به مجموعه شواهد و حقایق محدود اما موجود سناریو زیر در مورد دستگیری ریگی بیش از هر تئوری و یا ادعای دیگری محتمل تر بنظر می رسد. بعد از بمبگزاری پیشین و کشته شدن بعضی از فرماندهان سپاه پاسداران و اتمام حجت دولت ایران به پاکستان، آی اِس آی پاکستان که چند تن از رهبران طالبان را نیز دستگیر نموده بود، بر اساس یک نقشه هماهنگ شده از ریگی می خواهد از طریق مذاکره با دولت ایران به "غائله" خاتمه دهد. از سوی اطلاعات نیز چند تن معتمد بلوچ از طوایف وابسته به ریگی که امکان تماس با عبدالمالک ریگی را داشته اند (۲۳) بعنوان میانجی وارد میدان شدند. البته جندالله در اعلامیه ای بتاریخ یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۸ یعنی حدود ۹روز قبل از اعلام دستگیری عبدالمالک ریگی توسط وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی؛ شکست مذاکرات و میانجیگری ها توسط ریش سفیدان بلوچ را اعلام می کند (۲۳). در این اعلامیه توسط جندالله آمده است: "نمایندگانی از تهران برای گفتگو به بلوچستان اعزام شدند و باب گفتگوها باز شد که محور گفتگوها و مذاکرات بر حقوق سیاسی و مدنی و اجتماعی ملت بلوچ و اهل سنت بود؛ . . . . و جنبش نیز با تقاضای تمدید مدت مذاکرات بنابر حسن نیت و پیشرفت در گفتگو موافقت نمود و در طول این مدت به صورت اعلام نشده ای آتش بس نموده و تمامی فعالیتهای نظامی خود در منطقه را به حالت تعلیق در آورد". . . . اعلامیه ادامه می دهد: " هدف رژیم از گشودن باب مذاکره فقط و فقط وقت کشی و دستیابی به پایگاهها و فرماندهان و شخص رهبری جنبش می باشد که الحمدلله در تمامی نقشه هایش ناکام و ناموفق شد و وقت برای اجرای عملیات بسیار زیاد است و در این گزینه هم بهره ای نخواهد برد." در پایان اعلامیه آمده است: "همچنین جنبش مقاومت به ریش سفیدان و خصوصا آنانی که به نمایندگی رژیم به پایگاههای جنبش آمدند متذکر می شود که رژیم ولایت فقیه یک رژیم پلید و فاسد است که هیچ اعتقادی به گفتگو و مذاکره ندارد و فقط می خواهد از طریق این گفتگوها به اهداف شوم خود برسد."

ریگی که عرصه عملیاتی خویش در پاکستان را تنگ می بیند، به امید یافتن افق هایی در افغانستان؛ ظاهرا با تشویق و اطلاع کامل آی آِس آی ِ پاکستان و احتمالاً با آگاهی و هماهنگی سرویس های مربوطه "غـربـی" موجود در افغانستان برای "قرار ملاقاتی" در منزل یکی از معتمدین بلوچ در ایالت قندهار افغانستان به آنجا می رود. (۲۵) ریگی ظاهراً این فرد بلوچ افغان را می شناخته و در منزل او قبلاً تردد داشته. اما نمایندگان و یا "افراد مـُـهـمی" که بنا به پشنهاد مزورانه آی اِس آی قرار بود با ریگی در قندهار ملاقات کنند، ظاهراً تله ای بیش نبودند؛ و ریگی علیرغم زیرکی خود در این دام گرفتار اُفتاد. دولت ایران نیز که از طریق آی اِس آی از محل اقامت عبدالمالک ریگی و همراهش مطلع شده بود، از دولت افغانستان و متحدانش درخواست همکاری برای دستگیری ریگی می کند. عبدالمالک ریگی در ساعات اولیه روز سوم اقامت خویش در قندهار بهمراه داماد (شوهر خواهر) خود که اسم وی نیز اتفاقاً عبدالمالک ریگی می باشد توسط نیروهای امنیتی افغانستان و بنا به ادعای سخنگوی جندالله احتمالاً آمریکایی نیز دستگیر می شوند. بر طبق ادعای جندالله این عمل حداقل با اطلاع سرویس های امنیتی کشورهای غربی فعال در ایالت قندهار از جمله آمریکا و بریتانیا صورت گرفته. آقای کمال نارویی سخنگوی جندالله در مصاحبه با رادیو بلوچی گــوانک بتاریخ ۹اسفند ۱۳۸۸یعنی پنج روز بعد از اعلام دستگیری ریگی، مدعی می شود که ریگی مستقماً توسط مامورین آمریکایی دستگیر شده است (۲۶) وی همچنین تائید می کند که عکس منتشر شده ریگی در افغانستان (۲۷) توسط وزیر اطلاعات ایران نیز واقعی می باشد و توسط آمریکایی ها به دولت ایران داده شده. سخنگویان جندالله (اقایان کمال نارویی و مولوی عبدالرئوف ریگی) در مصاحبه های متعدد در اسفند ماه ۱۳۸۸ مدعی شدند که یک جاسوس اسرائیلی در این موضوع دست داشته و این جاسوس مـوسـاد توسط جندالله دستگیر شده است. سخنگویان جندالله اعلام کردند که بزودی جزئیات دستگیری عبدالمالک ریگی و نقش سرویس های جاسوسی اسرائیل، آمریکا، افغانستان و پاکستان را فاش خواهند کرد ـ امری که تا کنون صورت نگرفته است. سوالات فراوانی در این مورد می تواند مطرح باشد. از جمله اینکه ریگی بنا به تشویق و درخواست آی اِس آی پاکستان به دیدار چه کس و یا چه کسانی به قندهار رفت؟ آیا سرویس های اطلاعاتی آمریکا، بریتانیا و اسرائیل در ماجرای دستگیری ریگی نقشی داشتند؟ و اگر داشتند، نقش آنها دقیقا چی بود.سخنگویان وزارت خارجه آمریکا و انگلیس هر گونه نقش کشور متبوعه خویش در حمایت از ریگی را رد کرده اند اما مطلبی در مورد اشراف سرویس های امنیتی و اطلاعاتی خویش و یا نقش احتمالی آنها در دستگیری ریگی ارائه نداده اند.

ادعاهای متضاد و متناقص (۲۸) جمهوری اسلامی در مورد هواپیمای قیرقیزی و نمایش ناپخته کماندوها و غیره هرگز در جهان خریداری نداشت، و پرداختن به آن شاید جز اتلاف وقت نتیجه دیگری عاید نخواهد شـد. بر طبق ادعاهای مسافران هواپیمای قیرقیزی در فرودگاه بندر عباس نه از به اصطلاح کماندوها ی ویژه سپاه خبری بود و نه از ریگی و دامادش (به اصطلاح حمزه معاون وی) . عکس های منتشر شده توسط مسافران قیرقیزی در باند فرودگاه بندرعباس بیانگر این واقعیت است (۲۹).

شاید حقیقت ماجرای دستگیری ریگی بهمراه بسیاری از پرسش ها و ناگفتنی های دیگر، امروز صبح با خود او برای همیشه "دفن" شدند، اما گمانه زنی ها نه تنها در مورد چگونگی دستگیری وی، نقش آی اِس آی (ISI) ارتش پاکستان، و همچنین انگیزه محاکمه کوتاه و غیر علنی و اعدام نسبتاً زود بهنگام وی همچنان ادامه خواهد داشت. اگرچه خانواده قربانیان عملیات مسلحانه جندالله از جمله فرزند سردار نورعلی شوشتری فرمانده ارشد سـپـاه خواهان اجرای هر چه زودتر حکم قصاص در مورد ریگی شده بودند (۳۰). اما در مقایسه، عبدالحمید ریگی برادر وی بعد از دو سال دستگیری و اعترافات و مستندات تلویزیونی متعدد و اظهار ندامت و شرکت حضوری در همایش ها و جلسات ریش سفیدان و معتمدین محلی بلوچ در شهرهای مختلف بلوچستان، در زاهدان اعدام شد. اما عبدالمالک ریگی بعد از تحویل به مقامات امنیتی جمهوری اسلامی مستقیماً به مکانی امن اما نامعلوم در تهران منتقل شد. ریگی بلافاصله بعد از دستگیری اجازه یافت پیغام ویدئویی برای شورای مرکزی جندالله بفرستد. این نوار ویدئویی کاملاً با ویدئوی های اعترافات پخش شده از تلویزیون های جمهوری اسلامی فرق می کند. وی در این ویدئو از کشته شدگان جندالله بعنوان شهید یا می کند و از کشته شدگان دولتی بعنوان "رفته گان" (۳۱). وی در این ویدئو خواهان پرهیز جندالله از هرگونه انتقامجویی می باشد. اما جندالله تهدید به انتقامجویی شدید نموده است. علیرغم ادعای رییس کل دادگستری سیستان و بلوچستان و دادستان زاهدان مبنی بر محاکمه عــلــنــی ریگی در زاهدان (۳۲)؛ محاکمه غیر علنی و اعدام وی نیز در تهران بود (۳۳).



دکــتـر عـبـدالسـتـار دوشـوکی

مرکز مطالعات بلوچستان ـ لـــنــدن

یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۹Doshoki@gmail.com فهرست لــیـنـک ها به منابع و مراجع





۱ ـ http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8903300048

۲ ـ http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8903030118

۳ ـ http://dezaknews-h.blogspot.com/2009/02/blog-post_5715.html

۴ - http://www.junbish.blogspot.com

۵ ـ http://www.binoria.org

رعمر مختار شیر بیابان لیبی لحظاتی قبل از اعدام خطاب به اعدام کنندگانش گفت

رعمر مختار شیر بیابان لیبی لحظاتی قبل از اعدام خطاب به اعدام کنندگانش گفت : چقدر از ما ا اعدام می کنید اگر همه ما را اعدام کنید نسل بعدی ما شما را تباه و نابود خواهد کرد و از سرزمین خود بیرون خواهد راند. بیچارگان شما گمان می کنید من را می کشید و راحت می شوید اما بدانید که شما قبل از من می میرید و برای همیشه زنده خواهم ماند. حقیقت چنین شد و نهضت عمر مختار پس از مدتی کوتاه تمام لیبی را فراگرفت و لیبی به عزت و آزادی دست یافت و عمرمختار برای همیشه زنده ماند و متجاوزان ایتالیائی مجبور شدند با ذلت و خفت لیبی را ترک کنند و نامشان از لیبی برای همیشه حذف گردید و برای همیشه تاریخ مردند.

امروز رژیم هم بداند که عبدالمالک برای همیشه زنده است و زنده خواهد ماند و نهضت مالکی دمار از روزگار متجاوزان و اشغالگران درخواهد آورد و آن روز نزدیک است که ملت بلوچ به عزت و آزادی برسند و متجاوزان با ذلت و خفت بلوچستان را ترک کنند. رعمر مختار شیر بیابان لیبی لحظاتی قبل از اعدام خطاب به اعدام کنندگانش گفت ابوعبدالمالکرعمر مختار شیر بیابان لیبی لحظاتی قبل از اعدام خطاب به اعدام کنندگانش گفت 

ابو عبدلمالک ریگی

از آژانس خبری تفتان



مصاحبه سخنگوی حزب مردم بلوچستان با شبکه aso sat

مصاحبه تلویزیونی آقای ناصر بلیده ای سخنگوی حزب مردم بلوچستان

  با شبکه aso sat امروز پخش خواهد شد

لینک این شبکه : http://livelive24.com/live-tv/kurdistan-iraq-aso-sat.html
   

نامه سروش به خامنه ای : بهشت ولایت دیگر جای شما نیست. صدای آدمیان صدای خداست. آیا صدای خدا را نمی‌شنوید؟

عبدالکریم سروش، روشنفکر دینی و فعال سیاسی که در خارج از ایران به سر می‌برد، در نامه‌ای بهخامنه‌ای خطاب به او نوشت که «جامه‌ ریاست و ولایت را بر اندام شما نیک نبریده‌اند» و بنابراین خود ردای ناباندام ریاست را از تن بیرون کن و چون آدم ابوالبشر کلمات توبه را بر زبان آر.


بخشهایی از نامه وی :

نطق چهاردهم خرداد هزار و سیصدو هشتاد و نه شما را همه شنیدیم. خطابه‌ای پر خطا بود. لغزش‌های ذهنی‌ و زبانی در آن موج می‌زد. نشان از فتور در قوه‌ ناطقه داشت. خطیب زبر دست ما که در دوران سی‌ساله پس از انقلاب به چالاکی از همه‌ سخنوران پیشی‌ گرفته بود، آن روز، سخت آشفته و ناتوان می‌نمود. در سخن‌اش نه سحر بلاغت بود نه شهد عبارت، نه کمال معنا نه جمال صورت. صفرای غضب، پروای ادب را از او ستانده بود. چندان که ذهن آشفته بر زبان خفته‌اش شلاق می‌زد مرکب سخن رام نمی‌شد. کلمات سرکش و بی‌وقار از قفس مغز بیرون می‌جستند و بر شاخ زبان می‌نشستند.....

و اینک ای «رهبر معظم» ! من به شما می‌گویم که فرمان هبوط صادر شده و از آسمان به زمین رسیده است. بهشت ولایت دیگر جای شما نیست. صدای آدمیان صدای خداست. آیا صدای خدا را نمی‌شنوید؟

‎خوش‌تر آن است که مقام رهبری خود لبیک گویان ردای ناباندام ریاست را از تن بیرون کند‌ و چون آدم ابوالبشر کلمات توبه را بر زبان آرد و از بهشت آسمانی ولایت آرام بر زمین رعیت بنشیند و با حوای خود آسوده زندگی‌ کند و برادرکشی‌ هابیل و قابیل را ببیند‌ و رازدان تاریخ شود. بدین سان، دست کم، خطیبی باقی‌ می‌ماند تا فارغ از سودای ریاست به ارشاد و موعظت بپردازد و به عهد امانت وفا کند، مگر دیگر بار با کرامت و رخصت مردم در «مسجد کرامت» تردد کند و به شکرانه‌ سلامت «درویشان بی‌نوا را تفقّد کند».

‎یا خفتگان مجلس خبرگان سر از خواب غفلت برآورند و بند اسارت بشکنند و روزگار ولایت جایره را به سر آورند. ولی آیا امید بستن به سرد مزاجان گرمخانه‌ خبرگان، که مشاطگان قدرت‌اند و رطب‌خوردگان ولایت، آب به غربال پیمودن و گره بر باد زدن نیست؟

‎اما آن جریده دریده‌ نگون‌بخت که گوش‌به‌فرمان بیت رهبری است وقتی‌ جعل خبر کرد و مرا «مرتد» شمرد، دانستم که پا را از گلیم غصبی خویش درازتر کرده است. منتظر نشستم تا از بیت ولایت اشارتی رود و فرمان «استرداد ارتداد» صادر شود. چون می‌دانستم که رهبری حکم تکفیر و ارتداد را از شؤون ولایت می‌داند و بولفضولی دیگران را در این امر ولایی حتا اگر فقیهان و مراجع باشند، نه به خاطر عدالت بل به خاطر ولایت، تحمل نمی‌کند.

چنین شد و آن نگون بختان وادار به تکذیب شدند و کذب بر کذب انباشتند و پلیدی نخستین را به پلیدی دیگر شستند و بر آن اسکناس هفتصد تومانی که با تقلبی ابلهانه جعل کرده بودند مهر باطله زدند.

«ولی امر مسلمین» باید پریشان شود و گریبان چاک کند که بز‌های لنگ، پیشاپیش گله می‌روند و برتر از سلطان، فرس می‌رانند و خادم‌اند و مخدومی می‌کنند. و بداند که دیری نخواهد گذشت که شاخ گستاخ این دشمنان خانگی جامه و عمامه ولایت را هم بدرد و تاج سلطنت را بشکند و روزگار امارت را تباه کند. هلا تا کار را از دستش بیرون نیاورده‌اند گریبان خود را از دستشان بیرون آورد و ایرانی را از هلاکت و سلطانی را ازسوء سیاست برهاند. «صبا گر چاره داری وقت وقت است».

بلاگفا فیلتر شد

عصر ایران - سایت بلاگفا (WWW.BLOGFA.COM) ارائه دهنده خدمات وبلاگ در ایران ، ساعتی پیش فیلتر شد.


بلاگفا سومین سایت پرمخاطب در ایران پس از سایت های گوگل و یاهو است.

با وجود فیلتر بودن بلاگفا اما دسترسی به صفحات وبلاگ های بلاگفا امکان پذیر است

پخش خبر اعدام ريگي در تلويزيون مخصوص بازي‌هاي جام جهاني



شبكه مخصوص پخش اخبار و بازي‌هاي جام جهاني در قاره آفريقا با قطع برنامه‌هاي خود در چند نوبت خبر اعدام ريگي را اعلام كرد.


به گزارش فارس، شبكه Enews channel كه به صورت اختصاصي و مستقيم اخبار و بازي‌هاي مربوط به جام جهاني 2010 را پخش مي‌كند، پس از انتشار خبر اعدام عبدالمالك ريگي ضمن قطع برنامه‌هاي خود به پوشش اين خبر مهم پرداخت.

اين در حالي است كه اين شبكه 24 ساعته با شعار "اگر زلزله هم بيايد، فوتبال قطع نمي‌شود " مدعي بود هرگز از پخش همزمان و زنده رقابت‌هاي جام جهاني فاصله نخواهد گرفت.

خبرنگار اعزامي فارس از اهميت اين خبر در رسانه‌هاي منتسب به احزاب گوناگون اعم از بخش دولتي و خصوصي در آفريقاي جنوبي گزارش داد و تصريح كرد: بسياري از شبكه‌هاي بين‌المللي نيز كه فركانس آنها در كشور آفريقاي جنوبي به راحتي براي مردم قابل رديابي است، اين خبر را در رأس اخبار خود منتشر كردند.

فیلم : حضور نيروهاي ضد شورش در خيابان انقلاب تهران ؛ 30 خرداد 89

۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

مصاحبه آقای ناصر بلیده ای

مصاحبه آقای ناصر بلیده ای با شبکه تلویزیونی اسو سات aso sat      فردا        ۲۱ /۶/۲۰۱۰
  

شهادت مبارکت باد

امروز بلوچستان داغدار عزیزترین فرزند خود است




بنا به گزارشات رسیده روز یکشنبه ۲۰/۶/۲۰۱۰ عبدلمالک بلوچ
ریگی در زندان اوین به شها دت رسید

امروز جمع کثیری از مردم بلوچستان در مناطق مختلف
به عزا نشستند و گزارش شده شهرستان میناب و جاسک
تعداد زیادی از مردم این مناطق بدون ترس و واهمه به عزا
داری پرداختند و در یکی از روستاهای جاسک نیروی انتظامی
سه نفر را دستگیر کردند که سی دی پیام رهبر جنبش جندالله
که از طرف حکومت برای جنبش فرستاده بود در دست داشتند

۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

فیلم ارسالی رژیم از رهبر مقاومت و تقاضای مذاکره از جنبش و پاسخ جنبش



به نام خدا


پس از دستگیری رهبر مقاومت رژیم ولایت فقیه نمایندگان و همچنین فیلم و نامه ای از رهبر اسیر برای شورای مرکزی جنبش ارسال نمود که در فیلم و نامه رهبر مقاومت مطالبه مذاکره از سوی رژیم را مطرح نمود و از شورای مرکزی جنبش خواست که در این باره تصمیم بگیرند و شورای مرکزی جنبش با ریاست حاجی محمد ظاهر بلوچ جانشین رهبر اسیر به خاطر جلوگیری از کشتار بیشتر و با اینکه می دانستند که رژیم دروغ می گوید و فریب و مکر می کند باز هم بنابر توصیه رهبر اسیر و درخواست معتمدان منطقه به مذاکره پاسخ مثبت داده و پیامی به شرح زیر برای رژیم ارسال نمودند:

بسم الله الرحمن الرحیم

مذاکرات سابق به درخواست شما و پادرمیانی بزرگانی همچون حاجی کمال خان صلاح زهی و دیگر معتمدان و با موافقت رهبر مقاومت آغاز گردید و از بدو مذاکرات شورای جنبش بر این عقیده بود که رژیم سیاست وقت کشی و پیشبرد سیاستهای خود را در نظر دارد و این سیاست رژیم در عرصه بین المللی و هم در عرصه داخلی و در برابر نیروهای مقاومت در تمام ایران می باشد اما رهبر مقاومت امیر عبدالمالک (فک الله قیده) می گفت که اگر روزنه ای کوچکی برای فتح باب گفتگو و حل مشکلات از راه گفتگو باشد بدان لبیک می گوید و شورای مرکزی اگرچه این عقیده را داشتند و در این نظر موافق با رهبر بودند اما هیچ اعتمادی به نظام نداشتند و مشکل اساسی در گشودن باب مذاکره عدم اعتماد است که رژیم هیچ گامی در اعتماد سازی برنداشته است و این نشان می دهد که در نیت خود صادق نیست و همانگونه بود و در حین گفتگو و مذاکره رژیم طرح رسیدن به رهبر مقاومت را دنبال می کرد و در این راستا برنامه ریزی می کرد و در عمل نشان داد که متعهد به هیچ عهد و پیمانی نیست اما الان و پس از دستگیری رهبر مقاومت و ارسال فیلم از سوی ایشان توسط نظام و اعزام نمایندگان و درخواست مذاکره شورای مرکزی جنبش فقط به خاطر توصیه رهبر گفتگو را آغاز می کند ولی اولین گام در این زمینه باید زمینه سازی برای گفتگو باشد که متاسفانه رژیم به جای زمینه سازی برای مذاکره زمینه نفرت و عداوت و خشم بیشتر را با برنامه های نفرت انگیز خود فراهم آورده است و اگر واقعا رژیم خواهان حل مشکل است باید در این راستا گام بردارد و اولین گام پذیرفتن مشکلات منطقه و ظلم روا رفته بر اهلسنت و ملت بلوچ و مطرح نمودن این موضوعات از رسانه ملی و یا استانی می باشد تا زمینه گفتگو فراهم گردد و جلوی افراطیون زابلی و شیعه ای که حتی حاضر نیستند اهلسنت و ملت بلوچ را انسان بدانند گرفته شود.

در مرحله دوم باید برای اعتماد سازی بیشتر افراد ذی نفوذی از مناطق مختلف بلوچستان و از اقشار مختلف خصوصا از قشر علمای اهلسنت در مذاکرات شرکت داشته باشند و بدانند که جنبش چه خواسته ها و مطالباتی را مطرح می کند و بدین صورت زمینه برای گفتگو فراهم می گردد.

و در مرحله سوم و برای اعتماد سازی بیشتر چند پیش شرط برای مذاکره به اجرا در آیند که عبارتند از :

1 : آزادی زندانیان سیاسی بلوچستان که تماما به اتهام همکاری با جنبش مقاومت دستگیر شده اند

2 : لغو اعدام زندانیان سیاسی که تعدادشان از 200 نفر تجاوز می کند

3 : توقف کامل تمامی فعالیتها اعم از نظامی و سیاسی و تبلیغاتی علیه جنبش

4 : ابطال تمامی پرونده های سیاسی علیه اعضای جنبش توسط رئیس قوه قضائیه

5 : بازگرداندان اجساد شهدای بلوچستان به خانواده ها که تعدادشان از هزار نفر تجاوز می کند.

6:آزادی علمای اهلسنت از زندانها

با اجرای این پیش شرطها می توانیم به سوی مذاکرات گام برداریم که محور مذاکرات عبارتند از:

1 : حقوق سیاسی و مدنی و اجتماعی اهلسنت

2: تقسیم قدرت سیاسی و نظامی و امنیتی بلوچستان بر اساس فاکتور جمعیت

3:آزادی فعالیت برای تشکل ها و احزاب سیاسی

4: پایان دادن به تمامی تبعیض ها ، تحقیرها ، تجاوزها و اهانتها در تمامی عرصه های مذهبی ، فرهنگی و اجتماعی

محور مذاکرات بر اساس انعطاف در مطالبات و راهی برای پایان یافتن جنگ بیان گردیده اند تا شاید مردم بلوچ و اهلسنت بتوانند از راه مسالمت آمیز به حقوق خود برسند اما اگر رژیم بخواهد این مطالبات قانونی و مشروع را که حتی مطابق با قانون خود رژیم هستند رد نماید راهی جز نبرد و مبارزه باقی نمی ماند و مجبوریم در راستای دفاع از هویت دینی و ملی خود به مقاومت ادامه دهیم.

و السلام علی من اتبع الهدی

پس از ارسال این نامه رژیم مکار همانگونه که گمان می رفت به تلاشهایش علیه جنبش ادامه داد و چندین گروه تروریستی اعزام نمود تا فرماندهان جنبش را هدف قرار دهند و همه ناکام شدند و چندین گروه دیگر از مخبران و جاسوسان دستگیر شدند اما باز هم جنبش منتظر پاسخ ماند تا اینکه رژیم بر خلاف وعده توقف تبلیغات علیه جنبش رهبر جنبش را با وضعی بسیار اسفبار و با چهره ای کاملا متفاوت که آثار شکنجه بر چهره اش مشاهده می شد و حتی فراتر از آن آثار تزریق مواد مخدر خطرناک در چهره اش مشاهده می شد در تلویزیون نمایش داد و جنایتی را مرتکب شده که راه را بر هر گونه گفتگو و مذاکره ای مسدود نمود و فقط راه استشهادی و گلوله را باز گذاشت.

این جنایت واقعا وحشیانه است که یک اسیر چنان مورد تعرض شکنجه گران قرار گیرد و یک رهبر مومن و مجاهد و شخصیت جهانی با تزریق مواد مخدر معتاد شود و آیا رژیم فکر می کند با این جنایت وحشیانه می تواند جلوی کشتار متجاوزان و پاسداران را بگیرد؟

آیا رژیم فکر می کند با این رفتار وحشیانه و ضد بشری می تواند جلوی فدائیان امیر عبدالمالک را بگیرد و فقط کافی است ده فدائی وارد شهر زابل شوند و روزگار متجاوزان را در این شهر سیاه کنند.

امروز فدائیان امیر عبدالمالک با حاج محمد ظاهر پیمان مرگ بسته اند و او را عبدالمالک دوم می دانند و رژیم فقط یک عبدالمالک را دستگیر کرده است و نمی تواند جلوی صدها و هزاران عبدالمالک را که با حاج محمد ظاهر بیعت کرده اند را بگیرد.

خونخوارانی که هزاران انسان را کشته اند و به زنان و کودکان رحم نکرده اند و خون آشامی با سرشتشان عجین شده است یک انسان مقاوم را که در برابر ظلم و جنایت و کشتار و اعدام قیام نموده است را محاکمه می کنند و خانواده های همان خون آشامان را دعوت می کنند تا نظاره گر مظلومیت یک اسیر مبارز شوند.

اسیری که مردانگی و شجاعتش حتی در رفتار با دشمنان زبانزد خلایق است و اسیران در بندش که امروز در کشور هستند می توانند بهترین گواه این امر باشند دربند وحش های درنده ای قرار گرفته است که به هیچ اصل انسانی و بشری پابند نیستند.

چرا این خانواده ها که در بیدادگاه رژیم حاضر می شوند تا محاکمه یک رهبر مبارز را مشاهده کنند جلوی جنایت فرزندان و همسران خود را که علیه ملت می کردند نمی گرفتند.

فرزند شوشتری خبیث چرا دست پدر جنایتکارش را نمی گرفت که دستور کشتار بیگناهان را در بلوچستان و دیگر شهرهای کشور صادر می کرد و از هیچ خونریزی و کشتاری دریغ نمی کرد و عاقبت بدست مبارزان به هلاکت رسید و آیا روح الله شوشتری فکر می کند می تواند از دست مبارزان نجات کند و آیا مبارزان چنین درنده زاده ای را که در بیدادگاه علیه رهبر مقاومت سخن می گوید می بخشند؟

آیا رژیم فکر کرده با این مسخره بازیها می تواند از خشم مردم مسلمان بلوچ بکاهد و می تواند کار به جائی برساند ؟ هرگز چنین نیست رهبر مقاومت اسیر دست درندگانی است که هیچ انتظار خیری از آنان نیست و جز جنایت چیزی در پرونده ندارند و اگر رهبر را شهید هم کنند باز هم مبارزان به راهشان ادامه می دهند و انتقام سختی از همه متجاوزان خواهند گرفت و به قول خود رهبر اگر همه مبارزان شهید شوند باز هم این نبرد پایان نمی یابد و فرزندان توحید و حماسه عرصه را بر متجاوزان صفوی تنگ خواهند کرد.

امروز مبارزان در سراسر بلوچستان با حاجی محمد ظاهر بیعت کرده اند و پیمان بسته اند و در هر صورت به نبرد ادامه خواهند داد و هیچ کس و هیچ قدرتی نمی تواند راه مبارزه را مسدود نماید.

شهادت راه همه ماست و ما شهادت را همانگونه دوست داریم که شما صفویان زندگی را دوست دارید و این سخن زیبای رهبر مقاومت است و ما آماده پذیرش هر گونه فداکاری در مسیر مبارزه و مقاومت هستیم و فکر نکنید با شهادت امیر عبدالمالک می توانید مقاومت را ضربه زنید و تاریخ ثابت کرده است که مقاومت با شهادت تنومند تر خواهد شد همانگونه که فلسطینیان دو رهبر خود را فدا کردند و شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز رنتیسی در راه آزادی سرزمین جام شهادت نوشیدند اما مقاومت به جای ضربه خوردن قوی تر شد و عرصه بر متجاوزان صهیونیستی تنگ تر شد به همین صورت است بلوچستان و شما جنایتکاران متجاوز هر اندازه شهید کنید به همان اندازه مقاومت بیشتر و قوی تر خواهد شد و عرصه بر شما متجاوزان جنایتکار تنگ تر خواهد شد.

ما امروز به جایگاهی رسیده ایم که مادران ما خود بر ما بمب می بندند و ما را راهی میدان شهادت می کنند پس چگونه ما را می توانید از شهادت رهبر عزیزمان که عاشق شهادت بود بترسانید و شهادت راه مختصر بهشت و نعمت های خداوندی است که آرزوی همه ماست و بارها رهبر عزیزمان می گفت که من از پروردگارم خواسته ام که به من شهادت در راهش نصیب فرماید و از دیگر دوستان تقاضای چنین دعائی را می کرد.

راه جهاد ادامه دارد و ما به خاطر عبدالمالک گام در راه جهاد ننهاده ایم که با نبودنش جهاد را ترک کنیم نه چنین نیست ما برای پروردگارمان قدم در راه جهاد گذاشته ایم و تا مرگ به این راه ادامه خواهیم داد و به گفته صدیق اکبر رضی الله عنه : من کان یعبد محمدا فان محمدا قد مات و من کان یعبد الله فان الله حی لا یموت

کسی که محمد را عبادت می کند بداند که محمد وفات کرده است و کسی که الله را عبادت می کند بداند که الله زنده است و نمی میرد .

و ما هم به رژیم اعلام می کنیم که ما سربازان الله هستیم و تا آخرین قطره خون به راه مبارزه ادامه خواهیم داد و رژیم متوجه خواهد شد که دستگیری رهبر مقاومت بزرگترین ضربه را به رژیم زده است و آن روز بسیار نزدیک است.

نصر من الله و فتح قریب

جنبش مقاومت مردمی ایران (جندالله)