۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

باز هم توپولف هنگام نشستن، در مشهد غش كرد

ایا نمي‌شناسلنا: يك فروند هواپيماي توپولف متعلق به شركت هواپيمايي كيش اير كه قصد داشت ساعتي پيش مشهد را به مقصد تهران ترك كند در باند فرودگاه دچار آتش سوزي لاستيك شده و در فرودگاه متوقف شد. 
به گزارش خبرنگار ايلنا، بنا به اطلاعات كسب شده هواپيماي توپولف 154هواپيمايي كيش‌اير درهنگام برخواستن از باند فرودگاه با اطلاع برج پرواز از دود در لاستيك هواپيما و آتش‌سوزي متوقف شد.
پس از وقوع اين سانحه اقدامات لازم براي اطفا حريق و امدادرساني به مسافران انجام شد. 
البته كاپيتان بهاري، مديرعامل شركت هواپيمايي كيش‌اير دليل وقوع آتش‌سوزي در هواپيماي توپولف اين ايرلاين را مشكل فني خوانده و با گفتن اين جمله به خبرنگار ايلنا كه شما رم و نمي‌توانم اطلاعات ديگري بدهم، از ارائه اطلاعات بيشتر در اين باره امتناع كرد. 

توزيع گسترده CD اظهارات يك مقام امنيتي با قيمت 200 تومان


پارلمان‌نيوز:در اقدامي قابل تامل CD اظهارات يك مقام امنيتي به نام سردار مشفق به صورت گسترده در سراسر كشور پخش شد.
به گزارش پايگاه خبري فراكسيون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نيوز»، در حالي كه سوال از وزير اطلاعات و رئيس قوه قضاييه درباراه اظهارات فردي به نام سردار مشفق در دستور كار فراكسيون خط امام قرار دارد،در چند روز گذشته CD اظهارات اين فرد به صورت گسترده با قيمت 200 تومان همراه با پلاكاردي با مضمون” اظهارات مهم يك مقام امنيتي درباره جلسات G7 “ توزيع شده است.
فراكسيون خط امام مجلس طرح سوال از وزير اطلاعات و رئيس قوه قضاييه را به جهت روشن شدن هويت اين فرد و نيز بررسي ادعاهاي نامبرده عليه اصلاح طلبان و حتي برخي چهره‌هاي اصولگرا همچون علي لاريجاني را در دستور كار خود قرار دارد.
حال سوال اينجاست آيا توزيع گسترده CD اظهارات اين فرد آبا بودن اطلاع مسئولان صورت گرفته است و چرا تاكنون هيچ واكنشي نسبت به اظهارات اين مقام امنيتي از جانب متوليان امر صورت نگرفته است.
گفتني است در پي اظهارات سردار مشفق 7 چهره اصلاح‌طلب نيز با تنظيم شكايتي عليه نامبرده از رئيس قوه قضاييه خواستار رسيدگي به اتهاماتي كه اين فرد عليه اصلاح‌طلبان مطرح كرده است شدند. 

فاطمه کروبی : مزدور می فرستند که ایجاد وحشت کنند


روز آنلاین، فرشته قاضی : فاطمه کروبی در مصاحبه با "روز" اعلام کرد محاصره منزل، تهدید و فحاشی علیه مهدی کروبی، هیچ تاثیری در اراده او برای پی گیری مطالبات مردم ندارد.
با خانم کروبی بار اول ساعت یازده شب و در شرایطی تماس گرفتم که منزل او در محاصره نیروهای لباس شخصی و بسیجی بود. نیروهایی که به گفته همسر مهدی کروبی به "روز"، مجهز به گاز اشک آور، چماق و سلاح بودند و سازماندهی شده به مقابل منزل او آورده شده بودند و نیروی انتظامی هم با اینکه حضور داشت اما فقط نقش تماشاچی را بازی میکرد.
در لابلای مصاحبه، صدای لباس شخصی ها می آمد که زیارت عاشورا می خواندند و لابلای آن به توهین به مهدی کروبی و همچنین سردادن شعار علیه او می پرداختند. "کروبی بی سواد، عامل دست موساد" و "ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد" از جمله شعارهایی بود که دربین مصاحبه به گوش می رسید.
و این در حالی بود که مهدی کروبی، نامزد معترض به انتخابات مخدوش 22 خرداد سال گذشته و دبیر کل حزب اعتماد ملی، به گفته همسرش در اتاق خود در حال عبادت و خواندن قرآن بود.
اما بار دوم و حدود ساعت دوازده شب که با خانم کروبی تماس گرفتم نیروهای لباس شخصی در حال ترک محل بودند. هرچند که وعده داده اند صبح روز جمعه بازخواهند گشت.
 آمادگی داریم؛ تهدید بی فایده است
خانم کروبی، نماینده سابق مجلس و صاحب امتیاز نشریه ایران دخت است. او در خصوص محاصره منزلش توسط لباس شخصی ها می گوید: "متاسف ام کار انقلاب اسلامی به اینجا رسیده که عده ای مزدور را جمع می کنند و شبانه می آورند تا ایجاد رعب و وحشت کنند. ما الان در محاصره نیروهای مزدور آقایان هستیم. شب گذشته هم آمده بودند اما سر و صدایی نداشتند ولی امشب به زعم خودشان دارند همسایه های ما را ارشاد می کنند و در این ماه مبارک رمضان و شب های احیا، آرامش را از منطقه و مردم گرفته اند".
همسر مهدی کروبی با اشاره به صداها و شعارهایی که از پس تلفن هم به گوش می رسد، می افزاید: "شعارها  و توهین ها را می شنوید؟ الان دیگر آقای کروبی عامل دست موساد شده و این آقایان انقلابی هستند! ما نه ترسی داریم و نه هراسی، حتی وارد خانه هم شوند یک جان بیشتر که نداریم آن هم فدای راه ملت. از سال 42 تا کنون برای انقلاب تلاش کرده ایم و الان هم آماده هستیم. بریزند منزل و ما را بکشند. ما آمادگی همه چیز را داریم. کار اگر در جهت خدا باشد و در جهت مردم، هیچ مشکلی نیست و خدا خود حل می کند. می گویند با خدا باش و پادشاهی کن، بی خدا باش و هر چه خواستی کن. ما هم فقط به همین فکر میکنیم.
 این شیوه ها هیچ تاثیری ندارد
خانم کروبی با تاکید بر اینکه "این شیوه ها هیچ تاثیری در حاج آقا ندارد" می گوید: "ما خودمان را به خدا سپرده ایم. با آرامش خاطر نشسته ایم قران میخوانیم و عبادت می کنیم. حاج آقا هم در اتاق خودشان در حال عبادت هستند. اما واقعا متاثریم از اینکه نظام کارش به اینجا رسیده که با این شیوه می خواهند حکومت را ادامه بدهند و در این شب های رمضان چه استرس و نگرانی به خانواده ها و همسایه ها وارد می کنند. با گاز اشک آور و سلاح و چماق آمده اند و طبیعی است که همسایه ها استرس داشته باشند و بترسند که حمله ای نشود و...."
وی می افزاید: "ما نگران اصل نظام و مردم هستیم. نگران هستیم که چرا وضع نظام به اینجا کشیده که عده ای را در منطقه رها می کنند تا هر گونه ناآرامی به وجود بیاورند و نیروی انتظامی هم به عنوان تماشاچی بایستد تا آنها هر کاری میخواهند بکنند. با موتور و ماشین بیایند و رفت آمد کنند و محاصره کنند و تازه محافظت هم بشوند."
 مهدی کروبی در راهپیمایی روز قدس شرکت میکند
از خانم کروبی می پرسم آیا اعلام حضور آقای کروبی در راهپیمایی روز قدس، دلیل این برخوردها است؟ می گوید: "الان یک دروغ شاخداری می گویند که حاج آقا میخواهد نماز عید فطر بخواند یا نماز قدس بخواند و... در حالیکه حاج آقا اعلام کرده درراهپیمایی روز قدس شرکت میکند. روز قدس یادگار امام است و آقای کروبی هم شرکت میکند؛ اینکه این همه ترس و وحشت ندارد که این همه آدم جمع کنند و بیاورند اینجا و توهین و فحاشی و هتاکی کنند. تا این حد بی تقوایی شان را نمیدانستم اما این برخوردها هم تاثیری در تصمیم آقای کروبی ندارد.
این اولین بار نیست که منزل مهدی کروبی مورد حمله نیروهای لباس شخصی قرار می گیرد. پیش از این بارها از این دست تجمعات در مقابل منزل دبیر کل حزب اعتماد ملی برپاشده و تجمع کنندگان حتی تا بدانجا پیش رفته اند که به پاشیدن رنگ به در و دیوارمنزل او مبادرت کرده اند.
 خدا به بزرگانشان عقل بدهد
خانم کروبی این نوع برخوردها را سازماندهی شده میداند و می گوید: "امیدوارم خدا به  بزرگانشان که این افراد را راهی این منطقه میکنند عقل بدهد. این راه مبارزه نیست، اگر حرفی با آقای کروبی دارند از راه قانون، استدلال و منطق وارد شوند. اما چون هیچ حرفی برای گفتن ندارند این شیوه را پیشه کرده اند، ریخته اند اینجا و فحاشی می کنند. زیارت عاشورا میخوانند همراه با فحاشی و اهانت و هتاکی! بی دینی بالاتر از این؟ ضربه ای بالاتر از این هم به دین ممکن است که در لوای دین با زیارت عاشورا فحاشی و هتاکی کنند؟"
به گفته این نماینده سابق مجلس: "جرم اقای کروبی این بود که گفت اگر در زندان ها، تجاوز و شکنجه است جلویش را بگیرید. الحمدالله فهمیدند که جلویش را بگیرند و ادامه ندهند و خوب است دیدیم که جنایات کهریزک را بالاخره قبول کردند. جرم حاج آقا فقط همین است؛ ما هم در کنار او ایستاده ایم و این شیوه ها کوچکترین تاثیری در اراده ما ندارد. اما بی تقوا ترین و زشت ترین اتهامات را زدند بدون اینکه مدرک و سندی ارائه دهند. صحبت از میلیارد کردند که از خارج و امریکا آمده و وزیر اطلاعات هم گفت. ما هم می گوییم طلایی که پاک است منتی به خاک ندارد بیایید ثابت کنید. سند و مدرک بیاورید و به مردم ارائه دهید چه کسی کجا و از چه کسی گرفته مدرک بدهید و به مردم ثابت کنید."
همسر مهدی کروبی سپس می گوید: "یادشان رفته که ما از سال 51 ساکن شمیران هستیم ودو فرزند من در اینجا دنیا آمده اند. الان هم آپارتمانی کوچک و جمع و جور در همین جا داریم. برای خود همین طور فحاشی می کنند و بدون منطق حرف می زنند؛ در حالیکه ماه رمضان و شب های احیا و عزاداری است اما این کارها و توهین ها و تهدیدها هیچ تاثیری در اراده آقای کروبی برای پی گیری مطالبات مردمی ندارد و من، پسران و فرزندانم در کنار او ایستاده ایم و برای همه چیز آماده هستیم."

محاصره منزل شیخ شجاع توسط لباس وحشی ها

مهدی کروبی

به گزارش خبرنگار سحام نیوز، تعدادی از نیروهای لباس شخصی که به انواع سلاح ها همچون گاز اشک آور، دستبند، شوکر و باتوم مسلح بودند دیشب با حضور در برابر منزل کروبی از خروج ایشان جهت شرکت در مراسم احیای شب قدر ممانعت بعمل آوردند. گزارشات شاهدان عینی حاکی از آن است که نیروهای لباس شخصی دارای کارت بسیج بودند. طبق گزارشات لحظه به لحظه ، ماجرا تنها به ممانعت از شرکت کروبی -از رهبران جنبش سبز مردمی ایران- در مراسم عزاداری شب قدر به پایان نرسیده و طبق گزارشات عینی از منزل مهدی کروبی، هم اینک بیش از ۵۰ نفر از نیروهای لباس شخصی و بسیج در اطراف منزل ایشان حضور دارند. نگرانی برای سلامتی و جان مهدی کروبی با وجود نیروهایی لباس شخصی و بسیج که هویت خود را با پوشاندن سر و صورت خود مخفی نگاه داشته و مجهز به انواع سلاح می باشند و با خودروهای مختلف و موتورهای غول پیکر در اطراف منزل کروبی کماکان حضور دارند، بیش از پیش گردیده است. گفتنی است مهدی کروبی چندی پیش خبر از حضور احتمالی خود در مراسم روز قدس داده است. برخی از کارشناسان معتقدند مقاومت و شجاعت کروبی که نقش اصلی را در رسوا سازی ماجرای زندان کهریزک داشته ، می تواند موجبات تحرکات برخی جهت انتقام جویی از وی را فراهم آورد



گزارشی مختصراز: حمله نیروهای گارد ویژه،اطلاعاتی،انتظامی و لباس شخصی به مکتب قران درشهرستان سقز






گزارشی مختصراز: حمله نیروهای گارد ویژه،اطلاعاتی،انتظامی و لباس شخصی به مکتب قران درشهرستان سقز- در طول هفته ای که گذشت : ( هشتم شهریورماه 1389)
بازهم اقدام دیگری از فاشیسمهای ولایت مدار حکومت تشیع ولائی دروغ پرداز فسادگستر دیکتاتور محور، در جهت ایجاد وحدت شیعه و سنی بهمانند اقتضای طبیعتشان،عملی گردید.

درطول دوازده روز گذشته از پنجشنبه 28/5/89 تا دوشنبه 8/6/89 :
1- بر اساس گزارشهای رسیده روز پنج شنبه و شب جمعه 28 و 29/5/89 نیروهای گارد ویژه،اطلاعاتی،انتظامی و لباس شخصی و حتی راهنمایی و رانندگی ،با مردمی که برای شرکت در مراسم مذهبی رمضان ویژه مناطق سنی نشین، که در منازل شخصی افراد مکتب قرآن سقز( پیروان احمد مفتی زاده )، در حال برگزاری بود؛ با ضربات باتوم و مشت و لگد وحشیانه حمله ور شده و افراد یتیم و مسن و روزه دار را مجروح، و به انها توهین شخصی و عقیدتی نموده ، ودر ادامه شش نفر افرادروزه دارمکتب قرآن سقز دستگیر،و به محل های نامعلومی منقل شده و پس از چند روز شکنجه و اذیت و آزار زیاد جسمی وروحی، در زندان اطلاعات سقز، زندانی بودند. ازساعت 2 روزپنج شنبه مورخ 28-05-1389نیروهای اطلاعاتی بدون مجوزقانونی وارد حریم خصوصی ومنازل شخصی افراد شده و وسایل خصوصی وشخصی خانوادهارا باخود بردند. ازجمله: سی دی ،کتاب ،جزوه، عکس، سندساختمانی، کارت ملی،دفترچه خدمات درمانی ،شناسنامه وسند ماشین و ...
2- روز شنبه 30/5/89 بازهم سربازان گمنام امام زمان به همان منازل واقع در شهرستان سقز، خیابان دکتر خالدی شهرک شهرداری ،یورش برده و چهار نفر دیگر را بازداشت و به محل های نامعلومی انتقال دادند.
3- روز دوشنبه 1/6/89 برای بار سوم از ساعت 5 عصر تا 11 شب، حدود 1000تا 1500 نفر نیروهای گارد ویژه، لباس شخصی، راهنمای و رانندگی وحتی پلیس ضد شورش زنان، با چنگ ودندان مسلح، افراد و منازل مسکونی مکتب قرآنیها را محاصره کرده، و با ایجاد رعب وحشت برای زنان و کودکان و افراد بی دفاع، بطرف ساختمانهای مسکونی، وحشیانه حمله ور شده وشروع به شکستن شیشه ها ودرب ورودی منازل کردند. وحتی از تردّد اهالی محل نیز به خانه هایشان جلوگیری نمودند. بنا به گفته خود نیروها(یگان ویژه ذوالفقارکرماشان، نیروهای گارد ویژه ی رهبری ) از بالا دستور گرفته اند روزه نباشند- تا انچه در توان دارند بر مردم بی دفاع بکوبند- و دستور تیراندازی هم به انها داده شده است.
4- روز پنجشنبه 4/6/89 از ساعت 5 عصر تا 5/8 برای چندمین بار، ساختمانها و افراد مکتب قران، محل برگزاری مراسم مذهبی، از طرف همان نیروهای مذکور تحت محاصره قرار گرفته، تا از اجرای مراسم بدون مجوزاز طرف حکومت، ممانعت نمایند. بصورتی که اگر یکنفر مهمان هم از انجا عبور کرده ، مورد جستجو وبازرسی این نیروها قرار گرفته است. مرتب در طول این روزها، نیروهای مذکور به بهانه های گوناگون وارد منازل مسکونی شده و...

اسامی باز داشت شدگان روز پنج شنبه : 1- ناصر زمانیان کارمند بانک ملی2- محمد جمال هبکی دبیر شیمی دبیرستانهای سقز3- سالار توفیق پور4- مختار محمدی5- ابوبکر عشقی.6- جمال مرادی

اسامی افراد بازداشت شدگان روز شنبه: 1- علی اسماعیلی کارمند باز نشسته اداره غلّه 2- مهندس محمد طاهر سلطانی اردلان3- مصطفی محمدی کارمند بازنشسته اداره کار4- حامد جلالی دبیر شیمی دبیرستانهای سقز.
قابل ذکر است که در رمضان سال 1386 هم بیش از 600 نفر از پیروان علامه مفتی زاده در مناطق مختلف کردستان به جرم سنی بودن بازداشت و از اجرای مراسمهای دینی انها جلوگیری شد.و این درحالی است که حاکمیت خودمیداند که کار پیروان احمد مفتی زاده بنا به توصیه رهبرشان فعلا” : تزکیه خود و دعوت و هدایت دیگران است بدون فعالیت سیاسی .

همچنین تمام مردم این شهرستان سنّی مذهب و کُرد بوده که از طرف حکومت حق برگزاری مراسم مذهبی و دینی خود را نداشته درحالیکه همان روز اهل تشیع که غیربومی می باشند درحسینیه این شهرستان - واقع درخیابان اصلی - مراسم برگزارکرده وسدّ معبر نموده مانع تردّد مردم می شوند.
برای تمام مردم سوال ایجاد کرده که چرا همه ی مخالفان اهل سنت در مناطق سنی نشین ازادنه فعالیت دارند،امّا...؟؟؟


کرد- از کردستان بیدار ستمدیده- در طول هفته ای که گذشت : ( هشتم شهریورماه 1389)
بازهم اقدام دیگری از فاشیسمهای ولایت مدار حکومت تشیع ولائی دروغ پرداز فسادگستر دیکتاتور محور، در جهت ایجاد وحدت شیعه و سنی بهمانند اقتضای طبیعتشان،عملی گردید.

درطول دوازده روز گذشته از پنجشنبه 28/5/89 تا دوشنبه 8/6/89 :
1- بر اساس گزارشهای رسیده روز پنج شنبه و شب جمعه 28 و 29/5/89 نیروهای گارد ویژه،اطلاعاتی،انتظامی و لباس شخصی و حتی راهنمایی و رانندگی ،با مردمی که برای شرکت در مراسم مذهبی رمضان ویژه مناطق سنی نشین، که در منازل شخصی افراد مکتب قرآن سقز( پیروان احمد مفتی زاده )، در حال برگزاری بود؛ با ضربات باتوم و مشت و لگد وحشیانه حمله ور شده و افراد یتیم و مسن و روزه دار را مجروح، و به انها توهین شخصی و عقیدتی نموده ، ودر ادامه شش نفر افرادروزه دارمکتب قرآن سقز دستگیر،و به محل های نامعلومی منقل شده و پس از چند روز شکنجه و اذیت و آزار زیاد جسمی وروحی، در زندان اطلاعات سقز، زندانی بودند. ازساعت 2 روزپنج شنبه مورخ 28-05-1389نیروهای اطلاعاتی بدون مجوزقانونی وارد حریم خصوصی ومنازل شخصی افراد شده و وسایل خصوصی وشخصی خانوادهارا باخود بردند. ازجمله: سی دی ،کتاب ،جزوه، عکس، سندساختمانی، کارت ملی،دفترچه خدمات درمانی ،شناسنامه وسند ماشین و ...
2- روز شنبه 30/5/89 بازهم سربازان گمنام امام زمان به همان منازل واقع در شهرستان سقز، خیابان دکتر خالدی شهرک شهرداری ،یورش برده و چهار نفر دیگر را بازداشت و به محل های نامعلومی انتقال دادند.
3- روز دوشنبه 1/6/89 برای بار سوم از ساعت 5 عصر تا 11 شب، حدود 1000تا 1500 نفر نیروهای گارد ویژه، لباس شخصی، راهنمای و رانندگی وحتی پلیس ضد شورش زنان، با چنگ ودندان مسلح، افراد و منازل مسکونی مکتب قرآنیها را محاصره کرده، و با ایجاد رعب وحشت برای زنان و کودکان و افراد بی دفاع، بطرف ساختمانهای مسکونی، وحشیانه حمله ور شده وشروع به شکستن شیشه ها ودرب ورودی منازل کردند. وحتی از تردّد اهالی محل نیز به خانه هایشان جلوگیری نمودند. بنا به گفته خود نیروها(یگان ویژه ذوالفقارکرماشان، نیروهای گارد ویژه ی رهبری ) از بالا دستور گرفته اند روزه نباشند- تا انچه در توان دارند بر مردم بی دفاع بکوبند- و دستور تیراندازی هم به انها داده شده است.
4- روز پنجشنبه 4/6/89 از ساعت 5 عصر تا 5/8 برای چندمین بار، ساختمانها و افراد مکتب قران، محل برگزاری مراسم مذهبی، از طرف همان نیروهای مذکور تحت محاصره قرار گرفته، تا از اجرای مراسم بدون مجوزاز طرف حکومت، ممانعت نمایند. بصورتی که اگر یکنفر مهمان هم از انجا عبور کرده ، مورد جستجو وبازرسی این نیروها قرار گرفته است. مرتب در طول این روزها، نیروهای مذکور به بهانه های گوناگون وارد منازل مسکونی شده و...

اسامی باز داشت شدگان روز پنج شنبه : 1- ناصر زمانیان کارمند بانک ملی2- محمد جمال هبکی دبیر شیمی دبیرستانهای سقز3- سالار توفیق پور4- مختار محمدی5- ابوبکر عشقی.6- جمال مرادی

اسامی افراد بازداشت شدگان روز شنبه: 1- علی اسماعیلی کارمند باز نشسته اداره غلّه 2- مهندس محمد طاهر سلطانی اردلان3- مصطفی محمدی کارمند بازنشسته اداره کار4- حامد جلالی دبیر شیمی دبیرستانهای سقز.
قابل ذکر است که در رمضان سال 1386 هم بیش از 600 نفر از پیروان علامه مفتی زاده در مناطق مختلف کردستان به جرم سنی بودن بازداشت و از اجرای مراسمهای دینی انها جلوگیری شد.و این درحالی است که حاکمیت خودمیداند که کار پیروان احمد مفتی زاده بنا به توصیه رهبرشان فعلا” : تزکیه خود و دعوت و هدایت دیگران است بدون فعالیت سیاسی .

همچنین تمام مردم این شهرستان سنّی مذهب و کُرد بوده که از طرف حکومت حق برگزاری مراسم مذهبی و دینی خود را نداشته درحالیکه همان روز اهل تشیع که غیربومی می باشند درحسینیه این شهرستان - واقع درخیابان اصلی - مراسم برگزارکرده وسدّ معبر نموده مانع تردّد مردم می شوند.
برای تمام مردم سوال ایجاد کرده که چرا همه ی مخالفان اهل سنت در مناطق سنی نشین ازادنه فعالیت دارند،امّا...؟؟؟

کرد- از کردستان بیدار ستمدیده 



۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

وزیر علوم: دانشگاه مخالف فرهنگ بسیجی با خاک یکسان می‌شود


۱۳۸۹/۰۶/۰۷
وزیر علوم دولت محمود احمدی نژاد که پیشتر در سخنانی وظیفه دانشگاه‌ها را «تربیت سرباز برای امام زمان» دانسته بود، در سخنان تازه خود گفته است، دانشگاه‌های مخالف فرهنگ بسیجی با خاک یکسان می‌شوند.

به گزارش خبرگزاری مهر، کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی روز یکشنبه در سخنانی در دانشگاه علم و صنعت، وظیفه دانشگاه‌ها را «کادرسازی برای نظام» دانسته است.

این وزیر کابینه محمود احمدی‌نژاد در این باره افزوده است: «در صورتی که فضای دانشگاه در اختیار چپاولگران شرق و غرب قرار گیرد، آنها فضای اسلامی دانشگاه را به فضای لیبرال دموکراسی مد نظر خود تبدیل می‌کنند و شاخص‌ها و ارزش‌های دانشگاه و تعریف توسعه و پیشرفت را بر اساس همان چیزی که خود می‌خواهند قرار می‌دهند.»

کامران دانشجو همچنین در بخش دیگری از سخنان خود در تشریح دانشگاه مطلوب در جمهوری اسلامی گفته است: «اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که در آن متدیننین، فرهنگ انتظار و فرهنگ بسیج مورد تمسخر قرار گیرد، اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که صدای اذان ظهر در آن بلند نشود به بهانه اینکه به کلاس‌های درس آسیبی نرساند، اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که روحانی نتواند در آن وارد شود، اگر دانشگاهی باشد که نه تنها مسجد بلکه یک نمازخانه نیز نداشته باشد که بتوان نماز جماعت را اقامه کرد...، اگر دانشگاهی وجود داشته باشد که نه تنها در تمام ماه محرم و صفر بلکه در تمام طول سال کوچکترین مراسم مذهبی نیز در آن برگزار نشود و به جایش در چهارشنبه آخر سال گفته شود که اشکال ندارد برقصید و پایکوبی کنید ... در یک کلام می‌گویم خوب است چنین دانشگاهی اصلاً وجود نداشته باشد چون اگر این دانشگاه وجود داشته باشد مردم ایران، دانشجویان، اساتید و کارکنان دانشگاه آن را با خاک یکسان می‌کنند.»

کامران دانشجو که به عنوان رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور در دولت نهم نقش عمده‌ای در برگزاری انتخابات پرمناقشه ریاست جمهوری سال گذشته در ایران ایفا کرده است، تاکنون در جایگاه وزیر علوم بارها از تغییر وضعیت دانشگاه‌ها سخن گفته و ساختار کنونی دانشگاه‌ها را غربی دانسته است.

این وزیر دولت دهم در اواسط مرداد ماه در سخنانی یک بار اعتقاد به ولایت فقیه را شرط استخدام استادان دانشگاه‌ها دانسته و گفته بود، وظیفه دانشگاه‌ها تربیت سرباز برای امام زمان است.

وی در این رابطه در جمع «استادان بسیجی» دانشگاه همدان گفته بود: «می‌خواهیم اساتیدی جذب کنیم که به نظام ولایت فقیه معتقد باشند، چرا که ما تعالی و تکامل را مبانی خود قرار داده‌ایم.»

کامران دانشجو همچنین افزوده بود: «یکی از مشکلات اساسی دانشگاه‌های ما این است که غربی تعریف شده‌اند و باید برای حل مشکل، از این فضا خارج شد و فضایی جدید برای خود ایجاد کرد.»

وی در اسفند ماه سال گذشته نیز گفته بود، تمام استادان و دانشگاهیان غیر همسو با نظام جمهوری اسلامی اخراج می‌شوند و روسای دانشگاه‌ها اجازه ندارند، کسانی را استخدام کنند که به ولایت فقیه باور ندارند.

چندی پیش نیز لطف‌الله فروزنده، معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی محمود احمدی‌نژاد، خواستار فعال شدن هیئت‌های تجدید نظر به منظور شناسایی و ناامن کردن فضا برای «عوامل فتنه» در دستگاه‌های اجرایی و مقابله با آنها شده بود.

این گونه سخنان در حالی بیان می‌شود، که از هنگام روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد در ایران شمار زیادی از استادان دانشگاه‌ها که دیدگاه انتقادی نسبت به دولت داشته‌اند، اخراج یا به اجبار بازنشسته شده‌اند.

این روند به ویژه به دنبال رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و سرکوب خونین اعتراض‌ها به نتایج انتخابات و نیز پس از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در باره آموزش علوم انسانی در دانشگاه‌های ایران شدت بیشتری گرفته است.

رهبر جمهوری اسلامی در شهریور ماه سال گذشته در سخنانی درباره حوادث پس از انتخابات، تدریس بسیاری از مواد علوم انسانی در دانشگاه‌ها را «منجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی» دانسته و تحصیل حدود دو میلیون دانشجو در رشته‌های علوم انسانی را «نگران کننده» ارزیابی کرده بود.

پیشتر نیز محمود احمدی نژاد در سخنانی با بیان این که «نظام آموزشی ما ۱۵۰ سال تحت تاثیر اندیشه‌های سکولار و استکباری بوده» دانشجویان معترض به برکناری استادان دانشگاه را مورد حمله قرار داده و گفته بود: «دانشجویان ما باید در حال حاضر علیه اندیشه‌های لیبرال و اقتصاد لیبرالی فریاد بزنند.»

در این میان وزیر علوم دولت محمود احمدی‌نژاد نیز در تازه‌ترین اظهارات خود با اشاره به سخنان تازه رهبر جمهوری اسلامی در باره دانشگاه‌ها گفته است: «مقام معظم رهبری فرمودند دانشگاه آماج توطئه‌های دشمن است. نباید این واقعیت را دست کم بگیریم. لذا معلمان نسبت به هشدارهای رهبری معظم انقلاب وظیفه‌ای دارند یعنی نمی توانند وظیفه خود را به حضور صرف در کلاس درس دادن بسنده کنند. مگر می‌شود ماه محرم برسد و استادی بدون گفتن یا اباعبدالله سر کلاس حاضر شود. وقتی می گوییم دغدغه دین داریم نمی‌توانیم علم و دین را از هم جدا بدانیم.»

وی همچنین با بیان این که «خیلی از برنامه‌های دانشگاه‌ها مخالف فضای دینی و دانشگاهی ماست»، هدف از این برنامه‌ها را «لغزاندن و منحرف کردن دانشگاه» دانسته و افزوده است: «آن وقت آیا اساتید ما می‌توانند بنشینند و مشاهده کنند که دانشجوی ما نسبت به سرنوشت انقلاب و مصالح کشور بی‌خیال شود؟ آنان که ولایتمدار هستند باید در این مسیر حرکت کنند. ولایتمداری فقط به نظر و زبان نیست بلکه باید در مسیرش حرکت کرد. خیلی‌ها در صحنه نظر و به زبان ولایتمدار بودند اما وقتی حضرت آقا فرمودند دیگر بس است، حقیقت دیگری را شاهد بودیم.» 

خاخام اسرائیلی خواستار "محو محمود عباس از صحنه جهان" شد


خاخام یوسف
از نظر یهودیان افراطی، خاخام یوسف بالاترین مقام مذهبی اسرائیل است
دولت آمریکا اظهارات یک خاخام بانفوذ اسرائیلی را که گفته بود خداوند باید محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی و فلسطینیان را با طاعون از صحنه جهان محو کند، شدیدا توهین آمیز خوانده و آن را محکوم کرده است.
خاخام اُوادیا یوسف، رهبر معنوی حزب سیاسی شاس است که جزو دولت ائتلافی اسرائیل است.
در پی این اظهارات که در جریان موعظه هفتگی خاخام یوسف ایراد شد، صائب عریقات، رئیس هیات فلسطینی در مذاکرات صلح با اسرائیل، این سخنان را "تحریک مردم به نسل کشی" تعبیر کرد.
او از دولت اسرائیل خواست برای برقراری صلح بیشتر تلاش کند و از پخش خشم و نفرت در جامعه جلوگیری کند.
فیلیپ کراولی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت این سخنان علاوه بر این که به شدت توهین آمیز است، به آرمان صلح خاورمیانه نیز لطمه می زند.
دفتر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در واکنش به اظهارات خاخام یوسف بیانیه ای صادر کرده که در آن گفته شده اظهارات خاخام یوسف، منعکس کننده نظر آقای نتانیاهو یا دولت وی نیست.
اُوادیا یوسف، که 89 سال دارد از بنیانگذاران حزب افراطی شاس است و در گذشته نیز اظهار نظرهای او در باره عرب ها، یهودیان سکولار، لیبرال ها، همجنسگرایان و زنان موجب جر وبحث هایی شده بود.
یهودیان افراطی به او به عنوان بالاترین مقام مذهبی اسرائیل نگاه می کنند.
آمریکا در هفته جاری میزبان اجلاسی است که هدف از آن تلاش برای از سرگیری مذاکرات مستقیم بین اسرائیل و فلسطینیان است.
تحلیلگران می گویند با توجه به تنش های موجود و عدم امیدواری به ثمربخش بودن این مذاکرات، تردیدی نیست که اظهارات خاخام یوسف کمکی به پیشبرد گفتگوهای صلح نخواهد کرد.

گفت‌وگو با رحیم بندویی، از فعالان «حزب مردم بلوچستان احتمال زد و بند در دستگیری عبدالمالک ریگی



 روز سه‏شنبه چهارم اسفندماه، خبر دستگیری عبدالمالک ریگی، رهبر مخفی تشکیلات نظامی جندالله که تاکنون منشاء درگیری‏های خونین فراوانی در ایران بوده است، همه‏ی اخبار داخلی و خارجی را تحت تاثیر قرار داد.


فایل صوتی را اینجا بشنوید


مریم محمدی
روز سه‏شنبه چهارم اسفندماه، خبر دستگیری عبدالمالک ریگی، رهبر مخفی تشکیلات نظامی جندالله که تاکنون منشاء درگیری‏های خونین فراوانی در ایران بوده است، همه‏ی اخبار داخلی و خارجی را تحت تاثیر قرار داد.

 گروه جندالله تنها گروه مخالف دولت ایران نیست، اما تنها گروهی است که به اقدامات مسلحانه دست می‏زند.
با آقای رحیم بندویی، از فعالان «حزب مردم بلوچستان» در سوئد، در باره‏ی این دستگیری، تاثیرات احتمالی آن و این که اساسا مطالبات مردم بلوچستان کدام‏ها هستند، گفت‏وگویی انجام داده‏ام.
آقای بندویی، وزیر اطلاعات ایران امروز اعلام کرد که عبدالمالک ریگی بدون کمک هیچ کشور خارجی دستگیر شده است. از سوی دیگر سایت متعلق به جندالله اعلام کرده است که این دستگیری با کمک سرویس‏های اطلاعاتی غرب، از جمله سازمان سیا و سرویس‏های اطلاعاتی افغانستان و پاکستان صورت گرفته و آقای ریگی را آن‏ها به دولت ایران تحول داده‏اند.
این در حالی است که دولت ایران همیشه آمریکا و طالبان را به حمایت از جندالله متهم کرده است. شما چه عواملی را در این دستگیری مؤثر می‏بینید؟
می‏توان مساله را به این شکل مطرح کرد که سیستم حکومتی پاکستان همیشه در دست نیروهای نظامی بوده است.
این نیروهای نظامی، با توجه به وضعیت اقتصادی پاکستان، برای تامین امکانات خود و اداره‏ی کشورشان همیشه محتاج کشورهای غربی بوده‏اند.
به همین دلیل زمانی که طالبان شکل گرفت، زیر چتر حمایتی سیستم حکومتی پاکستان بود و امکانات‏اش را از کشورهای غربی تامین می‏کرد.
بنابراین نظام پاکستان برای به دست آوردن امکانات مالی، دست به هر کاری خواهد زد و اگر در این رابطه هم اقدامی از سوی این دولت در قبال دریافت پول هنگفتی صورت گرفته باشد، بعید و دور از نظر نیست. در صورت چنین همکاری‏ای باید سخن از صدها میلیون دلار و شاید هم بیش از این بوده باشد.
ولی در هرصورت امکان رد و بدل کردن اطلاعات در درون پاکستان، به اشکال مختلف میسراست؛ هم خود نیروهای جمهوری اسلامی در آن‏جا حضور دارند و هم یک سری قراردادهای مابین دولت پاکستان و جمهوری اسلامی ایران، رد و بدل کردن این اطلاعات را قانونی می‏کند. هم این که پاکستان یکی از کشورهایی است که در آن‏جا با پول هرکاری می‏توان کرد.
در نتیجه این امکان که کسانی در این کشور اطلاعاتی را به جمهوری اسلامی منتقل کنند، محتمل به‏نظر می‏رسد و احتمالا از اشکال مختلفی مانند روابط، پول و… استفاده شده است.

عبدالمالک ریگی، هنگام دستگیری توسط وزارت اطلاعات ایران
گروه وابسته به عبدالمالک ریگی موجب درگیری‏های خونین زیادی در بلوچستان شد. فکر می‏کنید تاثیر این دستگیری در آن‏جا چگونه خواهد بود؟
مشکل اساسی‏ای که جمهوری اسلامی الان در ایران و به خصوص در بخش شرقی کشور و بلوچستان دارد، وجود عبدالمالک‏ها نیست. وجود ستم و بی‏عدالتی‏ای است که همیشه در آن منطقه حاکم بوده و هم‏چنان دارد با شدت بیشتری ادامه پیدا می‏کند.
عبدالمالک نباشد، فرد دیگری برخواهد خاست. هم‏چنان که پیش از عبدالمالک هم افراد بسیار زیاد دیگری بودند و می‏توان لیست بسیار بزرگی از آن‏ها نوشت. تا زمانی که ریشه‏ی اساسی حل نشود، تاریخ هم‏چنان تکرار خواهد شد.
حزب مردم بلوچستان چگونه ارتباط احتمالی‏ای با گروه ریگی داشته است و یا دارد؟
حزب مردم بلوچستان یک حزب سیاسی است که خواهان یک سیستم فدراتیو دمکراتیک در درون ایران هست و مبارزه‏ی مسلحانه اصلا جزو برنامه‏اش نبوده و نیست و نخواهد هم بود. ما بر اساس مبارزه‏ی مدنی در تلاش به‏دست آوردن این حق طبیعی مردم بلوچ هستیم. در نتیجه هیچ نوع ارتباط رسمی و یا غیررسمی بین حزب مردم و جندالله برقرار نبوده است.
از طریق عوامل جمهوری اسلامی همیشه تهمت‏هایی به حزب مردم بلوچستان در این زمینه زده می‏شد و حتی برای خود ملاقات‏هایی را تصویر کردند که بین این دو گروه شکل گرفته است. در صورتی که هیچ‏وقت چنین اتفاقی نیفتاده است.
در نتیجه به جرأت می‏گویم که ما یک تشکل سیاسی صرف هستیم. در صورتی که جندالله یک تشکل سیاسی− نظامی با اهداف متفاوت و هم‏چنین استراتژی و تاکتیک‏های متفاوت برای رسیدن به آن اهداف است.
برنامه‏ها و اهدافی که حزب شما برای بلوچستان ایران دارد، چیست؟ فکر می‏کنید مطالبات عمده‏ی مردم بلوچستان در حال حاضر کدام‏ها هستند؟
اولین نکته این است که ایران کشوری کثیرالمله و دارای تنوع فرهنگی زبانی گسترده‏ای است و این واقعیتی است که کسی نمی‏تواند منکر آن شود، مگر این که افرادی بخواهند مانند کبک سرشان را توی برف بگذارند و بگویند کسی را نمی‏بینند.
از زمان آغاز سیستم شاهنشاهی پهلوی که سیاست‏های همانند سازی اجباری در ایران آغاز به کار کرده است، مردم غیرفارس ایران همیشه مورد ظلم‏های فرهنگی، زبانی و هنری قرار گرفته‏اند.
قصدم بیان نکته‏‏ای در عناد با مردم فارس نیست، منتها مردم فارس نه تنها هیچ‏وقت مشکل از بین رفتن زبان‏شان را احساس نکردند، بلکه تمام امکانات دولتی همیشه در اختیار پیشبرد این زبان بوده است. درست هم بوده اما این به معنای آن نباید بوده باشد که زبان‏ها و فرهنگ‏های دیگر را محکوم به فنا کنند.
سیاستی که به شکل سازمان‏یافته در جهت تداوم و به انجام رساندن یک همانندسازی اجباری در ایران اعمال شده است.
همانندسازی به لحاظ زبانی؟
به لحاظ هویتی. زبان یکی از عوامل هویتی هر گروه فرهنگی− اجتماعی در ایران است. کردها، ترک‏ها، لر‏ها، عرب‏ها، بلوچ‏ها، ترکمن‏ها و… این ملت‏ها از حقوق انسانی خود محروم هستند.
نمونه‏ی بسیار بارز آن این که خود مسئولین جمهوری اسلامی اعلام می‏کنند ۷۰درصد دانش‏آموزان مقطع ابتدایی غیرفارس هستند و فارسی را نمی‏توانند خوب یاد بگیرند و در نتیجه همیشه عقب می‏مانند. یعنی از لحاظ زبان مادری، نوعی کودک‏آزاری در ایران شده است.
آقای بندویی، در مورد تدریس زبان مادری که مورد اعتراض روشنفکران اقوام دیگر هم هست، پرسشی برای من وجود دارد؛ امکانات آموزشی برای دولت‏های ایران تاکنون برای همان آموزش زبان فارسی چه میزان بوده است و چه امکاناتی می‏توانسته برای آموزش دیگر زبان‏های موجود در ایران وجود داشته است؟
ممکن است این امر در توان دولت‏های تاکنونی ایران نبوده باشد؟ به هرحال مهارت‏ها و سابقه‏ی نظام آموزشی در ایران، برای مثال با سوییس متفاوت است. به عبارتی، آیا مبارزه‏ی مسالمت‏آمیز− مدنی‏ای که شما به آن اشاره می‏کنید، نمی‏تواند در تداوم خود موجب به‏دست آمدن این حقوق بشود، بدون درگیری‏های بیشتر؟
با این نظر شما موافق نیستم؛ به این دلیل که تا کی؟! نزدیک به یک قرن است که این سیاست عملا دارد اجرا می‏شود و نمی‏توان آن را به حساب مشکلات سیستم آموزشی در ایران گذاشت. ما معتقدیم این سیاست عمداَ و برنامه‏ریزی شده به منظور همانندسازی اجباری اعمال شده است.
ما مخالفتی نداریم که در یک روند و تکامل طبیعی، این زبان‏های مختلف از بین بروند و حتما خواهند رفت. شکی در این نیست. اما زمانی که سازمان‏یافته برای محو شدن زبان بلوچی، زبان کردی، زبان ترکی، زبان ترکمنی… در ایران برنامه‏ریزی می‏شود و همه‏ی امکانات در خدمت زبان فارسی قرار می‏گیرد، به خاطر ضعف نظام آموزشی نیست. بلکه به خاطر سیاست‏هایی است که عمداَ و عملاً پیاده شده و دارد اجرا می‏شود.
ما معتقدیم در ایرانی که متعلق به فرهنگ‏های رنگارنگ و هویت‏های گوناگون است، ضرورت دارد ضمن رعایت حقوق فردی تک‏تک مردم ایران، حقوق جمعی این گرو‏ه‏ها هم رعایت شود. این امر رعایت نخواهد شد، تا زمانی که تنوع فرهنگی، زبانی و ملی در ایران به عنوان یک امر عادی پذیرفته شود.
ما معتقد هستیم که زمانی ایران یک ایران دمکراتیک خواهد بود، زمانی یک صلح با ثبات و پایدار در ایران برقرار خواهد شد که من بلوچ ایران را متعلق به خودم بدانم، ترک ایران را متعلق به خود بداند و کرد و عرب و ترکمن و فارس هم همین‏گونه احساس یکسانی را داشته باشند.
نه این که وقتی در هرجای دنیا سخن از ایران به میان بیاید، بگویند: «Iran is Persian». چرا که سیاست‏هایی که در طول این ۱۰۰ سال در درون ایران اعمال و به جهان ارائه شده در جهت دادن این تصویر از ایران بوده است.
شما معتقدید که پایه‏ی بسیاری درگیری‏ها، اختلافات و نگرانی‏هایی که وجود دارد، تبعیض‏های زبانی است و اگر این برطرف شود، ممکن است خیلی مسائل حل شوند؟
مساله‏ی داشتن احساس برابر بودن است. زبان نیز به عنوان یکی از مهم‏ترین فاکتورهای هویتی است که جامعه‏ی بشری در طول هزاران سال به دست آورده است. اما مساله فقط به زبان ختم نمی‏شود. بلکه فرهنگ، هنر و آن احساس خود بودن است.
تا زمانی که بلوچ در بلوچستان احساس می‏کند سرنوشت‏اش در تهران و نه توسط کسانی که از خود بلوچ‏ها باشند و در این تصمیم‏گیری شرکت مساوی داشته باشند، رقم می‏خورد و هرآن‏گونه که آن‏ها تصمیم می‏گیرند اجباراً باید اجرا شود، احساس یگانگی و برابری به‏وجود نخواهد آمد.

رحیم بندویی می‌گوید ریشه اساسی مشکل جای دیگری است، عبدالمالک نباشد، فرد دیگری برخواهد خاست. هم‏چنان که پیش از عبدالمالک هم افراد بسیار زیاد دیگری بودند و می‏توان لیست بسیار بزرگی از آن‏ها نوشت
به همین دلیل حزب ما و احزاب دیگری از ملیت‏های مختلف دیگر و جمع‏های بسیار زیادی از روشنفکران مترقی ایران و سازمان‏های سراسری ایرانی، راه حل را وجود یک سیستم فدراتیو دمکراتیک که حقوق ابتدایی این گروه‏های متنوع ساکن ایران در آن تامین شده باشد، می‏دانیم.
به مقوله‏های فرهنگی‏− هنری اشاره کردید؛ در عرصه‏هایی مانند وجود نشریات و کتاب‏ها به زبان‏های دیگر، امروز به کوشش روشنفکران کرد و یا ترک، کتاب‏ها و نشریاتی به زبان‏های کردی و ترکی داریم. چگونه است که چنین انتشاراتی به زبان بلوچی نداریم؟ چرا خود روشنفکران بلوچ تا کنون، حداقل در حد آذری‏ها و کردها، به این کار اقدام نکرده‏اند؟
مسائل خیلی پیچیده و به هم پیوسته‏اند؛ نمی‏توان فقط از یک زاویه به آن نگاه کرد. با شما موافق هستم که مثلا همین نکته‏ی زبان باید توسط روشنفکران، نویسندگان و ادبا شروع شود.
اما روشنفکر بلوچ در کجا رشد می‏کند که بتواند خدمتی به زبان بلوچی بکند؟ من به عنوان یکی از روشنفکران بلوچ، از کودکی تمام آموزش‏ام به زبان فارسی بوده است. ضمن این که همیشه محدود بودم و اجازه نداشتم کوچک‏ترین اقدامی در این رابطه انجام بدهم.
تا کی اجازه نداشتید؟
هنوز هم اجازه نداریم.
به نظر می‏رسد روشنفکران بلوچ الان باید به دنبال کار تحقیق و پژوهش در زبان بلوچی و یافتن پایه‏های زبانی، به نوعی که بتواند پایه‏ی آموزش قرار بگیرد، بروند و روی منشاء زبانی کار و تحقیق کنند تا چیزی برای ارائه داشته باشند. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
پیش از هرچیز مطبوعات باید آزاد باشند و نوشتن به این زبان‏ها آزاد باشد.
الان روزنامه‏های ترکی و کردی در ایران وجود دارند.
روزنامه‏های ترکی و کردی در ایران ممکن است به شکل خیلی محدود وجود داشته باشد. در بلوچستان هم چندین بار این اجازه داده شد. منتها مجبور و محکوم بودند به این که نشریه حتما باید دو قسمت داشته باشد و هر‏آن‏چه به زبان بلوچی است، حتما به زبان فارسی هم نوشته شود. در غیر این صورت اجازه‏ی نشر داده نمی‏شود.
اما این می‏تواند یک شروع باشد.
درست است و مخالفتی هم نیست که بخشی از آن فارسی باشد. اما این نیرو و امکانات مالی را، حداقل در بخش فارسی، چه کسی باید در اختیار بگذارد. من بلوچ که از بخش‏های دیگر زندگی‏ام می‏زنم تا این روزنامه منتشر شود، دیگر برای بخش فارسی توان و امکانات ندارم. این امکان را دولت باید در اختیار بگذارد. اما دولت این کار را نمی‏کند.
مساله این است که زبان‏های ملی یا قومی (هر اسمی روی آن بخواهیم بگذاریم) در ایران، تا زمانی که رسماً تحت حمایت خود دولت قرار نگیرند، توسط شانه‏های ضعیفی که ما ملیت‏ها در درون ایران داریم، رشدی نخواهند داشت.

توپخانه ای ایران همچنان شمال کردستان عراق را بمباران می کند


به گزارش اخبار جهان اسلام به نقل از هیئت علمای مسلمین : توپخانه ای ایران بار دیگر روز گذشته مناطق کوهستانی شمال کردستان عراق را بمباران کرد و باعث آوره شدن خیلی از ساکنان منطقه شد.

عبدالواحد گوران فرماندار شهر "چومان" به روزنامه نگارن گفت: توپخانه های ایران برای 2 ساعت کامل و به صورت پی در پی منطقه ی قندیل در شمال شرق هولیر را بمباران کرد که باعث سوزاندن باغهای منطقه و آواره شدن ساکنان شد.

گفتنی است روستاها و مناطق شمالی کردستان عراق همیشه مورد تجاوز ایران و ترکیه به بهانه ی تعقیب عناصر حزب کارگران قرار می گیرد . و حزب کارگران اعلام کرده است تا کنون حتی یک تن از عناصرش در این بمبارانها زخمی نشده است .
حزب کارگران کردستان از سال 1984 به منظور تشکیل یک حکومت بر اساس ملیت کردی در هر چهار قسمت اشغال شده ی کردستان مبارزه ی مسلحانه ی خود را بر ضد دو حکومت ترکیه و ایران اعلام کرده است .

خواهر گلم آزاديت را چشم در راهيم



 این عکس شیوا نظرآهاری را در حال تعمیر ساختمان جمعیت حمایت از 
کودکان کار و خیابان نشان میدهد.
خواهر گلم شیوا در چشم به انتظار آزادیت هستیم ...
اين عکس پر از حرف است...
بعضی وقتها برای شکستن مرزها و بايد نبايد ها و قوانين مرد سالارانه، دست و آستين بالا زدن و پا به ميدان گذاشتن بيش از هر کلامی و نوشتاری موثر است

خواهر گلم آزاديت را چشم در راهيم 


مهدی کروبی از شکایت اصلاح طلبان علیه فرماندهان سپاه حمایت کرد

مهدی کروبی



مهدی کروبی نامزد معترض به نتایج انتخابات گذشته از شکایت اعضای شورای مرکزی دو حزب اصلاح طلب علیه فرماندهان سپاه به دلیل " تقلب انتخاباتی " حمایت کرد.

کروبی که شب یکشنبه در جمع تعدادی از جوانان اصلاح طلب سخن می گفت فراخواندن شکایت کنندگان به زندان را نشانه عکس العمل حاکمیت به شکایت آنها دانست و تاکید کرد با بگیر وببند وبازگرداندن آنها به زندان مساله حل نمی شود.

هفت نفر از اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از احزاب عمده اصلاح طلبان اخیرا با استناد به سخنرانی سردار مشفق از فرماندهان قرارگاه ثارالله در مشهد ، فرماندهان سپاه را به " کودتا " علیه مردم و دست داشتن در " تقلب سازمان یافته " به هدف پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات گذشته متهم کردند.

بر اساس سخنرانی این فرمانده سپاه که به شکل گسترده ای توزیع شد موسوی و کروبی به تلاش برای " به زیرکشیدن رهبری " متهم شدند و اقدامات سپاه برای جلوگیری از پیروزی این دو نامزد اصلاح طلب تشریح شده است.

دستگاه قضایی اما پس از انتشار شکایت نامه سران احزاب اصلاح طلب تعدادی از آنان را به زندان احضار کرد.

بر اساس گزارش سحام نیوز کروبی گفت : " ما می گوییم نه تنها تقلب شده و در حد یکی دو میلیون نبوده که فراگیر بوده و از قبل سرنوشت انتخابات تعیین شده بود. تنظیم شده بود که آن طرف ۲۵ میلیون و این طرف هم چند میلیون و یکطرف هم حدود ۳۰۰هزار تا رای داشته باشد."

او افزود " من درخواست می کنم یک جلسه بگذراند هر کجا که می خواهند دانشگاه ، مسجد ، صدا و سیما و در این جلسه نمایندگانی از حاکمیت ( هم نظارت و هم اجرا) حاضر باشند تا در این جلسه ثابت کنیم که نه تنها تقلب شده که کاملا مهندسی شده و سرنوشتش از قبل تعیین شده بوده است."

کروبی خطاب به حاکمیت گفت : "خودتان می دانید که در میان مردم رای ندارید و یا حداقل رایتان کم است . من حاضرم با هر کس که گفتید ، از هر کجا که گفتید ، از قهوه خانه ها شروع کنیم تا سینما و زیارتگاه ها ، از شمال تا جنوب ، از شرق تا غرب ، سواره و پیاده در شهرها و بین راه برویم ، ببینیم و بپرسیم که مردم به چه کسی وچه گروه تمایل و گرایش دارند ."



۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

هم وطن از دولت مهرورز خبری نیست به کمک هموطنان خود بشتابید /معصومه دامغانی


سمنان - خبرگزاری مهر: زمین لرزه ای به بزرگی 5.8 در مقیاس درونی ریشتر ساعت 23.57 جمعه شب روستاهای شهرستان دامغان را لرزاند. مرکز این زلزله در 278 کیلومتری شرق تهران و 100 کیلومتری شرق سمنان بوده است.


















رحيم مشايى به ديدار با سفير اسبق آمريكا در اسرائيل متهم شد


اسفنديار رحيم مشايى، رييس دفتر محمود احمدى نژاد، رييس جمهور ايران در ماه هاى اخير به دليل اظهارنظرهاى خود هدف انتقادهاى شديد اصولگرايان بوده است.
اسفنديار رحيم مشايى، رييس دفتر محمود احمدى نژاد، رييس جمهور ايران در ماه هاى اخير به دليل اظهارنظرهاى خود هدف انتقادهاى شديد اصولگرايان بوده است.
۱۳۸۹/۰۶/۰۷
الياس نادران، از نمايندگان اصولگراى منتقد دولت، روز يكشنبه اسفنديار رحيم مشايى را به ديدار با سفير اسبق آمريكا در اسرائيل متهم كرد و گفت كه در همايش اخير ايرانيان خارج از كشور مشروب سرو شده و رقص هاى مختلف برپا شده است.

اسفنديار رحيم مشايى، رييس دفتر محمود احمدى نژاد، رييس جمهور ايران كه در ماه هاى اخير به دليل اظهارنظرهاى خود هدف انتقادهاى شديد اصولگرايان بوده است روز يكشنبه بار ديگر در جريان احضار وزير امور خارجه جمهورى اسلامى به مجلس محور انتقادهاى تازه اى قرار گرفت.

الياس نادران، نماينده تهران در مجلس شوراى اسلامى، در جريان طرح سوال از منوچهر متكى در باره «نقش شوراى عالى ايرانيان خارج از كشور در آزادسازى مشروط معصومى‌ نژاد و دميرچى ‌لو» در ايتاليا، از همايش ايرانيان خارج از كشور شديدا انتقاد كرد و گفت: «در اين همايش افرادى دعوت شده اند كه دلال رابطه ايران و آمريكا بوده اند. ساواكى ها، ضد انقلاب و ... دعوت شده اند و بعد نيز دستور دادند كه حقوق معوقه سى ساله آنها را پرداخت كنند.»

وى از منوچهر متكى پرسيد كه «آيا اين اتفاقات با هماهنگى وزارت امور خارجه بوده و اساسا اين وزارتخانه چه نقشى در اين زمينه ايفا كرده و آيا اعتراضى داشته است؟»

آقاى نادران بدون نام بردن از اسفنديار رحيم مشايى گفت: «اين آقا در سال گذشته در سفر به نيويورک ملاقات هاى مختلفى را با افراد مختلف انجام داده است. از جمله افرادى كه ملاقات كرده است سفير اسبق آمريكا در رژيم صهيونيستى (اسرائيل) بوده است و حالا اين سوال پيش مى آيد كه چه مذاكراتى بين اين دو تن صورت گرفته است؟ متن اين مذاكرات كجاست.»

اين نماينده منتقد دولت محمود احمدى نژاد گفته است كه «من به اين جريان مشكوكم...من با اين حرف هايى كه توسط اين آقا زده مى شود مشكل دارم.»

اشاره آقاى نادران به سخنان رييس دفتر رييس جمهور ايران در همايش ايرانيان خارج از كشور است كه مردادماه گذشته در تهران برگزار شد.
آقاى مشايى در اختتاميه اين همايش گفته بود: «از مكتب اسلام دريافت‌هاى متنوعى وجود دارد، اما دريافت ما از حقيقت ايران و حقيقت اسلام، مكتب ايران است و ما بايد از اين به بعد مكتب ايران را به دنيا معرفى كنيم.»

اين سخنان مورد انتقاد شديد اصولگرايانى چون آيت الله محمد تقى مصباح يزدى، آيت الله محمد يزدى و حسن فيروزآبادى، رييس ستاد مشترك نيروهاى مسلح ايران قرار گرفت.

با اين حال، رهبر جمهورى اسلامى ايران، در ديدار هفته گذشته خود با برخى از دانشجويان در باره «انتقاد از عملكرد برخى همكاران رئيس جمهور» گفت: «من در اين زمينه ورود و قضاوتى نمى كنم البته ممكن است اشكال و ايراد وارد باشد اما بايد مسائل را اصلى – فرعى كرد و مراقب بود كه مسائل درجه دوم، جاى مسائل اصلى و تعيين كننده را نگيرد.»

«سرو مشروب و رقص مختلط»

الياس نادران در بخش ديگرى از اظهارات روز يكشنبه خود از مجلس شوراى اسلامى خواست تا درباره «۵۰ ميليارد تومانى» كه به گفته وى، براى برگزارى همايش ايرانيان در خارج از كشور هزينه شده است تحقيق و تفحص كند.

وى با انتقاد از واكنش محمود احمدى نژاد به اعتراض ها نسبت به اين همايش، از رييس جمهور ايران نقل و قول كرد كه گفته است: «چرا افراد اين مسائل سطحى را مطرح مى كنند، حالا گيرم كه پاى فلان هم به پاى فلان آقا خورد.»

اين نماينده مجلس در واكنش گفته است: «فقط پاى افراد به هم خورده است؟ اينها شب همايش در هتل مشروب سرو نكرده اند؟ رقص هاى مختلط نداشته اند؟ بعد از آن در همايش چه مسائلى مطرح شد؟»

وى كه به گزارش خبرگزارى مهر، سخنانش با «احسنت» نمايندگان مجلس شوراى اسلامى همراه شده بود، در باره شوراى ايرانيان خارج از كشور گفته است: «افراد معلوم الحالى اين شورا را اداره مى ‌كنند. يكدفعه همين آقا را بكنند وزير امور خارجه و قال قضيه را بكنند! آنها با تاسيس اين شورا به موازات وزارت خارجه مى‌خواهند دستگاه ديپلماسى كشور را بى خاصيت كرده و قانون را دور بزنند و به مجلس پاسخگو نباشند.»

گزارش خبرگزارى هاى ايران حاكى است كه منوچهر متكى، وزير امور خارجه جمهورى اسلامى ايران در پاسخ به سوال الياس نادران به تشريح فعاليت هاى اين وزارتخانه و شوراى عالى ايرانيان خارج از كشور براى آزادى دو تبعه ايرانى بازداشت شده در ايتاليا پرداخت و از عملکرد این شورا دفاع کرد.

اين گزارش ها مى افزايد: در پايان توضيحات الياس نادران در خصوص سوال خود و اظهارات وزير امور خارجه در اين باره نمايندگان با ۵۵ راى موافق، ۱۱۰ راى مخالف و ۱۵ راى ممتنع، اعلام كردند كه از پاسخ وزير امور خارجه قانع نشده ‌اند. 

مصطفی تاج زاده برای اثبات " تقلب انتخاباتی " خواستار مناظره شد

مصطفی تاج زاده در دادگاه دسته جمعی معترضان



مصطفی تاج زاده معاون سابق وزیر کشور در دولت خاتمی در واکنش به انتشار قسمتی از اظهارات او در زندان در رسانه های دولتی خواستار انتشار اظهارات کامل خود در مورد " تقلب انتخاباتی " و یا مناظره با نمایندگان دولت در صدا وسیما و یا زندان شد.

رسانه های هوادار دولت اخیرا گزارش های متعددی در مورد یک فایل تصویری منتشر کردند که در آن مصطفی تاج زاده خطاب به عبدالله رمضان زاده و محسن فراهانی تاکید می کند در انتخابات تقلبی صورت نگرفته است و اصلاح طلبان انتخابات را باختند.

فخرالسادات محتشمی پور که اخیرا موفق شد با همسر خود در زندان ملاقات کند امروز یکشنبه 29 – 8 – 2010 واکنش تاج زاده به این گزارش ها را منتشر کرد.

بر اساس نوشته خانم محتشمی پور این زندانی سیاسی خواستار آن شده است که متن 7 صفحه از پاسخ های او به بازجویان در مورد وقوع تقلب انتخاباتی منتشر شود.

مصطفی تاج زاده و شش نفر دیگر از اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اخیرا شکایت نامه ای را خطاب به دستگاه قضایی در مورد دخالت برخی از فرماندهان سپاه در انتخابات و" سازماندهی برای تقلب " با استناد به اظهارات سردار مشفق منتشر کردند اما برخی از آنان پس از این اقدام به زندان احضار شدند.

منابع خبری اصلاح طلبان ماه گذشته فایل صوتی سردار مشفق که در مشهد سخنرانی می کرد بر روی سایت های خود منتشر کرده بودند.
وی در این سخنرانی موسوی و کروبی را به تلاش برای " به زیرکشیدن رهبری " متهم کرده و عملکرد همفکران خود برای جلوگیری از پیروزی این دو نامزد اصلاح طلب را شرح داده بود.

تاج زاده در دیدار با همسرش از این موضوع اظهار تعجب کرده بود که " چرا همه گفتار ها و نوشتارهای مربوط به انتخابات در زمان حضور من در زندان منتشر می شود و وقتی بیرون زندان بودم خبری از آن نبود."

او تاکید کرد " من حدود ۷ صفحه در مورد تقلب در انتخابات در بازجویی ها نوشته ام که خوب است برای روشنگری متن کامل و بدون تصرف آن را منتشر کنند."

وی رسیدگی به شکایت رهبران احزاب اصلاح طلب را " مایه حیات نظام " توصیف کرده و گفت :" اگر به شکایت من از جنتی در ده سال پیش رسیدگی می شد، کار به " کودتا " کشیده نمی شد و اگر به این شکایت هم رسیدگی نشود باید فاتحه " انتخابات آزاد " را خواند."


تاج زاده افزود: " همه این شلوغ کاری ها و تبلیغات رسانه های دولتی برای این است که کسی سؤال نکند که چرا به اعتراضات رسیدگی نشد بلکه با منتقدین سرکوبگرایانه برخورد شد."

وی با انتقاد از برخورد حاکمیت با معترضان گفت " چرا روز عاشورا با ماشین از روی پیکر عزاداران رد شدند و آنان را از روی پل به زمین پرتاب کردند و خواهرزاده کاندیدای اصلاح طلبان را به شهادت رساندند ؟ حوادثی که در هیچ کشور دموکراتیکی روی نمی دهد. اگر جناح پیروز خود را برحق می داند پس چرا با تشکیل هیأت بی طرف مورد قبول نامزدهای ریاست جمهوری ، نه آقای جنتی و مرتضوی، به همه شکایت ها رسیدگی نشد."
بالاى صفحه
تاج زاده همچنین در دیدار با همسرش خواستار مناظره با " نمایندگان اقتدارگراها و کودتاگران شده است.

معترضان به نتایج انتخابات ، برگزارکنندگان انتخابات گذشته را به انجام " کودتا " از طریق " تقلب سازمان یافته " به هدف پیروزی احمدی نژاد در انتخابات متهم می کنند.

تاج زاده گفته است " اگر راست می گویند و اعتماد به نفس دارند، همه شان جمع شوند و همه اسناد و مدارک یک ساله شان را بیاورند و مرا نیز از همین زندان بدون هیچ سندی تحت الحفظ به صدا و سیما ببرند تا با آنان مناظره کنم یا این که برای مناظره به اوین بیایند تا ثابت شود چه کسی در این انتخابات و در انتخابات پیشین (مجلس) کودتا کرده و برای انتخابات آتی هم برنامه دارد."


گزارش کمیسیون رفع تبعیض نژادی و "سکوت" رسانه های ایرانی






کمیسیون و یا کــمـیـته هیجده نفره ناظر بر رفع تبعیض نژادی سازمان ملل مـتـحـد (The Committee on the Elimination of Racial Discrimination) در گزارش (۱) دوره ای خود که دیروز جمعه پنجم شهریور۱۳۸۶ در مقر سازمان ملل در ژنو منتشر شد، در راستای کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد از دولت ایران مصرانه تقاضا نمود تا به تبعیض نژادی (Racial Discrimination) برعلیه اقوام (ملیت های) ایرانی نظیر بلوچ، کرد، آذری، عرب، ترکمن و غیره پایان دهد. این کمیسیون با ابراز نگرانی شدید نسبت به اعمال تبعیض نژادی سیستماتیک بر علیه اقوام ، از دولت ایران خواست به قرارداد (کنوانسیون) بین المللی مبارزه با نژادپرستی (۲) که ایران (۳) نیز امضاء کننده آن است پایبند باشد. این گزارش به زبان های مختلف از جمله انگلیسی توسط خبرگزاری ها و رسانه های معتبر جهان منعکس شده است. اما متاسفانه در رسانه های فارسی زبان انعکاس آن بسیار کم رنگ بود. رسانه های داخل کشور هیچگونه اشاره ای با این گزارش نکرده اند.

در ابتدای گزارش (در بخش مقدمه) از حضور فعال نمایندگان عالیرتبه دولت ایران ومقامات ارشد وزارتخانه ها و نهاد های حکومتی ایران در مراحل مختلف تفحص و تحقیق، و همچنین از ارائه مدارک و اسناد مربوطه و همکاری قابل تقدیر مقامات حکومتی در پروسه بررسی و تحقیق کمیسیون، تشکر و تقدیر شده است. ظاهراً دولت ایران ارائه مدارک و مستندات خود را از ژوئـیـه سال ۱۹۹۹ میلادی آغاز نموده و سپس حداکثر تلاش و همکاری لازمه با کمیسیون را برای وصول یک گزارش مثبت از سال ۲۰۰۶ آغاز کرده است است و بر طبق مندرجات صفحه اول گزارش ، تعداد زیادی از مقامات بلندپایه دولتی حداکثر تلاش و همیاری خود را با کمیسیون نموده اند، که از همه آنها تشکر و تقدیر شده است.

دولت ایران ظاهراً در مراحل تفحص و تحقیق کمیسیون تلاش نموده است تا به کمیسیون نشان دهد که هیچگونه شکایتی مبنی بر تبعیض از سوی افراد و یا گروه های وابسته به اقوام ایرانی در داخل کشور مطرح نشده است؛ و در نتیجه به دلیل فقدان شکایت و عدم طرح ادعا های حقوقی مربوطه در داخل کشور، کمیسیون نباید رای بر وجود تبعیض در ایران بدهد. اما کمیسیون در بند چهارده گزارش خود این استدلال ایران را بی پایه و اساس دانسته و در گزارش خود تاکید کرده است که عدم طرح شکایت و یا درخواست برای رفع موانع تبعیض از طرف شهروندان داخل کشور؛ دلیل بر عدم وجود تبعیض نژادی نیست. زیرا علاوه بر محدودیت های زبانی، قربانیان تبعیض هیچگونه اعتماد و یا اطمینان حقوقی نسبت به پلیس (مامورین انتظامی) و مقامات قضائی ندارند؛ و اصولا نمی توان شکایت از سیستم تبعیضگرا و مقامات تبعیض کننده را به همان سیستم و مقامات برد.

کمیسیون هیجده نفره رفع تبعیض نژادی سازمان ملل مـتـحـد، ایران را به دلیل عدم ارائه آمارهای لازم در مورد اقوام و مناطق اقوام نشین ایرانی، علیرغم سرشماری نفوس کشور در سال ۲۰۰۷ در ایران، سرزنش نموده است. در این گزارش آمده است که مشارکت عملی افراد و گروه های وابسته به اقوام ایرانی در امور مملکتی و عمومی بسیار پاینتر از حد انتظار می باشد. این گزارش همچنین در مورد وضعیت تبعیض رسمی و دوگانه بر علیه زنان در مناطق قومی ابراز نگرانی کرده است و از دولت ایران تقاضا نموده تا برای رفع تبعیضات موجود اقدامات عاجل بعمل آورد. در بند ث ( بند نگرانی ها و پیشنهادات)، کمیسیون از دولت ایران درخواست شده است تا در سرشماری بعدی یک سوال در مورد قومیت افراد نیز در پرسشنامه سنجش نفوس گنجانده شود تا افراد بتوانند آزادانه قومیت خود را ثبت و مشخص کنند و نتایج آن بطور رسمی و منصفانه اعلام شود. کمیسیون همچنین در بند پانزده گزارش خود به موارد تبعیض در زمینه مسکن، آموزش، مساوات و آزادی بیان، مذهب، بهداشت و اشتغال پرداخته است و خاطر نشان ساخته که استان های اقوام نشین ایران فقیرترین مناطق کشور هستند. در بند هفده گزارش از دولت ایران درخواست شده است تا از طریق تعامل و همیاری با گروه ها و جوامع مختلف وابسته به اقوام ایرانی مطالعات همه جانبه ای را جهت رفع تبعیض انجام دهد. اقوام ایرانی بخصوص بلوچ ها و کردها که عمدتا ً سـُنـی مذهب نیز هستند، بدلیل تبعیضات مندرج در قوانین جمهوری اسلامی و حتی بطور فراقانونی مورد اجحاف و ستم مضاعف قرار می گیرند بطوری که اکثریت قاطع مسئولین و مقامات ارشد دولتی در استانهای مربوطه، شیعه ، غیر بومی و بیگانه با فرهنگ و مذهب مردم آن مناطق می باشند. تبعیض آشکار در زمینه اشتغال در استانهای اقوام بخصوص در سیستان و بلوچستان معضل بزرگی است؛ که در گزارش کمیسیون به آن اشاره شده است.




ناشناس.کمیسیون نگرانی شدید خود را نیز در مورد عدم وجود امکانات و آزادی برای یادگیری و آموزش زبان مادری و پروسه گزینش در استخدام و اشتغال و استفاده ابزاری آن برای حذف افراد وابسته به اقوام و ملیت های ایرانی ابراز نموده است. بر اساس گزارش کمیسیون، فیلتر گزینش افراد و یا گروه هایی را که به رژیم جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور وفادار نیستند، از دایره اشتغال به دور نگه می دارد. در گزارش آمده است پروسه گزینش که در تمام شئون رسمی و دولتی اجرا می شود، مشخصاً تبعیض را بر علیه افراد و گروه های وابسته به اقوام که بسیاری سـُنـی مذهب نیز هستند، نهادینه و عملی می کند و محدودیت های فراوانی برای اقلیت های قومی و مذهبی فراهم می کند. کمیسیون موارد تناقض بین قوانین جمهوری اسلامی و مواد کنوانسیون بین المللی مبارزه با نژادپرستی را یاد آور شده است و از حکومت ایران درخواست نمود تا قوانین مربوطه را تعدیل و منطبق با قوانین بین المللی که جمهوری اسلامی نیز به آنها متعهد است، بازنگری کند. کمیسیون همچنین از دولت ایران درخواست نموده تا بر اساس درخواست مشخص مندرجه در کنوانسیون آن معاهده را به زبان های مختلف کشور ایران ترجمه و در دسترس همگان و بخصوص مامورین دولت و دستگاه های آموزشی قرار دهد تا مردم از حقوق خود و دولت از وظایف خود در قبال قراردادهای بین المللی آگاه شوند. کمیسیون ادعای ایران مبنی بر رد تبعیض در بند نوزده قانون اساسی جمهوری اسلامی را ناکافی دانسته و آن را منطبق با مواد کنوانسیون رفع تبعیض نژادی ندانسته و از دولت ایران درخواست نموده تا در قانون اساسی و قوانین کشور بازنگری کند. بند ده گزارش به موضوع تبعیض در حوزه ادبیات طنز بر علیه اقوام و بخصوص هموطنان آذری اشاره کرده است. با توجه به مقوله هایی نظیر عرب ستیزی و ترک ستیزی و کلا ً تحقیر اقوام که منبعث از فرهنگ کاذب خودمحوری متمرکز در مناطق مرکزی ایران می باشد، کمیسیون از دولت ایران تقاضا نموده تا بروز و اشاعه این فرهنگ را از طریق رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی و مامورین دولتی ممنوع کند.




ناشناسآز انجایی که این کمیسیون وابسته به سازمان ملل است و همیاری و همکاری با آن اختیاری و با توافق دولت های عضو می باشد؛ در بند ۲۱ گزارش از دولت ایرا ن تقاضا شده است تا با توجه به ماده ۱۴ کنوانسیون، با صلاحیت کمیسیون برای دریافت و بررسی شکایات افراد شاکی در موارد تبعیض در ایران موافقت کند. بدون موافقت رسمی و اختیاری دولت ایران، کمیسیون صلاحیت و قدرت قانونی بررسی شکایات را ندارد. البته پـُرواضح است که دولت ایران هرگز با این درخواست کمیسیون موافقت نخواهد کرد. در پایان گزارش از دولت ایران درخواست شده تا در عرض یک سال به موارد مطرح شده جواب دهد و گزارشات به تاخیر افتاده شماره های ۲۰ ، ۲۱، و ۲۲ را یکجا تا ۴ ژانویه سال ۲۰۱۳ ارائه دهد.


علیرغم ارائه اسناد و تلاش های فراوان جمهوری اسلامی و مقامات دولتی در طی چند سال اخیر، این گزارش سندی است مکتوب، رسمی و انکار ناپذیر دال بر وجود تبعیض نژادی نهادینه شده بر علیه اقوام ایرانی و اقلیت های مذهبی در ایران. من در طی سالهای اخیر علاوه بر سخنرانی های متعدد از جمله سخنرانی در پارلمان اروپا و مجمع کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در سال گذشته در ژنو، در مقالات متعددی به فرهنگ نهادینه شده تبعیض بر علیه اقوام و اقلیت های مذهبی ایرانی و موارد عینی آن در جامعه و مکانیسم اعمال تبعیضات رسمی و قانونی توسط دولت ها و تبعیضات غیر رسمی توسط افراد و نهادهای دولتی پرداخته ام. متاسفانه تبعیض قومی و مذهبی در ایران مختص دولت و حکومت نیست. اینگونه برخورد های تبعیض آمیز در بطن جامعه ایرانی بخصوص جامعه فارس زبان و مرکز نشین ایران (واینک خارج نشین نیز) نهادینه شده است و در بسیاری از موارد افراد تبعیض کننده به آن آگاهی ندارند. بر طبق کنوانسیون بین المللی مبارزه با نژادپرستی، ناآگاهی و یا عدم آگاهی به عملکرد تبعیض آمیز هیچگونه عذر و دست آویز و یا توجیه حقوقی و یا حقیقی را برای فرد یا نهاد تبعیض کننده بهمراه نخواهد داشت، زیرا برخورد تبعیض آمیز آگاهانه و یا ناآگاهانه باید جرم و ناپسند محسوب شود. در مورد فرایند نهادینه شدن تبعیض بر علیه اقوام در ایران نوشته های فراوانی وجود دارد از جمله سلسله مقالات ساسان ستبر که در خور توجه می باشد (۴).

شوربختانه در فرهنگ ایرانی اینگونه تبعیضات بر علیه اقوام آنقدر نهادینه و معمولی شده است که حتی صاحبان رسانه ها، ژورنالیست ها و تحلیل گران فارس زبان به درج گزارش مهم کمیسیون رفع تبعیض نژادی سازمان ملل توجه لازم را مبذول نداشته اند، آن هم علیرغم اینکه این گزارش توسط رسانه ها و خبر گزاری های معتبر جهان مخابره شده است. زیرا آنها این موضوع را بخشی از معضلات خود یا بهتر بگویم "خودی" نمی دانند. حتی بعضی از آنها پا را فراتر نهاده و پرداختن به مسئله تبعیض بر علیه اقوام را توطئه اجانب و دخالت بیگانگان در امور ایران و ایرانیان می دانند. رسانه ها نیز در برنامه های متعدد خود به صدها مطلب و موضوعات متفرقه می پردازند، اما پرداختن به مقوله تبعیض بر علیه اقوام ایرانی را جزو موارد ممنوعه و "حرام شرعی" می دانند. و این بی اعتنائی های مضاف بر تبعیض در عمل هیچگونه کمکی به تشریح مسائل و درک متقابل و انسجام ملی ایرانیان در یک پروسه دمکراتیک نخواهد کرد.

عبدالستار دوشوکی
شـنـبـه ۶ شهریور ۱۳۸۹
Doshoki@gmail.com

پاورقی: متن فارسی بسیاری از کنوانسیون ها در سایت فارسی مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد در تهران موجود می باشد. آدرس سایت این می باشد: http://www.unic-ir.org

مراجع:
۱ـ http://link.reuters.com/vyq67n
۲ـ http://www2.ohchr.org/english/law/cerd.htm
۳ـ http://tarh.majlis.ir/?ShowRule&Rid=6A5C4249-5554-4510-A255-7250E2DE1C67
۴ـ http://www.foroneiran.com/index.php/article/more/501
آگوست ۲۸, ۲۰۱۰، ساعت 



۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

نشست زنان مسلمان نوانديش درباره لايحه خانواده


نشست اضطراری «جمعيت زنان مسلمان نوانديش» پيرامون لايحه حمايت از خانواده، با حضور زنان دانشگاهی، هنرمند، نويسنده، حقوقدان و روزنامه‌نگار برگزار شد.
به گزارش تارنمای کلمه، در اين نشست که به دعوت فاطمه راکعی، دبير کل جمعيت زنان مسلمان نوانديش، برگزار گرديد. زنان حاضر در مورد لايحه حمايت از خانواده که هم‌اکنون در مجلس ايران در حال بررسی است، بحث و گفت‌وگو کردند.

صحنه‌ای از تظاهرات زنان در تهران
فاطمه راکعی در اين مراسم با اشاره به مخالفت گروه‌های مختلف زنان از گرايش‌های سياسی گوناگون به ماده ۲۳ لايحه حمايت از خانواده، گفت: «ظاهراً عده‌ای سعی دارند اين لايحه به هر صورت که شده به تصويب برسد.»
خانم راکعی در بخش ديگری از سخنان خود از نظرات انتقادی «کليه فعالان حوزه مسائل زنان» به مواد ۲۲ و ۲۴ لايحه حمايت از خانواده سخن گفت.

حضور «زنان اصول‌گرا» در اين گردهم‌آيی‌ها پديده نوظهوری در فعاليت‌های زنان ايران به‌شمار می‌رود

ماده ۲۲ لايحه حمايت از خانواده ثبت ازدواج موقت را الزامی می‌کند، ماده ۲۳ اين لايحه نيز همان ماده‌ای است که در افکار عمومی به تعدد زوجات معروف شده است و ماده ۲۴ مربوط به بحث مهريه متعارف و مهريه غيرمتعارف و ماليات بر مهريه است.
فاطمه راکعی تاکيد کرد فعالان عرصه حقوق زنان «تصويب اين ۳ ماده را موجب تزلزل کيان خانواده و خلاف مصالح جامعه می‌دانند.»
زهرا رهنورد در اين نشست در سخنرانی خود گفت: «نگاه استراتژيک با توجه به نگرش اسلامی و جامعه مدرن امروزی، برای چارچوب خانواده، ايجاد خانواده تک‌همسری است.»
خانم رهنورد بر همين اساس پيشنهاد «حذف ماده ۲۳ با توجه به ره‌يافت استراتژيک خانواده تک‌همسری» را مطرح کرد.
وی معتقد است که بندهای اين ماده بايد به صورت «سلبی» ذکر شوند «مثلا: مرد نمی‌تواند...»
زهرا رهنورد لايحه خانواده سال ۱۳۵۳ را «به مراتب پيشرفته‌تر» از لايحه کنونی دانست هر چند که به نظر او «همان نيز همواره مورد انتقاد زنان مسلمان نوانديش بوده است.»
به اعتقاد وی اين لايحه، به خاطر برخی از مواد آن موجب «تحقّق خانواده‌های سرشار از بيماری‌های روانی و کشمکش‌های بين پدر، مادران و فرزندان» می‌شود.
شهين‌دخت مولاوردی، حقوقدان، الهه کولايی، نماينده سابق مجلس و زهره خسروی استاد دانشگاه و روانشناس، از ديگر سخنرانان اين جمع بودند که به نقد موارد فوق و ارائه پيشنهادات در اين زمينه پرداختند.
لايحه حمايت از خانواده يکی از جنجالی‌ترين لايحه‌هايی است که واکنش‌های فعالان حقوق زنان را به دنبال داشته است.
اين لايحه تيرماه ١٣٨٦ به پيشنهاد قوه قضائيه در دولت پيشين ايران تصويب و به مجلس ارسال شد.
لايحه فوق، سه سال پيش در مجلس هفتم مطرح گرديد اما به دليل اعتراض فعالان حقوق زنان مسکوت گذاشته شد. اکنون اين لايحه برای تصويب نهايی توسط نمايندگان مجلس هشتم در حال بررسی است.
به هنگام بررسی جزئيات لايحه حمايت از خانواده در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی در روز سوم شهريورماه، ثبت ازدواج موقت مندرج در ماده ۲۱ اين لايحه با ۴۵ رأی موافق به تصويب نرسيد.
طی روزهای اخير، با آغاز جلسات مجلس به منظور بررسی اين لايحه، زنان فعال از گرايش‌های مختلف گردهم‌آيی‌ها و سخنرانی‌های مختلفی را در مخالفت با اين لايحه برگزار کرده‌اند.
حضور زنانی در اين گردهم‌آيی‌ها که از آن‌ها به‌عنوان «زنان اصول‌گرا» ياد می‌شود، پديده نوظهوری در فعاليت‌های زنان ايران به‌شمار می‌رود.

توجه به فرهنگ‌های محلی پیش‌درآمد بالندگی فرهنگ ملی


مولابخش رئیسی و مسعود لقمان

  مسعود لقمان - «مولابخش رئیسی» -داستان‌نویس و مترجم چابهاری- را در یک تعمیرگاه لوازم الکترونیکی دیدم. آرام و مغموم، مشغول کار روی رادیویی بود که برای تعمیر پیش او آورده بودند. سلامی گفتم، نگاهی انداخت؛ چشمان نافذ و گیرایش فهمید از چه رو پیشش آمده‌ام. به زبان بلوچی با من خوش‎وبش کرد. سخنمان به سرعت گل انداخت؛ چراکه وجوه اشتراک بسیار بود و افتراق اندک. خواستم از خودش بیشتر بگوید. گفت که در سال ۱۳۴۸ خورشیدی در روستای دستکند زاده شده، اما در چابهار رشد کرده است.

می‌دانستم که سال‌هاست روی آثار زنده‌یاد «صادق هدایت» و ترجمه‌ آن‌ها به بلوچی کار می‌کند. زین رو بود که پرسیدم، با هدایت چگونه آشنا شده است. پاسخم داد: سال ۷۱ بود. تازه گام در دنیای ادبیات نهاده بودم که با «بوف کور» آشنا شدم. البته نام این کتاب را پیش‌تر، آن‌ هنگام که دبستانی بودم، شنیده بودم. چندی بعد، انجمنی ادبی به زبان بلوچی که از نخستین انجمن‌های زبان‌های قومی ایران‌ بود، افتتاح کردم. در این سال‌ها بود که داستان کوتاهی به نام «واهگ» که به فارسی معنای «آرزو» می‌دهد، نوشتم. دوستی فرزانه هنگامی که این داستان را خواند، گفت: تو بدون آنکه هدایت را بشناسی، دختر داستانت به دختر بوف کور شباهت فراوانی دارد. این تلنگری شد که بوف کور را از آن دوست به امانت بگیرم، اما از آنجا که تیغ سانسور، گلوی جغد هدایت را دریده بود، به دنبال نسخه‌ دیگری از آن کتاب گشتم تا عاقبت یافتمش. مجذوبش شدم و کم‌کم به این باور رسیدم که هدایت برترین داستان‌نویس تاریخ ادبیات ایران است. در اینجا رئیسی نفسی تازه‌ می‌کند و از چرایی ترجمه آثار هدایت به بلوچی می‌گوید.
پس از خواندن بوف کور بود که به صرافت ترجمه آن به زبان بلوچی افتادم. در میانه کار مشکلات مالی چنان مرا زیر فشار قرار داد که مجبور شدم برای به دست آوردن لقمه نانی به عسلویه کوچ کنم. وقتی به چابهار بازگشتم یک سالی شده بود که از کتابم دور مانده بودم. دوباره کارم را از سر گرفتم و سه‎ ماهه آن‌ را به پایان بردم. فهم نوشته‌های انتزاعی هدایت برایم دشوار بود. به این خاطر متون زیادی را خواندم و به فرهنگ‌های ادبی گوناگونی مراجعه کردم، حتی گاه از پیرزنان و پیرمردان بلوچِ کوچه و بازار، اصطلاحاتی به عاریت می‌گرفتم. تا اینکه بوف کور را در چهار بخش ترجمه کردم. دوست فرزانه‌ام «عبدالرزاق داد» از آن ترجمه به خاطر حفظ فضای اکسپرسیونیستی کتاب، بسیار تعریف کرد. با سخن او مزد زحماتم را گرفتم. ترجمه را برای «جهانگیر هدایت»، برادرزاده‌ صادق هدایت، نیز فرستادم. کارم را پسندید و از من برای بزرگداشتی که در تهران برای هدایت برپا کرده بودند، رسماً دعوت کرد.
هنگامی که رئیسی از هدایت سخن می‌گوید شوری فراوان در گفتارش عیان می‌شود؛ چراکه او بر این باور است که در عرصه‌ ادبیات جهانی نیز هدایت همتایی ندارد و شاید تنها بتوان کافکا، نویسنده نامدار چک، را نزدیک به فضای ذهنی او دانست. زین روست دریغ می‌خورد که در سال ۱۳۸۴ خورشیدی، آنگاه که در ۱۲۰ کشور جهان یادبود هدایت برگزار شد، در ایران یادی از او نگردید! او ادامه می‌دهد: فضای فکری هدایت آنچنان مرا شیفته خود کرده است که نمی‌توانم از ترجمه دیگر آثارش چشم بپوشم. بدین خاطر بود که «اسیر فرانسوی»، «زنده به گور» و «سه قطره خون» را نیز به بلوچی ترجمه کردم و امروز نیز که شما آمدید بنا داشتم «کاتیا» از مجموعه داستان «سگ ولگرد» را ترجمه کنم!
از او می‌پرسم که آیا در اندیشه برگردان آثار سایر نویسندگان بزرگ ایرانی به بلوچی هست؟ او نیز پاسخم می‌گوید که در اندیشه ترجمه «چشمهایش» از بزرگ علوی و برخی از آثار هوشنگ گلشیری و دیگر بزرگان ادب پارسی است.
این زمان است که آه سردی می‌کشد و می‌گوید: دریغا! که در کشورم مجوز چاپ این ترجمه‌ها را نخواهم گرفت، اما کار ترجمه را ادامه می‌دهم؛ زیرا می‌بینیم که دل هم‌خویشانم چقدر به خواندن این داستان‌ها خوش است.
از فضای فرهنگی چابهار می‌پرسم. اندوهگنانه می‌گوید که فضای فرهنگی اینجا تعریف چندانی ندارد. انجمن ما منزوی شده است و دانشجویان دانشگاه چابهار هم انگار رغبتی به ادبیات کشورشان ندارند.
از اینکه او را دیده‌ام، شادمان و خرسندم، دستش را به نشان خداحافظی می‌فشارم. می‌گوید این سخنم را به مسئولان برسان که قومیت‌ها یک فرصت‌اند نه یک تهدید. ایران درختی است که اقوام ایرانی شاخ و برگ‌هایش هستند. اگر ما را از تنه جدا کنید، اگر ما را نبینید و از جا برکنید، ایران کنده‌ای خشک و بی‌بر می‌شود. اگر فرهنگ محلی‌مان را بشناسیم، آن هنگام است که می‌توانید به بالندگی فرهنگ ملی کمک کنیم.