در فرهنگ ملتها سنت هاي نيكو ومردمي بسيارند . يكي ازاين سنت ها در فرانسه برگزاري روز انجمن هاست.
همه ساله با پايان تعطيلات تابستاني و شروع آغاز سال تحصيلي جديد ، مقامات شهري، روزي را به انجمن ها اختصاص ميدهند.
دراين روز شهرداري ، چادر و امكانات لازم را در بزرگترين پارك شهر دراختيار انجمن ها قرار مي دهد تا بتوانند خدمات و برنامه هاي آن سال تحصيلي را به مردم و بويژه به جوانان و نوجوانان و كودكان شهر ارائه دهند.
انجمن ما نيز همه ساله در اين برنامه به منظور معرفي اهداف و برنامه هايش شركت مي كند.
امسال اما، هفتمين سال شركت ما در روز انجمن ها بود اما با رويكردي كاملا متفاوت با همه سالها، چرا كه انجمن ما امسال روزش را تماما به سكينه محمدي آشتياني هديه كرده بود و در مقابل، او نيز سخاوتمندانه يادش را به ما و مردمي كه بيدريغ به نجات جان او مي ا نديشيدند، بخشيد.
بدينسان بود كه ياد او تمام روز باما و با همه كساني كه از چادر سكينه بازديد كردند از بزرگ تا كوچك ازمرد و يا زن ، همراه بود. ياد زني ستم ديده كه اينك به نمادي براي عدالت خواهي اجتماعي زنان و مردان بيشماري در سرتا سر جهان بدل شده است . عدالتي قرباني شده توسط مشتي ملاي زن ستيز كه مي كوشند مجازاتهاي و حشيانه را عليه مردم ايران و بويژه زنان دلير ايراني، از پستوهاي تاريك قرون وسطي بيرون كشيده و بر مردان و زنان شجاع ايراني اعمال كنند.
و ما نيز همراه با ديگر مردم جهان به منظور جلب توجه به شرايط خطير سكينه ، درون و بيرون چادرمان را با عكس هاي او، بر افراشته بر دستها و بر فراز بنرها و پوسترهاي بيشماري كه در تظاهرات هاي مردم 5 قاره جهان از استراليا تا اروپا و آمريكا وآسيا در اعتراض به حكم سنگسار وي بر گزار شده بود، پوشانده بوديم.
عكس هاي تكاندهنده اي از صحنه هاي سنگسارنمايشي توسط زناني كه به جاي سكينه در زير انبوهي از خاك و سنگ به ظاهر خود را مدفون كرده بودند تا بتوانند با اين نمايش تكاندهنده، شهروندان را با مجازات وحشيانه سنگسار عيني كنند وحس حمايت ازسكينه را بيشتر بر انگيزند.
درروز انجمن ها اما، همه مسئولين و مديران شهر و استان و اكثريت مردم از اول صبح تا آخر روز كه چادرها بر پاهستند حتما سري به محل برگزاري برنامه ميزنند و با انجمن هاي مختلف شهري به تبادل فكر و اطلاعات ضروري مي پردازند.
اما امسال چادر ما به گونه اي متفاوت و بر خلاف ديگر انجمن ها، بجاي ارائه برنامه هاي مفيد انجمني به ناگريز به معرفي آنچه كه نامفيد براي هر جامعه و انسان متمدني است پرداخته بود ، يعني موضوع سنگسار سكينه محمدي آشتياني . ازاين رو ما انتظار نداشتيم كه مراجعين زيادي مانند هر سال داشته باشيم ، بخصوص ازحضور كودكاني كه همراه پدران و مادرانشان به بازديد از چادرها مشغول بودند اصلا استقبال نميكرديم. اما برخلاف تصور ما بازديدكنندگان نه تنها كمتراز سالهاي قبل نبودند بلكه بيشتر نيز بود. در تمام روز ، افراد بيشماري اعم اززن ومرد وازهر ملييت و آييني به ما مراجعه كردند. تقريبا 95 درصد آنها با نام سكينه و ماجراي مظلوميت او آشنا بودند و در حمايت از او برايش پيام گذاشتندو دفترش را امضا كردند .
از آن هموطن ايراني كه سكينه را خواهر خطاب كرده و به او نوشت:خواهر عزيزم . اكنون تمام دنيا ازاينكه تو در حكومت ضد ديني خميني گرفتار بلايي اين چنين شده اي متاسف است و در غم تو و فرزندانت كاملا شريك هستند وبراي نجات جان تو مي كوشند.
تا آن مرد مسلمان كه خالصانه براي سكينه و فرزندانش دعاكرد و نوشت :
من براي شما و فرزندان شما نمازميخوانم و دعا ميكنم و اميدوارم كه خداوند به شما كمك كند.
هم چنين مقامات وشخصيت هاي شهري و استاني نيز پيامهاي زيبا و تكاندهند اي براي او نوشتند .
ازجمله آقاي دومنيك لوفور شهردار محترم شهر سرژي براي او نوشت:
« براي سكينه ، براي بچه هايش ، براي آزادي و حرمت انسان و براي احترام به خواسته هاي برحق مردم ايران . ما نمي توانيم اين رفتار قرون وسطايي را تحمل كنيم و به همين دليل ما اتحادمان را با يكديگر ادامه ميدهيم .»
و يا خانم فرانسوي كه حكم سنگسار را مايه شرم بشريت خواند و نوشت :
سكينه، لغو اعدام تو يك افتخار است براي ايران و اسلام و همه جهان ، چرا كه اين سنگسار شرم همه بشريت است.
خانمي از يك انجمن زنان آفريقايي با پيامي از موضوع حكم نا عادلانه سنگسار فراتر رفته و قلم خود را تا آسمان آزادي به پروازدرآورده و نوشت :
مبارزه تان راادمه بدهيد به آزادي مي رسيد مبارزه شما مشروع است و آزادي قيمت دارد و شما متوجه اين قيمت هستيد وبه همين دليل هم پيروزخواهيد شد، هم چنين همه زنان افريقا از شما حمايت ميكنند و با شما هستند.
واما در ميان همه پيام ها يك پيام نانوشته بود كه ازهمه تكاندهنده تر بود . پيام دختر بچه خردسالي كه نمي توانست چيزي بنويسد چون هنوز به مدرسه نرفته بود. او با نگاهش از آرزوهاي خود براي سكينه گفت . نگاهي كه در هر دل دردمندي وهر سر شوريده اي ولوله اي بر پا مي كرد.
براستي كه صحنه امضاي او ومادرش ، اشگ شوق در ديده و شورعشق به انسان را در جانها مي افكند.
آري ، در ميان حيرت ما مادر جوان بعد ازامضا به دقت موضوع را به دختر كوچكش منتقل كرد، اين دختر كوچك وقتي با توضيحات مادرش با موضوع سكينه آشنا شد نوشت بردفتر او با نگاهش، آنچه را كه زيباترين قلم ها نيز از نوشتنش عاجز اند.
خوب به نگاه خيره اين كودك بر چهره سكينه، بنگريد تا بي تامل دريابيد انسانيتي را كه در نهاد انسان خدا به وديعه گذاشت اما دشمنان او اينك درايران آنرا ويران كرده و به يغما برده اند.
براي درك عميق اين واقعيت تلخ در ايران امروز ما، اما ترجيح ميدهم كه اين نوشته را بابخشي از آخرين نامه سجاد ، فرزند رنج كشيده خانم سكينه محمدي آشتياني به پايان ببرم...سجاد در قسمتي ازنامه اش مي نويسد:
اينجانبان از مسئولين قضائي تعجب مي كنم؛ در حاليكه بواسطه مصاحبه قانوني وكيل سابق اين حقيران (آقاي محمد مصطفائي)؛ اين وکيل زبده؛ در جهت حفظ جان خويش؛ با ترک خانه وکاشانه خويش؛ مجبور از فرار وترک وطن شده و اينک آقاي هوتن كيان به خاطر افشاء موارد خلاف قانوني پرونده مادرمان، تحت شديد ترين فشارهاي امنيتي و رواني، قرار گرفته و مورد شديدترين تهديدها واقع شده و احضار مي شود.
چرا به كيفيت دروغ از مادرم، به اجبار اعتراف مي گيرند و به نمايش مي گذارند؟ چرا از آن تاريخ به بعد اجازه ملاقات مادر مان را با ما و وکيلش سلب کرده اند؟!!! آيا جز اين نيست که آثار شکنجه در بدن وی فعلاً هويداست ونمخواهند؛ شاهدی باشد، ملاقاتها رابه بعد از بهبود نسبی اين آثار محول کرده اند؟!!! چرا به دروغ عليه مادرم پرونده سازي مي كنند؟ چرا پرونده اي كه مختوم شده، دوباره مطرح مي كنند؟ چرا پرونده قتل پدرم مفقود شده است؟ چرا اجازه نمي دهند، روند رسيدگي به پرونده مادرم مثل هر پرونده ديگري روال طبيعي خود را طي كند؟ واقعاً متاسفيم از اينكه، در جمهوري اسلامي به دنيا آمده ايم و از اينكه؛ پس از نمايش تلويزيونی جمهوری اسلامی از خانواده خود ديگر طرد شده ايم ! ومجبوريم اينجا را به ذلت، تحّمل كنيم؟!!!
واقعاً مرگ كجائي كه زندگي ما را كشت؟
البته بايدبه سجادبگويم: پسر شجاع به رغم همه درد و رنجهاي ناشي از شقاوت ملايان درحق تو وخانواده ات، خوب به چشمان اين كودك خردسال نگاه كن و ايمان بياور كه نااميدي گناه است ، چرا كه اگر مهرباني و زيبايي زندگي تو را، ظالمان شقاوت پيشه حاكم بر ميهنمامان از تو ربودند ولي هنوز هم، اگر دنبالش باشي آنرا پيدا خواهي كرد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر