۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

کدام،اتحاد مبارزه ايدولوژيک يا تھمت زدن؟! م.و. کوهگنجى




جاسوسى و فروش اطلاعات مقوله اى مربوط به ملت بلوچ نيست. در ميان تمام ملتھا کم و بيش رواج دارد. اکثر ملتھا وجنبشھاى آزادى خواھى از اين عمل نا خوشايند رنج برده و ضربه ھاى سنگين خورده اند و زمان رسيدن به ھدف طولانى گشته است. اما مللى که قرنھا تحت استعمار و چپاول بوده اند و فرياد حق طلبى و آزادى خواھيشان با تمام نيروى نظامى و غير انسانى سرکوب شده وسرب داغ در گلو ريخته وخفه گشته، ضربات ويرانگر جاسوسى به سادگى جبران پذير نيست. بر ملت ما چنين رفتارى حاکم بوده و است. اکثر بلوچھايى که به دربار و در دستگاه شاه وشيخ راه يافتند، براى رفاه شخصى و کسب امتياز، کار خود با ملت بلوچ يک سره کرده اند و اثرى نابود کننده بر حيات ملت بلوچ و آينده فرزندانش وارد آوردند و مى آورند. متاسفانه در دوران رژيم پھلوى و جمھورى اسلامى خسارات آنچنان ويرانگرى در تمامى سطح جامعه بلوچ از اين معامله بلوچ فروشى بوجود آمده که حتى امروز ملت بلوچ و جنبشھاى مردمى و حرکتھاى ضد رژيمى نتوانسته اند براحتى از آن قد برافرازند.
خوانين بيشتر ازنيمه تا راس ھرم جاسوسى و بخشى از ملاھا و تحصيل کرده ھا قسمتھاى پاينى اين سه ضلعى کثيف را تشکيل مى دادند و مى دھند. نقصھا و کمبودھاى موجود جامعه ما در اثر بى سوادى و آگاه نبودن به تاريخ و گذشته خودمان است. آگاھى به علوم و بخصوص علوم اجتماعى و جامعه شناسى، کمبودى بزرگ در جامعه ماست که راه را براى ھدف شوم دشمان ملت ما باز مى گذارد. از نسل سوم به بعد ملت بلوچ در دوران پھلوى، سياست روز بر آن بوده که اين ملت بکلى غرورملى اش را از دست بدھد و گذشته اش را کاملاً فراموش کند و خود را به عنوان يک ملت نشناسد. گروھى که به دربار و دستگاه راه يافتند، به قبول اين زشت در ميان مردم بلوچ کوشا بودند و در حق ملت بلوچ عمل نيکى انجام ندادند. تقى خان ريگى لباس آرتشى به تن کرد و برنو واگر پنج تيرى بلوچى داشت و به زير کھگل کاهدانھا پنھان کرده بود با قسم و وعده وعيد از بلوچھا پس گرفت و به ژاندارمرى واگذار کرد. امروز ھم خوانين بعد از مدتى منزوى بودن و به دليل ذلت و در ماندگى ج.ا درحال جست وخيز و سر بلند کردن ھستند و به نام امنيت بلوچستان به امتياز گيرى مشغولند و نزديکان خود را براى سرکوب مبارزين بلوچ با اسلحه سپاه و ساير نيروھاى سر کوب مسلح مى کنند و به اصطلاح براى ج.ا در بلوچستان امنيت تاؑمين مى کنند!
بلوچھا ھم مانند ديگر انسانھا موجوداتى زمينى ھستند! داراى اعتقادات مذھبى، سياسى و داراى خواستگاه ھاى قشرى و طبقاتى متفاوتى ھستند. بلوچستان با بلوچھا در کوه و خرمن آتش خشم و کينه مذھب تشيع جھان گيران جان بگير مى سوزد. ماليات گيرى جمھورى اسلامى در بلوچستان، اعدام و جانگيرى از بلوچھاست. فقر وکشتار بى حد و حساب ج.ا که بايد پايه اتحاد مبارزان و انقلابيون بلوچ باشد، نتوانسته رشد لازم را براى ھم سويى و اتحاد کامل مبارزان بلوچ بوجود بياورد. متاسفانه به رسميت شناختن حقوق مساوى براى ديگران ھنوز توسط بسيارى از عزيزان مبارز بلوچ جا نيفتاده است. پايبندى به ھرمرام و مذھبى يک امر خصوصى است و حتى با پرداخت جزيه در حکومتھاى صدر اسلام ! به آن احترام گذاشته مى شد و پيروان ديگر اديان با پرداخت باج به حاکمان وقت تا حدى در امان بودند.
اتحاد ميوه اى بسيار شرين و زيبا است. درختش ھم به آسانى به بار نخواھد نشست. آبيارى و تيمارداريش مبارزه صحيح و اصولى ايدولوژيکى است و نه بدون ارائه دادن سند، بھم تھمت زدن. مزه حقيقتى که از طريق انتقاد سازنده بوجود مى آيد براى ھميشه و نسل به نسل مى ماند و انتقال داده مى شود و باعث رشد و بلوغ يک حرکت ملى- مردمى مى گردد و جاى پا ملت ما را محکمتر و قويتر خواھد کرد. اگر به دنبال حقيقت لگد مال شده ملت بلوچ ھستيم، اتحاد نبايد آن مقوله رنج آور پيچيده برايمان باشد. براى عادل بودن و درک حقيقت لازم نيست که انسان داراى اعتقادات مذھبى خاصى باشد. با دارا بودن ھر نوع اعتقادى انسانى، با به ميان کشيدن بحثھاى سازنده و مبارزه سالم ايدولوژيکى ونه تھمت زدن و افترا بستن بھم، مى توان به دريافت حقيقت نائل شد و برنامه ضد اتحاد و طرحھاى غرض ورزانه دشمنان را خنثى کرد.
اتحاد به معنى آن نيست که ھمه تضادھاى ايدولوژيکى و اختلافات بنيادى و روشھاى متفاوت سازماندھى را بکلى کنار زده و حزب و سازمان خاصى را منحل کرد و خود را در يک چھار چوب فکرى خاص محصور و زندانى نمود. بر عکس با حفظ اعتقادات مذھبى، شخصى، سياسى و گروھى و با انتقاد شديد سازنده و نه ويران گرانه از ھم، مى توانيم از پيمودن راهھاى طولانى و از پشت سر لقمه را در دھان گذاشتن خود دارى کنيم. بر حول شعار مبارزه ملى و انتخاب تاکتيکھا و استراتژى صحيح به ثمر رساندن مبارزه ملى، مى توانيم راه اتحاد را پيش گيريم. براى آنھايى که حقوق انسانى ملت بلوچ مھم است، داراى ھر باور مذھبى و غير مذھبى که باشند، مى توانند بر سر نقاط مشترک منافع ملى و حقوق انسانى پايمال شده ملت بلوچ به اتحاد برسند که خود نشانى از بلوغ سياسى و درک ضرورت يک حرکت ملى است.
بلوچستان ارث پدرى و مھريه مادرى تمام مردم بلوچ و متعلق به ملت بلوچ است! ھر فردى و سازمانى در حد توانى که دارد مى تواند در پيشروى مبارزه ملى و کسب حقوق مردم بلوچ سھم بگذارد و به پرورش و رشد سياسى کمک کند و براى رسيدن به اين مھم بايد منافع ملى و دراز مدت کل ملت بلوچ را بر منافع گروھى و شخصى ترجيح دھند. حرف درست ھر چند که نا خوش ايند باشد، بايد گفته شود. افشاگر ھميشه باعث از ھم پاشى يک جريان نخواھد شد، بلکه افشاگرى اصولى ونه فحاشى باعث بر طرف کردن ضعفھايمان و نيز کمک مى کند تا دقيقتر وبا سنجيدن تمام جوانب کار براى رسيدن به ھدف برنامه ريزى کنيم. منافع ملى و رسيدن ملت بلوچ به حقوق انسانى و رفاه عمومى چترى است که تمام افراد بلوچ، غير از مزدوران و جاسوسان رژيم و ھمکاران سرکوبگران ملت بلوچ مى توانند زير آن جمع شوند و انرژى آزاديخواھى و ضد رژيميشان را از آنجا ھدايت کنند. برنامه يک سازمان و عمل کرد يک فرد است که آنھا را در جبھه اى قرار مى دھد و قضاوت ديگران را بر مى انگيزد و بخشى از حقيقت را روشن مى کند که در رديف دوستان ويا در آن سوى مخالف صف آرايى کرده اند. جستجو کنندگان حقيقت لازم نيست بدون ذکر دليل به جان ھم شمشير بکشند، اينجا کشف حقيقت يعنى کسب حقوق ملى و حفظ منافع ملى و رسيدن ملت بلوچ به حقوق انسانى پايمال شده و از ميان بر داشتن تبعيض بر عليه ملت بلوچ است. اينجا مبارزه بر سر انتخاب تاکتيک درست و ثمر بخش بودن و زودتر رسيدن به ھدف نھايى است و کاناليزه کردن توان انقلابى مردم بلوچ در راستاى ھدف نھايى.
آن دوستان دانا که معتقد ھستند غير از سنى مذھبان به کسان ديگرى در بلوچستان اجازه نفس کشيدن نمى دھند، به آن جمعيت کوچک چند درصدى از بلوچھا که اعتقاد به مذھب شيعه دارند، ھر گز فکر کرده اند که با آنھا چگونه رفتار خواھند کرد؟ ساکنين بزمان، دلگان، نرماشير و رودبار و اطراف رشته کوه جمالباريز ھمه بلوچند و کاملاً به فرھنگ و سنتھاى بلوچى پاى بند ھستند. سواى ھم سويى مذھبيشان با حاکمان روز ايران که نھايت سوء استفاده و بھره برى را ازھم سويى مذھبىشان مى برند، خود را بلوچتر از ساير بلوچھاى سنى مذھب مى دانند و از ھمان روز اول تولد حاکميت ج.ا روى خوش به رژيم نشان ندادند و عده زيادى به برادران سنى مذھب خود در زاھدان، خاش و ايرانشھر پناه آوردند. آيا آنھا برادران خونى ما نيستند؟ آيا با آنھا ھمان خواھيم کرد که امروز سنيھا در الجزاير، سومالى مسلمانان در عراق و ... با ھم مى کنند. ملت بلوچ که توانسته طى قرنھا در دام نا مردمى ترين رژيمھاى دنيا دوام بياورد و نابود نشود و پناگاه آوارگان ايرانى بخصوص بھائيان، حشاشيان، صوفيھا و حتى شعيه ھا و سران ج.ا بوده و با تمام وجود از آنھا حفاظت کرده و با ھمانى که داشته صادقانه از آنھا پذيرايى و مھمان نوازى کرده، در شاؑن خود نمى داند و ھر گز اجازه رشد چنين افکارى را نخواھد داد و فرھنگش تن به قبول زشتى نخواھد داد.
حرف ما بر سر جاسوسان و ھمکاران رژيم نيست. جاسوسان بلوچ فروش ھم در ميان سنيان و ھم در ميان شيعه ھاى بلوچ يافت مى شوند، نمونه اش شھادت ملوى محمد عمر توسط طلبه سنى و شھادت بعضى از مخالفين رژيم در پاکستان توسط ياغى تسليم شده بلوچ شيعه. مردم بلوچ داراى شعور اجتماعى کافى ھستند که از منافع ملى و عمومى خود دفاع کنند. ھيچ قدرت و سازمان سياسى را حق نيست که ملت بلوچ را نسبت به وابستگيھا و گرايشات مذھبى که به اين و آن شاخه دارند، تقسيم کنند. آنھايى که در پى نام بلند کردن و آوازه ھستند و از اين طريق نان مى خورند، در حقيقت رو در روى ملت بلوچ ايستاده اند. تمام بلوچھا با ھر اعتقاد مذھبى که دارند و در ھر منطقه جغرافيايى که واقع ھستند پاره ھاى يک تنند و ريشه ھا و شاخھاى درخت تنومند ملت بلوچ را تشکيل مى دھند و در سر زمين مشترک پدريشان، بلوچستان زندگى مى کنند. يدک کشيدن بعضى از تفکرات، خود را محور ديدن و بزرگ بينى و بد قبيله اى که در گذشته باعث عقب ماندگى ملت ما بوده، امروز در قرن بيست يکم ديگر کار ساز براى رھاى ملت بلوچ از زير سيطره جنايات وحشيان ماقبل تاريخ نيست. در خانواده عادل ملت بلوچ، ارث پدرى شامل تمام فرزندان و حتى فرزندان ناقص الخلقه مى شود، ھر چند که حرفھا از جاى گرمى بر مى آيد، نبايد آرزو ھا و خيالات شخصى خود را به ھر قيمتى به خورد ملت بلوچ بدھيم. آنچه که ملت بلوچ مشتاق آن است، رھايى جستن از خشن ترين ناروايى ھاى حکام خون و مرگ است. متفکران بلوچ در ضمن حل مسائل روز بايد براى آينده برنامه ريزى کنند، زيرا که اتحاد ملت بلوچ در اين راستا ضرورت اجبارى تاريخ است.
م.و. کوهگنجى دوم شھريور ماه ١٣٨٩ شمسى








هیچ نظری موجود نیست: