در آشفته بازار نظام ملايان كه هيچ مرز متعارف و شناخته شده اي را درزمينه انساني و اخلاق اجتماعي به رسميت نمي شناسد ،به يقين كه اولين قرباني همانا « حق و عدالت » است .
البته ملت ايران در 30 سال گذشته چهره كريه پايمال شدن حقوق مردم و نابودكردن هرگونه حرمت و كرامت انساني ازسوي قوه قضاييه عدالت كش رژيم را بسيار به چشم ديده بود..
از اجرای حکم اعدام توسط پدری شقی مانند آخوند محمدی گيلانی برای فرزندان خود و يا دستگيری فرزند توسط پدر، مانند «نماد ملی آخوندها»!! ملا حسنی جنايتکار و يا آسوده شدن خيال پدری ديگر بعد از اجرای حکم اعدام پسر، هم چون آخوند جنتی جنايتکار که بعد از شهادت فرزند مجاهدش روزه شکر گرفته بودو يا شکنجه خواهر توسط برادر و....همچنين سريالهای تلويزيونی سال ۶۰ از مادرانی که از فرزند اسير و يا شهيد خود تبری می جستند، البته اگر بتوان اجبارا آنان را پدر يا مادر ويا برادر نام گذاشت.
بعد از آن نيز اعترافات تلويزيوني شماري ديگر را طي اين 30 سال شاهد بوديم . نمايش هايي كه همگي صحنه هاي بسيارتكاندهنده از حرمت شكني انسان به تمام و كمال، وازسويي ديگر نشانه ضعف مفرط وروشكستگي اين رژيم و قوه به اصطلاح قضاييه آن بود.
بله طي اين ساليان در بازار مكاره آخوندها بسيار چيزهاي غير قابل باور را ديديم و تجربه كرديم ازجمله همين اعترافات گسترده تلويزيوني كه توسط تبليغات گوبلزي حكومت ولي فقيه به مردم ايران و جهان عرضه شد.
اما دراين ميان ماجراي سكينه محمدي آشتياني چيز ديگري است .
شايد او اولين متهمي است كه نه بجرم سياسي بلكه به جرم خطاي اخلاقي در تلويزيون ولي فقيه محاكمه مي شود و نه تنها خود بلكه وكيل شجاعي كه حكم سنگسار او را به سنگسار جهاني رژيم بدل ساخت را نيزمتهم و محكوم ميكند.
درنمايش تلويزيون رژيم ازاين زن نگونبخت، او علاوه بر متهم در جايگاه مدعي العموم و بعبارتي دادستان نيز مي نشيند وبه تشريح واثبات جرم خود مي پردازد . اما دراين دادگاه جايگاه قاضي كه بايد براساس اعتراف متهم و اظهارات داستان كه دراين جا هردو يك نفراست !! حكم صادر كند ازهمه جديد تراست. قاضي اين دادگاه نه قضاتي در ميني مم صلاحيت قضاوت حتي در قوانين خود اين رژيم آنهم براي صدور حكم وحشيانه ترين نوع كشتن انسان يعني سنگسار راي ميدهند، بلكه با كمال حيرت خانواده درجه يك وي مي باشند.
اما نقش هيئت منصفه نوظهور نيز ازهمه اعجاب آورتراست زيرا آنان به اصطلاح مردم كوچه و بازار يعني همان بسيجي ها ي سانديسي كه در اينگونه نمايشها تحت امر تلويزيون ضرغامي مشغول به خدمت اند ، مي باشند.
ناگفته نماند كه در اين ميان تنها دو فرزند جوان سكينه يعني سجاد و فريده غايب اند آنان كه تا قبل ازاين نمايش با فريادشان و دراين نمايش مفتضح نيز با سكوتشان ، ازمادر خود دفاع شجاعانه اي كردند و قبل از اين ماجرا نيز با نامه دردناك خود جهاني را عليه حكم ظالمانه مادر بر شوراندند . آنها در نامه شان به جامعه جهاني نوشته بودند :
« امروز دست ياري به سوي همه مردم دنيا دراز مي كنيم ، پنج سال است كه بدون مهر مادري و باترس و وحشت زندگي ميكنيم . آيا دنيا آنچنان ظالم است كه ميتواند اين فاجعه را ببيند و راحت از آن عبور كند ؟ ما فرزندان سكينه محمدي آشتياني هستيم . فريده و سجاد محمدي آشتياني . از سنين نوجواني بااين درد آشنا شديم كه مادرمان در زندان است و ما منتظر يك فاجعه نشسته ايم . راستش كلمه سنگسار ، به خودي خود چنان ترسناك است كه ما سعي ميكنيم هيچگاه از آن استفاده نكنيم . ما مي گوييم ، مادرمان درخطر است . مادرمان ممكن است كشته شود و مادرمان ازهمه انتظار دارد كمكش كنند . امروز كه تقريبا همه راهها به بن بست رسيده و وكيل مادرمان ميگويد وضع مادر ما خطرناك است. به شما متوسل ميشويم . به مردم دنبا متوسل مي شويم ، فرق نميكند رنگ پوستشان چيست يا در كدام كشور و شهر زندگي مي كنند ، به شما مردم ايران ، به همه كساني كه درد و زخم اين را چشيده اند كه كشته شدن يك عزيز خانواده چقدر وحشتناك است ، متوسل مي شويم ، كمك كنيد مادر ما به خانه برگردد! ما به ويژه دست ياري بسوي ايراينان درهمه جاي دنيا دراز ميكنيم . كمك كنيد اين كابوس محقق نشود . كمك كنيد مادر ما نجات پيدا كند . واقعا توضيح دادن لحظه ها و ثانيه هاي زندگي ما بسيار سخت است. كلمات در مقابل اين وحشت ، گويايي خود را ازدست ميدهند ... كمك كنيد مادر ما نجات يابد. نامه بنويسيد به مقامات و بخواهيد او را آزاد كنند. بگوييد كه او هيچ شاكي خصوصي ندارد و كاري نكرده است. مادر ما نبايد كشته شود. آيا اين حرف را كسي هست كه بشنود و به ياري ما بشتابد؟
فريده و سجاد فرزندان سكينه محمدي آشتياني.»
اما امروز برخلاف گفته فريده و سجاد، مادرشان يك شاكي خصوصي دارد و او كسي جز خودش نيست! خود درهم شكسته اي كه طبق گفته وكيلش با ضرب و شتم و كتك وادار به اين اعترافات شده است . محمد مصطفايي وكيل سكينه محمدي كه در جهاني كردن پرونده اين زن اسير سهم به سزايي داشت تا آنجا كه فعاليتهايش به پناهنده شدن وي منجر شد، بعد از نمايش مشمئز كننده تلويزيوني. به گفته خبرگزاري فرانسه ، در يك نشست خبري بشدت ازاين اقدام رژيم ملايان انتقادكرد و گفت : موكلش تحت فشار مجبور به اين اعترافات شده است
روزنامه تايمز چاپ لندن در شماره جمعه ۱۳ اوت (۲۲ مرداد) در تيتر سرمقاله خود آنرا "سوء استفاده ايران از عدالت" ناميد .
هم چنين روزنامه ليبراسيون نيز دراين باره نوشت : با توجه به سوابق حکومت مذهبی تهران در نحوه گرفتن اينگونه اعترافات تلويزيونی و مهم تر از آن نيات پشت پرده آن، شايد اين اعتراف اجباری سکينه آشتيانی در تلويزيون پيش درآمد يک سنگسار برنامه ريزی شده باشد.
روزنامه لوموند چاپ فرانسه نيز اين حركت رژيم را در كاريكاتوري بدينگونه به تصوير كشيده است.
بله آنچه كه دراين ماجرا بيش از هرچيز ديگر انسان را منقلب مي كند، سنگسار عدالت در ميهن اسيرما توسط يك عده جاني است، آنها عدالت را به اسم عدالت قرباني ميكنند. چرا كه اين تنها سكينه نيست كه مقدمات سنگسارش را آخوند ها فراهم ميكنند ، بلكه عدالت است كه بازهم همراه او به مسلخ حاكميت ننگين مرتجعان مي رود.
از سويي با بازتاب گسترده و محكوميت جهاني نمايش اعترافات تلويزيوني وي ، ازاعتراض رسمي دولتها گرفته تا انعكاسات مطبوعاتي در همه كشورها، به راحتي مي توان گفت ، سكينه متهمي است كه قبل ازاجراي حكمش، حكم دهندگانش را نيز سنگسار مي كند.
آري او در اين نمايش تكاندهنده آخرين سنگ را بر نعش عدالت در حكومت آخوندي پرتاپ نمود.
مي گويند خود كرده را تدبير نيست و اكنون اين رژيم ملايان است كه در باتلاق حكومت ننگين خود آنچنان فرورفته است كه نه تنها كمترين اثري از ارزش هاي انساني و اخلاقي برايش باقي نمانده است ، بلكه با هر حركتي درمنجلاب خود ساخته 30 ساله اش بيشتر فرو مي رود.
به اميد ايراني عدالت گستر و آزاد در فرداي نزديك ....
در آشفته بازار نظام ملايان كه هيچ مرز متعارف و شناخته شده اي را درزمينه انساني و اخلاق اجتماعي به رسميت نمي شناسد ،به يقين كه اولين قرباني همانا « حق و عدالت » است .
البته ملت ايران در 30 سال گذشته چهره كريه پايمال شدن حقوق مردم و نابودكردن هرگونه حرمت و كرامت انساني ازسوي قوه قضاييه عدالت كش رژيم را بسيار به چشم ديده بود..
از اجرای حکم اعدام توسط پدری شقی مانند آخوند محمدی گيلانی برای فرزندان خود و يا دستگيری فرزند توسط پدر، مانند «نماد ملی آخوندها»!! ملا حسنی جنايتکار و يا آسوده شدن خيال پدری ديگر بعد از اجرای حکم اعدام پسر، هم چون آخوند جنتی جنايتکار که بعد از شهادت فرزند مجاهدش روزه شکر گرفته بودو يا شکنجه خواهر توسط برادر و....همچنين سريالهای تلويزيونی سال ۶۰ از مادرانی که از فرزند اسير و يا شهيد خود تبری می جستند، البته اگر بتوان اجبارا آنان را پدر يا مادر ويا برادر نام گذاشت.
بعد از آن نيز اعترافات تلويزيوني شماري ديگر را طي اين 30 سال شاهد بوديم . نمايش هايي كه همگي صحنه هاي بسيارتكاندهنده از حرمت شكني انسان به تمام و كمال، وازسويي ديگر نشانه ضعف مفرط وروشكستگي اين رژيم و قوه به اصطلاح قضاييه آن بود.
بله طي اين ساليان در بازار مكاره آخوندها بسيار چيزهاي غير قابل باور را ديديم و تجربه كرديم ازجمله همين اعترافات گسترده تلويزيوني كه توسط تبليغات گوبلزي حكومت ولي فقيه به مردم ايران و جهان عرضه شد.
اما دراين ميان ماجراي سكينه محمدي آشتياني چيز ديگري است .
شايد او اولين متهمي است كه نه بجرم سياسي بلكه به جرم خطاي اخلاقي در تلويزيون ولي فقيه محاكمه مي شود و نه تنها خود بلكه وكيل شجاعي كه حكم سنگسار او را به سنگسار جهاني رژيم بدل ساخت را نيزمتهم و محكوم ميكند.
درنمايش تلويزيون رژيم ازاين زن نگونبخت، او علاوه بر متهم در جايگاه مدعي العموم و بعبارتي دادستان نيز مي نشيند وبه تشريح واثبات جرم خود مي پردازد . اما دراين دادگاه جايگاه قاضي كه بايد براساس اعتراف متهم و اظهارات داستان كه دراين جا هردو يك نفراست !! حكم صادر كند ازهمه جديد تراست. قاضي اين دادگاه نه قضاتي در ميني مم صلاحيت قضاوت حتي در قوانين خود اين رژيم آنهم براي صدور حكم وحشيانه ترين نوع كشتن انسان يعني سنگسار راي ميدهند، بلكه با كمال حيرت خانواده درجه يك وي مي باشند.
اما نقش هيئت منصفه نوظهور نيز ازهمه اعجاب آورتراست زيرا آنان به اصطلاح مردم كوچه و بازار يعني همان بسيجي ها ي سانديسي كه در اينگونه نمايشها تحت امر تلويزيون ضرغامي مشغول به خدمت اند ، مي باشند.
ناگفته نماند كه در اين ميان تنها دو فرزند جوان سكينه يعني سجاد و فريده غايب اند آنان كه تا قبل ازاين نمايش با فريادشان و دراين نمايش مفتضح نيز با سكوتشان ، ازمادر خود دفاع شجاعانه اي كردند و قبل از اين ماجرا نيز با نامه دردناك خود جهاني را عليه حكم ظالمانه مادر بر شوراندند . آنها در نامه شان به جامعه جهاني نوشته بودند :
« امروز دست ياري به سوي همه مردم دنيا دراز مي كنيم ، پنج سال است كه بدون مهر مادري و باترس و وحشت زندگي ميكنيم . آيا دنيا آنچنان ظالم است كه ميتواند اين فاجعه را ببيند و راحت از آن عبور كند ؟ ما فرزندان سكينه محمدي آشتياني هستيم . فريده و سجاد محمدي آشتياني . از سنين نوجواني بااين درد آشنا شديم كه مادرمان در زندان است و ما منتظر يك فاجعه نشسته ايم . راستش كلمه سنگسار ، به خودي خود چنان ترسناك است كه ما سعي ميكنيم هيچگاه از آن استفاده نكنيم . ما مي گوييم ، مادرمان درخطر است . مادرمان ممكن است كشته شود و مادرمان ازهمه انتظار دارد كمكش كنند . امروز كه تقريبا همه راهها به بن بست رسيده و وكيل مادرمان ميگويد وضع مادر ما خطرناك است. به شما متوسل ميشويم . به مردم دنبا متوسل مي شويم ، فرق نميكند رنگ پوستشان چيست يا در كدام كشور و شهر زندگي مي كنند ، به شما مردم ايران ، به همه كساني كه درد و زخم اين را چشيده اند كه كشته شدن يك عزيز خانواده چقدر وحشتناك است ، متوسل مي شويم ، كمك كنيد مادر ما به خانه برگردد! ما به ويژه دست ياري بسوي ايراينان درهمه جاي دنيا دراز ميكنيم . كمك كنيد اين كابوس محقق نشود . كمك كنيد مادر ما نجات پيدا كند . واقعا توضيح دادن لحظه ها و ثانيه هاي زندگي ما بسيار سخت است. كلمات در مقابل اين وحشت ، گويايي خود را ازدست ميدهند ... كمك كنيد مادر ما نجات يابد. نامه بنويسيد به مقامات و بخواهيد او را آزاد كنند. بگوييد كه او هيچ شاكي خصوصي ندارد و كاري نكرده است. مادر ما نبايد كشته شود. آيا اين حرف را كسي هست كه بشنود و به ياري ما بشتابد؟
فريده و سجاد فرزندان سكينه محمدي آشتياني.»
اما امروز برخلاف گفته فريده و سجاد، مادرشان يك شاكي خصوصي دارد و او كسي جز خودش نيست! خود درهم شكسته اي كه طبق گفته وكيلش با ضرب و شتم و كتك وادار به اين اعترافات شده است . محمد مصطفايي وكيل سكينه محمدي كه در جهاني كردن پرونده اين زن اسير سهم به سزايي داشت تا آنجا كه فعاليتهايش به پناهنده شدن وي منجر شد، بعد از نمايش مشمئز كننده تلويزيوني. به گفته خبرگزاري فرانسه ، در يك نشست خبري بشدت ازاين اقدام رژيم ملايان انتقادكرد و گفت : موكلش تحت فشار مجبور به اين اعترافات شده است
روزنامه تايمز چاپ لندن در شماره جمعه ۱۳ اوت (۲۲ مرداد) در تيتر سرمقاله خود آنرا "سوء استفاده ايران از عدالت" ناميد .
هم چنين روزنامه ليبراسيون نيز دراين باره نوشت : با توجه به سوابق حکومت مذهبی تهران در نحوه گرفتن اينگونه اعترافات تلويزيونی و مهم تر از آن نيات پشت پرده آن، شايد اين اعتراف اجباری سکينه آشتيانی در تلويزيون پيش درآمد يک سنگسار برنامه ريزی شده باشد.
روزنامه لوموند چاپ فرانسه نيز اين حركت رژيم را در كاريكاتوري بدينگونه به تصوير كشيده است.
بله آنچه كه دراين ماجرا بيش از هرچيز ديگر انسان را منقلب مي كند، سنگسار عدالت در ميهن اسيرما توسط يك عده جاني است، آنها عدالت را به اسم عدالت قرباني ميكنند. چرا كه اين تنها سكينه نيست كه مقدمات سنگسارش را آخوند ها فراهم ميكنند ، بلكه عدالت است كه بازهم همراه او به مسلخ حاكميت ننگين مرتجعان مي رود.
از سويي با بازتاب گسترده و محكوميت جهاني نمايش اعترافات تلويزيوني وي ، ازاعتراض رسمي دولتها گرفته تا انعكاسات مطبوعاتي در همه كشورها، به راحتي مي توان گفت ، سكينه متهمي است كه قبل ازاجراي حكمش، حكم دهندگانش را نيز سنگسار مي كند.
آري او در اين نمايش تكاندهنده آخرين سنگ را بر نعش عدالت در حكومت آخوندي پرتاپ نمود.
مي گويند خود كرده را تدبير نيست و اكنون اين رژيم ملايان است كه در باتلاق حكومت ننگين خود آنچنان فرورفته است كه نه تنها كمترين اثري از ارزش هاي انساني و اخلاقي برايش باقي نمانده است ، بلكه با هر حركتي درمنجلاب خود ساخته 30 ساله اش بيشتر فرو مي رود.
به اميد ايراني عدالت گستر و آزاد در فرداي نزديك ....
در آشفته بازار نظام ملايان كه هيچ مرز متعارف و شناخته شده اي را درزمينه انساني و اخلاق اجتماعي به رسميت نمي شناسد ،به يقين كه اولين قرباني همانا « حق و عدالت » است .
البته ملت ايران در 30 سال گذشته چهره كريه پايمال شدن حقوق مردم و نابودكردن هرگونه حرمت و كرامت انساني ازسوي قوه قضاييه عدالت كش رژيم را بسيار به چشم ديده بود..
از اجرای حکم اعدام توسط پدری شقی مانند آخوند محمدی گيلانی برای فرزندان خود و يا دستگيری فرزند توسط پدر، مانند «نماد ملی آخوندها»!! ملا حسنی جنايتکار و يا آسوده شدن خيال پدری ديگر بعد از اجرای حکم اعدام پسر، هم چون آخوند جنتی جنايتکار که بعد از شهادت فرزند مجاهدش روزه شکر گرفته بودو يا شکنجه خواهر توسط برادر و....همچنين سريالهای تلويزيونی سال ۶۰ از مادرانی که از فرزند اسير و يا شهيد خود تبری می جستند، البته اگر بتوان اجبارا آنان را پدر يا مادر ويا برادر نام گذاشت.
بعد از آن نيز اعترافات تلويزيوني شماري ديگر را طي اين 30 سال شاهد بوديم . نمايش هايي كه همگي صحنه هاي بسيارتكاندهنده از حرمت شكني انسان به تمام و كمال، وازسويي ديگر نشانه ضعف مفرط وروشكستگي اين رژيم و قوه به اصطلاح قضاييه آن بود.
بله طي اين ساليان در بازار مكاره آخوندها بسيار چيزهاي غير قابل باور را ديديم و تجربه كرديم ازجمله همين اعترافات گسترده تلويزيوني كه توسط تبليغات گوبلزي حكومت ولي فقيه به مردم ايران و جهان عرضه شد.
اما دراين ميان ماجراي سكينه محمدي آشتياني چيز ديگري است .
شايد او اولين متهمي است كه نه بجرم سياسي بلكه به جرم خطاي اخلاقي در تلويزيون ولي فقيه محاكمه مي شود و نه تنها خود بلكه وكيل شجاعي كه حكم سنگسار او را به سنگسار جهاني رژيم بدل ساخت را نيزمتهم و محكوم ميكند.
درنمايش تلويزيون رژيم ازاين زن نگونبخت، او علاوه بر متهم در جايگاه مدعي العموم و بعبارتي دادستان نيز مي نشيند وبه تشريح واثبات جرم خود مي پردازد . اما دراين دادگاه جايگاه قاضي كه بايد براساس اعتراف متهم و اظهارات داستان كه دراين جا هردو يك نفراست !! حكم صادر كند ازهمه جديد تراست. قاضي اين دادگاه نه قضاتي در ميني مم صلاحيت قضاوت حتي در قوانين خود اين رژيم آنهم براي صدور حكم وحشيانه ترين نوع كشتن انسان يعني سنگسار راي ميدهند، بلكه با كمال حيرت خانواده درجه يك وي مي باشند.
اما نقش هيئت منصفه نوظهور نيز ازهمه اعجاب آورتراست زيرا آنان به اصطلاح مردم كوچه و بازار يعني همان بسيجي ها ي سانديسي كه در اينگونه نمايشها تحت امر تلويزيون ضرغامي مشغول به خدمت اند ، مي باشند.
ناگفته نماند كه در اين ميان تنها دو فرزند جوان سكينه يعني سجاد و فريده غايب اند آنان كه تا قبل ازاين نمايش با فريادشان و دراين نمايش مفتضح نيز با سكوتشان ، ازمادر خود دفاع شجاعانه اي كردند و قبل از اين ماجرا نيز با نامه دردناك خود جهاني را عليه حكم ظالمانه مادر بر شوراندند . آنها در نامه شان به جامعه جهاني نوشته بودند :
« امروز دست ياري به سوي همه مردم دنيا دراز مي كنيم ، پنج سال است كه بدون مهر مادري و باترس و وحشت زندگي ميكنيم . آيا دنيا آنچنان ظالم است كه ميتواند اين فاجعه را ببيند و راحت از آن عبور كند ؟ ما فرزندان سكينه محمدي آشتياني هستيم . فريده و سجاد محمدي آشتياني . از سنين نوجواني بااين درد آشنا شديم كه مادرمان در زندان است و ما منتظر يك فاجعه نشسته ايم . راستش كلمه سنگسار ، به خودي خود چنان ترسناك است كه ما سعي ميكنيم هيچگاه از آن استفاده نكنيم . ما مي گوييم ، مادرمان درخطر است . مادرمان ممكن است كشته شود و مادرمان ازهمه انتظار دارد كمكش كنند . امروز كه تقريبا همه راهها به بن بست رسيده و وكيل مادرمان ميگويد وضع مادر ما خطرناك است. به شما متوسل ميشويم . به مردم دنبا متوسل مي شويم ، فرق نميكند رنگ پوستشان چيست يا در كدام كشور و شهر زندگي مي كنند ، به شما مردم ايران ، به همه كساني كه درد و زخم اين را چشيده اند كه كشته شدن يك عزيز خانواده چقدر وحشتناك است ، متوسل مي شويم ، كمك كنيد مادر ما به خانه برگردد! ما به ويژه دست ياري بسوي ايراينان درهمه جاي دنيا دراز ميكنيم . كمك كنيد اين كابوس محقق نشود . كمك كنيد مادر ما نجات پيدا كند . واقعا توضيح دادن لحظه ها و ثانيه هاي زندگي ما بسيار سخت است. كلمات در مقابل اين وحشت ، گويايي خود را ازدست ميدهند ... كمك كنيد مادر ما نجات يابد. نامه بنويسيد به مقامات و بخواهيد او را آزاد كنند. بگوييد كه او هيچ شاكي خصوصي ندارد و كاري نكرده است. مادر ما نبايد كشته شود. آيا اين حرف را كسي هست كه بشنود و به ياري ما بشتابد؟
فريده و سجاد فرزندان سكينه محمدي آشتياني.»
اما امروز برخلاف گفته فريده و سجاد، مادرشان يك شاكي خصوصي دارد و او كسي جز خودش نيست! خود درهم شكسته اي كه طبق گفته وكيلش با ضرب و شتم و كتك وادار به اين اعترافات شده است . محمد مصطفايي وكيل سكينه محمدي كه در جهاني كردن پرونده اين زن اسير سهم به سزايي داشت تا آنجا كه فعاليتهايش به پناهنده شدن وي منجر شد، بعد از نمايش مشمئز كننده تلويزيوني. به گفته خبرگزاري فرانسه ، در يك نشست خبري بشدت ازاين اقدام رژيم ملايان انتقادكرد و گفت : موكلش تحت فشار مجبور به اين اعترافات شده است
روزنامه تايمز چاپ لندن در شماره جمعه ۱۳ اوت (۲۲ مرداد) در تيتر سرمقاله خود آنرا "سوء استفاده ايران از عدالت" ناميد .
هم چنين روزنامه ليبراسيون نيز دراين باره نوشت : با توجه به سوابق حکومت مذهبی تهران در نحوه گرفتن اينگونه اعترافات تلويزيونی و مهم تر از آن نيات پشت پرده آن، شايد اين اعتراف اجباری سکينه آشتيانی در تلويزيون پيش درآمد يک سنگسار برنامه ريزی شده باشد.
روزنامه لوموند چاپ فرانسه نيز اين حركت رژيم را در كاريكاتوري بدينگونه به تصوير كشيده است.
بله آنچه كه دراين ماجرا بيش از هرچيز ديگر انسان را منقلب مي كند، سنگسار عدالت در ميهن اسيرما توسط يك عده جاني است، آنها عدالت را به اسم عدالت قرباني ميكنند. چرا كه اين تنها سكينه نيست كه مقدمات سنگسارش را آخوند ها فراهم ميكنند ، بلكه عدالت است كه بازهم همراه او به مسلخ حاكميت ننگين مرتجعان مي رود.
از سويي با بازتاب گسترده و محكوميت جهاني نمايش اعترافات تلويزيوني وي ، ازاعتراض رسمي دولتها گرفته تا انعكاسات مطبوعاتي در همه كشورها، به راحتي مي توان گفت ، سكينه متهمي است كه قبل ازاجراي حكمش، حكم دهندگانش را نيز سنگسار مي كند.
آري او در اين نمايش تكاندهنده آخرين سنگ را بر نعش عدالت در حكومت آخوندي پرتاپ نمود.
مي گويند خود كرده را تدبير نيست و اكنون اين رژيم ملايان است كه در باتلاق حكومت ننگين خود آنچنان فرورفته است كه نه تنها كمترين اثري از ارزش هاي انساني و اخلاقي برايش باقي نمانده است ، بلكه با هر حركتي درمنجلاب خود ساخته 30 ساله اش بيشتر فرو مي رود.
به اميد ايراني عدالت گستر و آزاد در فرداي نزديك ....
samar azad
۱ نظر:
به فرزندان آشتیانی می گویم چرا خون پدرتان را پایمال می کنید.آیا خود شما می پذیرید که هسرانتان اینگونه خیانت کنند و شمارا به قتل برسانند.اگر شما فکر آبروی خودتان بودید این مسئله را انقدر جهانی نمی کردید. که همه دنیا بفهمند مادر شما عمل خلاف شرع انجام داده است.این بی صفتان اگر ادعای حقوق بشر را دارند چرا خان ترزا را با همین جرم متهم کرده اند و ایشان را محکوم به اعدام نمودند.اما هیچ کدام از این سودجویان از این به اصطلاح حق بشر ایشان دفاعی نمی کنند . فقط توی این کشور دنبال بی عدالتی می گردند. شما را بازیچه و وسیله سو استفاده خود قرارداده اند. شما چرا اینگونه خام حرفهاو نیرنگهای آنها می شوید. چرا هیچ کدام از شما را به اتهام قتل پدرتان و یا گناهی شبیح آن دستگیر نکرده اند.چرا مادرتان دستگیر شده است . چرا پدرتان به قتل رسیده است. این به اصطلاح شما آخوندها چرا خانم فریده دختر ایشان را که جوان و زیباتر است را محکوم به زنا نکرده اند. چرا همسایه شمارا محکوم نکرده؟
چرا به مادر محترم شما تهمت دزدی نزده اند چرا اتهام رشوده به مقامات را به شما نزدن اند وچرا...
گول این اتباع خارجی را نخورید که اگر شما پناهنده کشور آنها شویدجز خفت و خواری در همان کشورهای به اصطلاح قانون مند چیز دیگری عاید شما نمی شود. با چشم باز به این مسئله نگاه کنید تازمانی که این مسئه در شهر و استان خودتان بود آبروی مادرتان نیز محفوظ بود آبروی خود شما در آینده نیز محفوظ بود. اما حالا شما چه جایی برای زندگی در این دنیای بی چشم و رو دارید.آنهایی که برایشان فرقی نداردکه همسرشان عفت و پاکدامنی دارد یا نه آیا می توانند از حقوق بشر دفاع کنند آنها عرضه دفاع از حقوق خود را ندارند.
جناب رئیس جمهوری که خود می داند همسرش به او خیانت کرده و عکس و فیلم های فساد مستند او در سرتاسر جهان منتشر شده است. برود حق خود را بگیرد.او می خواهد برای خودش همدرد پیدا کند که از خانم سکینه اشتیانی دفاع می کند.
چرا هیچ گاه اسمی از همسر رهبر و یا ریئس جمهور ایران به بدی و بی عفتی در هیچ جای دنیا به میان نمی آید. کلاه خود را قاضی کنید واضح تر به این دفاعیه ها به نفع شما نیست به نفع مردم مظلوم و ستم کشیده این ملت نیست شما برای یک ماه در یکی از این کشورهای به اصطلاح قانونمند زندگی کنید تا بفهمید چه ظلمی به مردمشان می کنند. اینان اگر عادل بودن مردم بی گناه عراق و افغانسان و پاکستان را بی دلیل نمی کشتند.اگر مدافع حقوق بشر بودند به مردم گرسنه اتیوپی کمک می کردند.جلوی کشتارهای اسرائئل را می گرفتند تا در فلسطین انقدر قتل عام نکنند . شما چه وکیل مدافعانی برای خود پیدا کرده اید ؟ اینها فقط آبروی مادر شما، خانواده شما ، همشهریان شما ، هموطنان شما ، هم کیشان شما را می برند.از آنها بپرهیزید از این لوده گریها دست بکشید. و با آرامش و ادله کافی دنبال کار مادرتان باشد بی گناهی ایشان را منطقی ثابت کنید.با اینکار به همه ثابت می کنید که مادرتان این گناه را مرتکب شده است.و مجرم می باشد.
از خدا خالص و مخلصانه بخواهید که کمکتن بکند ولی از خون پدرتان نگذریدچرا که شما در آن دنیا جوابگوی ایشان نیز هستید.
ارسال یک نظر