۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

دختران بلوچ و مدرسه ای در خیال


25 10 2010
می مکران عكس هائي كه مشاهده مي كنيد از مدرسه روستايي در شهر مرزی ميرجاوه از توابع زاهدان در استان سيستان و بلوچستان مي باشد. اینجا دختربجه هایی هستند که برای کسب علم پرپر میزند دخترکان محرومی که داشتن حتی یک مداد رنگی را فقط در خیالشان حس می کند و با همان مداد مشکی هزاران رنگ را بر روی کاغذ خط دار به تصویر می کشند و در زیر سقف آسمان آبی استان و چادر های مشکی، داشتن یک کلاس ساده را آرزو می کنند. اما دولت “مهرپرور” و “عدالت گستر” به جای دفتر و کتاب و مدادرنگی، انواع و اقسام ادوات جنگی به منطقه می فرستد. بجای بکار گماشتن معلمان بلوچ و بومی، هزاران هزاران جوان از دیگر شهرها در لباس نیروهای انتظامی و ارتشی و بسیجی به استان گسیل می داد. به جای تلاش برای تقویت همبستگی های مردمی و احترام به اعتقادات مردم، روحانیون اهل سنت را ممنوع الخروج می کند. در اینجا دولت، مثل همه دولت های مرکزی تاکنونی، تنها وظیفه سرکوب را بخوبی انجام می دهد. و دریغ که فعالین سیاسی و نیروهای سیاسی سراسری ، هم به این دیار، به مردمان شریف ما به دیده ی بیگانه می نگرند. و حتی در شبکه های اجتماعی شان نیز ما را غیرخودی می دانند و مدام دم از دمکراسی و همبستگی می زنند.!





هیچ نظری موجود نیست: