بدست arjang1955
زنی در آستانه ی اعدام !
چرا می خواهند شهلا جاهد را بکشند؟
ارژنگ بامشاد
تا چند روز دیگر، می خواهند انسانی را به چوبه های دار بیاویزند. اعدام و کشتن انسان در سرزمین ما امر ناشناخته ای نیست. در کشوری که به قول احمد شاملو:« هراس من، همه از مردن در سرزمینی است، که مزد گورکن، از جان آدمی افزون باشد»، امروز، این تعبیر زیبای شاملو چه گویاست. صدور و اجرای احکام اعدام و قصاص، در جمهوری اسلامی، ایران را نسبت به جمعیتش، در صدر لیست جهانی قرار داده است. بکارگیری گسترده ی قرون وسطائی ترین شیوه ی مجازات، با حاکمیت استبداد دینی بر ایران، همزاد است. اعدام بی محاکمه و گروهی سران رژیم شاهنشاهی، اعدام گسترده ی دستگیر شده گان به جرم مواد مخدر توسط خلخالی، کشتار در کردستان و ترکمن صحرا، تمام کش کردن های تابستان ۶۰، قتل عام زندانیان سیاسی محکوم به زندان در تابستان ۶۷، قتل های زنجیره ای که اکنون در سالگرد بخشی از آن ها قرار داریم؛ اعدام های گسترده در زندان های مشهد و زاهدان و برپائی هر روزه چوبه های دار بر سر گذرگاه ها، گوشه هائی از اجرای مجازاتی است که متعلق به دوران عشریتی، آنهم عشایر عربستان در ۱۴۰۰ پیش است. جمهوری اسلامی برای حل هر مشکلی، راحت ترین راه، از بین بردن انسان ها را در پیش گرفته است. از دید حاکمان شرع انور، و فقیهان بر مسند، جان انسان ارزشی ندارد. آن ها خود را نماینده خدا بر زمین می دانند و به نیابت از او، جان از بندگان خدا می گیرند.
در سرزمین اعدام ها و قصابان ساطور بدست بر سر گذرها، اما، زنان وضعیت دیگری دارند. در منطق شرع انور و حاکمان دین، زن، انسانی کامل نیست. به همین اعتبار کشتن زن، سهل تر و راحت تر است. حتی آن مردانی که از سر “غیرت” و”ناموس پرستی” و اراجیفی از این دست، دختران و همسران و زنان خویشاوند خود را می کشند، بدرستی مجازات نمی شوند. در قتل هائی که پای مردان و زنان، همراه و هم زمان در میان باشد، حکم زنان، سنگین تر و خشن تر خواهد بود. تعرض به حقوق زنان، در حاکمیت استبداد دینی، گسترده تر، همه جانبه تر و خشن تر است. به این دلیل ساده که در شرع انور، زن ناقص العقل است، زن به قیم نیاز دارد، شهادت دو زن در دادگاه به اندازه ی شهادت یک مرد است، ارث زن به اندازه نصف ارث مرد است، دیه ی زن نصف دیه ی مرد است. و در یک کلام زن، مایملک مرد است و در پناه حمایت او. از این نگاه، زن انسان کاملی نیست. در حاکمیت اسلامی، دیواری کوتاه تر از دیوار زنان وجود ندارد.
در چنین شرایطی است که زنی عاشق به اتهام قتل همسر معشوقش محاکمه می شود. ابهامات پرونده آنقدر زیاد است که رئیس سابق قوه قضائیه، هاشمی شاهرودی از امضای حکم برای اجرا سر باز زده است. اما امروز که حاکمیت به زور عریان پناه برده، و برای زهر چشم گرفتن از مردم از هیچ جنایتی فروگذار نمی کند، اجرای حکم شهلا جاهد علیرغم همه ی ابهامات قضائی اش به امضای رئیس فعلی قوه قضائیه آملی لاریجانی می رسد و زمان اجرای حکم نیز اعلام می شود. در دوران عریانتر شدن خصلت فاشیستی حاکمیت دینی، و پس از ترس رژیم از مردمی که حماسه های سال ۸۸ را آفریدند، دولت اسلامی تلاش می کند هر امکانی برای ترساندن مردم و به عقب نشینی واداشتن آن ها سود جوید. اعدام های هر روزه در زندان های جمهوری اسلامی و اعلام اسامی اعدام شده گان، همین خصلت را دارد. آن ها می خواهند با صدای بلند اعلام کنند که در مقابل مردم به زور عریان متوسل خواهند شد. این پیامی است که از اعلام خبر اعدام شهلاجاهد نیز می خواهند به مردم برسانند..
اما راهی که حاکمیت اسلامی و استبداد ولایتی نظامی ـ امنیتی در پیش گرفته است، نه از سر قدرت، که از سر ترس از مردم است. دولتی که بدلیل سیاست های ماجراجویانه اش و سوءاستفاده ی سلطه گران خارجی در تحریم همه جانبه قرار گرفته است، وبرای رفع بسیاری از کمیودهای مالی اش دست به سفره ی خالی مردم می برد و با حذف یارانه ها، مردم زیر خط فقر را به تباهی می کشاند، از شورش های توده ای به هراس افتاده است. آن ها از همدل و همراه شدن مردم و از پیوند خواست های عمومی با خواست های مطالباتی ترسیده اند. به این دلیل ساده است که قصابان ساطوربدست شان را سر گذرها مستقر کرده اند. دژخیمانشان را به جان زندانیان انداخته اند و طناب های دارشان را برای قربانیان اسیر آماده کرده اند. اکنون زمان آن است که این ترفندهای شوم حاکمیت را به گسترده ترین شکلی افشا کنیم. از تمامی امکانات تبلیغاتی بهره جوئیم و شعار لغو مجازات اعدام را به توده ای ترین شعار تبدیل کنیم. باید هر حکم اعدام را به اهرمی برای رسوائی این حاکمیت استبدادی تبدیل کنیم. نباید اجازه داد جان انسان ها، چنین آسان و بی محابا گرفته شود. این مهمترین نکته ای است که نباید به فراموشی سپرده شود.
۵ آذرماه ۱۳۸۸ـ ۲۶ نوامبر
ارژنگ بامشاد
چرا می خواهند شهلا جاهد را بکشند؟
ارژنگ بامشاد
تا چند روز دیگر، می خواهند انسانی را به چوبه های دار بیاویزند. اعدام و کشتن انسان در سرزمین ما امر ناشناخته ای نیست. در کشوری که به قول احمد شاملو:« هراس من، همه از مردن در سرزمینی است، که مزد گورکن، از جان آدمی افزون باشد»، امروز، این تعبیر زیبای شاملو چه گویاست. صدور و اجرای احکام اعدام و قصاص، در جمهوری اسلامی، ایران را نسبت به جمعیتش، در صدر لیست جهانی قرار داده است. بکارگیری گسترده ی قرون وسطائی ترین شیوه ی مجازات، با حاکمیت استبداد دینی بر ایران، همزاد است. اعدام بی محاکمه و گروهی سران رژیم شاهنشاهی، اعدام گسترده ی دستگیر شده گان به جرم مواد مخدر توسط خلخالی، کشتار در کردستان و ترکمن صحرا، تمام کش کردن های تابستان ۶۰، قتل عام زندانیان سیاسی محکوم به زندان در تابستان ۶۷، قتل های زنجیره ای که اکنون در سالگرد بخشی از آن ها قرار داریم؛ اعدام های گسترده در زندان های مشهد و زاهدان و برپائی هر روزه چوبه های دار بر سر گذرگاه ها، گوشه هائی از اجرای مجازاتی است که متعلق به دوران عشریتی، آنهم عشایر عربستان در ۱۴۰۰ پیش است. جمهوری اسلامی برای حل هر مشکلی، راحت ترین راه، از بین بردن انسان ها را در پیش گرفته است. از دید حاکمان شرع انور، و فقیهان بر مسند، جان انسان ارزشی ندارد. آن ها خود را نماینده خدا بر زمین می دانند و به نیابت از او، جان از بندگان خدا می گیرند.
در سرزمین اعدام ها و قصابان ساطور بدست بر سر گذرها، اما، زنان وضعیت دیگری دارند. در منطق شرع انور و حاکمان دین، زن، انسانی کامل نیست. به همین اعتبار کشتن زن، سهل تر و راحت تر است. حتی آن مردانی که از سر “غیرت” و”ناموس پرستی” و اراجیفی از این دست، دختران و همسران و زنان خویشاوند خود را می کشند، بدرستی مجازات نمی شوند. در قتل هائی که پای مردان و زنان، همراه و هم زمان در میان باشد، حکم زنان، سنگین تر و خشن تر خواهد بود. تعرض به حقوق زنان، در حاکمیت استبداد دینی، گسترده تر، همه جانبه تر و خشن تر است. به این دلیل ساده که در شرع انور، زن ناقص العقل است، زن به قیم نیاز دارد، شهادت دو زن در دادگاه به اندازه ی شهادت یک مرد است، ارث زن به اندازه نصف ارث مرد است، دیه ی زن نصف دیه ی مرد است. و در یک کلام زن، مایملک مرد است و در پناه حمایت او. از این نگاه، زن انسان کاملی نیست. در حاکمیت اسلامی، دیواری کوتاه تر از دیوار زنان وجود ندارد.
در چنین شرایطی است که زنی عاشق به اتهام قتل همسر معشوقش محاکمه می شود. ابهامات پرونده آنقدر زیاد است که رئیس سابق قوه قضائیه، هاشمی شاهرودی از امضای حکم برای اجرا سر باز زده است. اما امروز که حاکمیت به زور عریان پناه برده، و برای زهر چشم گرفتن از مردم از هیچ جنایتی فروگذار نمی کند، اجرای حکم شهلا جاهد علیرغم همه ی ابهامات قضائی اش به امضای رئیس فعلی قوه قضائیه آملی لاریجانی می رسد و زمان اجرای حکم نیز اعلام می شود. در دوران عریانتر شدن خصلت فاشیستی حاکمیت دینی، و پس از ترس رژیم از مردمی که حماسه های سال ۸۸ را آفریدند، دولت اسلامی تلاش می کند هر امکانی برای ترساندن مردم و به عقب نشینی واداشتن آن ها سود جوید. اعدام های هر روزه در زندان های جمهوری اسلامی و اعلام اسامی اعدام شده گان، همین خصلت را دارد. آن ها می خواهند با صدای بلند اعلام کنند که در مقابل مردم به زور عریان متوسل خواهند شد. این پیامی است که از اعلام خبر اعدام شهلاجاهد نیز می خواهند به مردم برسانند..
اما راهی که حاکمیت اسلامی و استبداد ولایتی نظامی ـ امنیتی در پیش گرفته است، نه از سر قدرت، که از سر ترس از مردم است. دولتی که بدلیل سیاست های ماجراجویانه اش و سوءاستفاده ی سلطه گران خارجی در تحریم همه جانبه قرار گرفته است، وبرای رفع بسیاری از کمیودهای مالی اش دست به سفره ی خالی مردم می برد و با حذف یارانه ها، مردم زیر خط فقر را به تباهی می کشاند، از شورش های توده ای به هراس افتاده است. آن ها از همدل و همراه شدن مردم و از پیوند خواست های عمومی با خواست های مطالباتی ترسیده اند. به این دلیل ساده است که قصابان ساطوربدست شان را سر گذرها مستقر کرده اند. دژخیمانشان را به جان زندانیان انداخته اند و طناب های دارشان را برای قربانیان اسیر آماده کرده اند. اکنون زمان آن است که این ترفندهای شوم حاکمیت را به گسترده ترین شکلی افشا کنیم. از تمامی امکانات تبلیغاتی بهره جوئیم و شعار لغو مجازات اعدام را به توده ای ترین شعار تبدیل کنیم. باید هر حکم اعدام را به اهرمی برای رسوائی این حاکمیت استبدادی تبدیل کنیم. نباید اجازه داد جان انسان ها، چنین آسان و بی محابا گرفته شود. این مهمترین نکته ای است که نباید به فراموشی سپرده شود.
۵ آذرماه ۱۳۸۸ـ ۲۶ نوامبر
ارژنگ بامشاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر