۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

نگاهی به دفاع جعفر پناهی، فیلمساز ایرانی، در دادگاه


جعفر پناهی گفت که غرفه جوايزش در موزه سينما بزرگ‌تر از سلول انفرادی‌اش در ايام بازداشت بوده است.
جعفر پناهی، فیلمساز ایرانی، که اسفندماه سال 1388 بازداشت شد و خرداد امسال با پرداخت وثیقه موقتا آزاد شد، در دادگاه از خود دفاع کرد.
جعفر پناهی در بخشی از دفاعیاتش در دادگاه که روز يکشنبه ۱۶ آبان‌ماه برگزار شد، گفت: "به جرم ساختن فیلمی محاکمه می شوم که هنگام دستگیری، حتی سی درصد آن هم فیلمبرداری نشده بود."
او گفت: "چگونه می شود تنها با استناد به سی درصد از فیلمی که هنوز تدوین و صداگذاری نشده و مراحل فنی آن به پایان نرسیده، کسی را متهم کرد."
آقای پناهی افزود: "به گمان من، بازداشت من و همکارانم در حين فيلمبرداری فيلمی ناتمام، هجوم صاحبان قدرت بر همه اهل فرهنگ و هنر و سينماگران کشور است و قدرت‌نمايی برای اين که: هر که از ما نيست و مثل ما فکر نمی‌کند، محکوم است. "
جعفر پناهی شب ۱۰ اسفند سال گذشته به همراه ۱۷ نفر، از جمله همسر و دخترش، در منزل خود در تهران بازداشت شده بود. بیشتر افراد بازداشت‌ شده روزهای بعد آزاد شدند، اما این فیلمساز ۴۹ ساله نزدیک سه ماه در زندان اوین باقی ماند.
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی تهران پیش از آزادی موقت آقای پناهی گفته بود که "جرم او سیاسی نبوده است."
آقای پناهی در دادگاه به اتهامات خود اشاره کرد و به هریک از آنها جداگانه پاسخ داد.
کدام نوشته‌ای را سراغ داريد که با گزينش جملات و کلماتی کوتاه از آن نتوانيد معنايی متفاوت از کليت‌اش به‌دست آوريد؟
جعفر پناهی
او در بخشی از دفاعیاتش گفت: "گفته شده که ما فيلم بدون مجوز می‌ساختيم. قبل از هر چيز بايد بگويم هيج قانونی نيست که مجلس تصويب و به وزارت ارشاد در اين‌باره ابلاغ کرده باشد. تنها آيين‌نامه‌های داخلی وجود دارد که با تعويض معاونت‌های سينمائی، دست‌خوش تغيير می‌شوند."
او گفت: "در اتهامات ما گفته شده می خواستیم با این فیلم، شیوه های اغتشاش و اعتراض را ترویج کنیم. من فیلمساز اجتماعی ام، نه فیلمساز سیاسی. سینمای سیاسی را فاقد ارزش هنری می دانم. سینمای سیاسی یعنی سینمای حزبی و شعاری. سینمای حزبی به تماشاگر حکم می کند که چه باید کرد یا چه نباید کرد. اما در سینمای اجتماعی هرگز برای تماشاگر نسخه پیچیده نمی شود."
آقای پناهی گفت: "مرا متهم به امضای بيانيه کرده‌اند. من یک بیانیه امضا کرده‌ام، آن‌هم بيانيه موسوم به ۳۷ فيلم‌ساز ايرانی. آن روزها که هر قشر و گروهی نظر خود را نسبت به وقايع و اتفاقاتی که در کشور در جريان بود با صدور اطلاعيه اعلام می‌کردند، ۳۷ نفر از معتبرترين فيلم‌سازان کشورمان نگرانی خود را از آينده کشور با توجه به اتفاقات جاری اعلام کردند که من هم يکی از آن‌ها بودم. متأسفانه به جای آن‌که به نگرانی‌های اين هنرمندان عاشق کشورشان توجه شود، قسمت‌هايی از اين بيانيه گزينش شده و آن‌را مدرک جرم ساخته‌اند. کدام نوشته‌ای را سراغ داريد که با گزينش جملات و کلماتی کوتاه از آن نتوانيد معنايی متفاوت از کليت‌اش به‌دست آوريد؟ آيا اين ۳۷ سينماگر حق نداشتند نظر خود را نسبت به وضعيت کشورشان بيان کنند؟ آيا بيان اين نظر جرم است و بايد اين ۳۷ نفر محاکمه شوند؟"
جعفر پناهی آشکارا از جنبش سبز ایران حمایت کرده بود
این کارگردان سینمای ایران که با فیلم هایی چون بادکنک سفید، دایره و آفساید برنده چند جایزه بین المللی از جمله شير طلای ونيز، خرس نقره‌ای برلين و دوربين طلای کن شده است، گفت: "آيا کسی در اين دادگاه يادش هست که جعفر پناهی پنج سال است امکان فيلم ساختن در کشورش را نداشته، دو سال پيش مجوز ساختن فيلم «بازگشت» را که درباره جنگ بود به او ندادند و فيلم‌هایش، بامجوز و بی‌مجوز، امکان نمايش نداشته‌اند؟"
آقای پناهی در بخش دیگری از دفاعیات خود گفت: "گفته شده که من با رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از ايران مصاحبه کرده‌ام. در کجای قانون ما را از مصاحبه منع کرده‌اند؟ تنها موردی که به من تذکر جدی داده شد، در مهرماه سال گذشته و در دفتر پی‌گيری وزارت اطلاعات بود."
جعفر پناهی در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته از میرحسین موسوی حمایت کرد و پس از آن در بعضی تجمع‌های معترضان انتخاباتی شرکت کرده بود.
او در مرداد ماه سال 88 هنگام حضور در محل دفن شماری از کشته شدگان اعتراضات بعد از انتخابات همراه با همسر و فرزندش و چند سینماگر ایرانی، در گورستان بهشت زهرا دستگیر شد و چند ساعت را در بازداشت گذراند.
گفته شده که من با رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از ايران مصاحبه کرده‌ام. در کجای قانون ما را از مصاحبه منع کرده‌اند؟
جعفر پناهی
آقای پناهی در پاسخ به یکی دیگر از اتهاماتش گفت: "مرا متهم به حضور در اجتماعات کرده‌اند. در سينمای اجتماعی، فيلم‌سار ناظر است. ناظر بر وقايع اجتماعی‌اش. پس با اين نگرش، من بايد بر اتفاقاتی که بر کشورم می‌گذشت، ناظر می‌بودم. هر چند فيلم‌ساز با دوربين‌اش نظاره می‌کند، اما اجازه‌ استفاده از دوربين را به هيچ فيلم‌ساز ايرانی ندادند. هنرمند می‌بيند تا شايد روزی روزگاری برای به‌وجود آوردن اثر هنری الهام بگيرد. من ناظر بودم و اين حق من بود که ببينم. هيچ‌کس اجازه ندارد هنرمند را وادار به نديدن کند. چرا بايد اين حق را از هنرمند سلب کرد و او را به جرمی واهی محاکمه کرد."

او در بخشی از دفاعیات خود در دادگاه، خود را سينماگری دانست که "دور از سياست و جنجال‌های قدرت، در تمام دوران فيلم‌سازی‌اش در ايران فیلم ساخته است."
جعفر پناهی گفت: "با بازداشت و محاکمه‌ من، نه‌تنها منِ فيلم‌ساز، که سينما را به عنصری سياسی تبديل کرده‌ايد. اين تنها محکمه من نيست. محکمه‌ هنر و هنرمندان اين کشور است. گواه تاريخ هر کشوری، آثار هنری و برخورد با هنرمندان آن سرزمين است. پس هر حکمی که در اين دادگاه داده شود، حکمی است برای همه‌ هنرمندان، به‌خصوص همه سينماگران اين سرزمين. و حتی حکمی است برای جامعه‌ ايران که سال‌هاست مخاطب اين سينما هستند. نهال من و همه هنرمندان ايران در خاک اين کشور ريشه دوانده و ميوه‌ درخت هنر ما، حاصل زيبايی‌ها و زشتی‌های اين سرزمين است. پس هر حکمی که به من و انديشه من می‌دهيد، حکمی است که به مردم اين کشور داده می‌شود."

هیچ نظری موجود نیست: