۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

عوامل شکل گیری ناسیونالیسم قومی و مرکز گريزي بلوچ ها

مدیر وبتاک استــون
اقتباس از پژوهش های مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام

به قلم؛ ابراهیم حسین بر   ۲۱ نوامبر ۲۰۱۰
يكي از زمينه هايي كه در آن قالب، ناسيوناليسم بحران هاي قومي مطالعه و تئوري پردازي شده است رويكرد سياسي است. انديشمندان اين رويكرد كه عموماً كارشناسان رشته علوم سياسي هستند، براي تحليل ناسيوناليسم و منازعات قومي عمدتاً بر روي عناصري مثل؛ توزيع قدرت، نخبگان سياسي، مشروعيت، نوع سازماندهي سياسي، خواست ها و علايق جامعه قومي تأكيد مي ورزند. پاره اي از نظريات در اين رويكرد نقش اصلي را به روشنفكران و سياست مدارن جامعه در تحريك احساسات قومي مي دهد.
به طور كلي هر قدر احساس هويت جامعه ملي، در زندگي جامعه ملي كه بخشي از آن است، كمتر باشد سازمان سياسي قومي قويتر و هر قدر سازمان سياسي قومي قوي تر، ناسيوناليسم قومي قوي تر و هر قدر ناسيوناليسم قومي شديدتر باشد، روحيه و نيروي مركز گريزي بيشتر خواهد بود. در کشور ما با وجود اختلافاتي كه در قانون اساسي وجود دارد روش حكومت و كارايي دستگاه اداري و نوع رابطه شهروندان و مردم با دولت، نهاد اصلي تعيين كننده ارزشهاست. اين دولت است كه قوانين دستيابي به مناصب و مشاغل را در بخش هاي مختلف غير نظامي، نظامي، پليس، قوه قضاييه و بوروكراسي دولتي و حتي بخش خصوصي تعيين، اعمال و نظارت مي كند. دولت تعيين ميكند كه چه كساني ميتوانند رأي دهند، چه كساني شايستگي برگزيده شدن و ورود به جرگه مقامات حكومتي را دارند، چه كساني مي توانند از امتيازات آموزش هاي سطوح عالي برخودار شوند، چه زباني، زبان اصلي و رسمي دستگاه دولت و نهادهاي آموزشي است. بنابراين از آنجايي كه دولت قوانين را تصويب، اجرا و نظارت مي كند، ساختارهاي دولتي و به ويژه بوروكراسي آن نقش تعيين کننده و حياتي دارند و در صورتي كه امكان ورود نخبگان سياسي از جمله بلوچ، به عرصه اين عرصه فراهم نگردد، هويت هاي قومي و هويت ملي بلوچ به عنوان مبنايي براي بسيج سياسي و تعارضات سياسي مطرح خواهد شد، در واقع اينها عواملي هستند كه همبستگي قومي بلوچ را تحريك و آن را سياسي مي كنند، زيرا تعيين سهم توسط دولت طبق برنامه يا بدون برنامه اثرات مختلفي بر جامعه بلوچ دارد. در چنين شرايطي است که جامعه بلوچ درمي يابد كه با آنها نه به عنوان عضوي از جامعه ايراني، بلكه به عنوان اعضاي يك جامعه قومي برخورد شده است و بدين ترتيب طبيعي ترين راه را ارتقا و دفاع از امنيت و امكانات اقتصادي خود از طريق انجمن هاي قومي مي يابد، بلوچ ها به دليل اينکه موانع يا تعصباتي در امتيازات و قوانين موجود احساس مي كنند، به آساني توسط نخبگان سياسي بسيج ميشوند. بنابراين برنامه هاي منفي دولت نه تنها هويت قومي بلوچ را از بين نبرده، بلكه مستمسكهاي جديدي را ايجاد كرده است.
ناآرامي ها، آشوب ها و بحران هايي که در نقاط مختلف جهان و نيز بلوچستان شکل گرفته است، همچون ديگر پديده هاي اجتماعي حتي آنجا كه قصد مديريت، هدايت، كنترل و فرونشاندن آنها را داريم به فهم منطق و زبان خاص خود نياز دارند. اين منطق و زبان را نظريه ها و ديدگاه هاي اين عرصه براي ما مشخص ميسازند. امروز، فقط فهم علل، عوامل و پيامدهاي چنين پديده هايي نيست كه اهميت دارد بلكه مي توان گفت؛ مديران، سياست گذاران و مجريان امور و همه كساني كه به نحوي در سياستگذاري و مديريت رفتارهاي جمعي به ويژه اشكال غير مادي و غير معمول آن همانند حوادث قومي سروكار دارند، همچون جامعه شناسان، علماي علم سياست و ديگر پژوهشگران عرصه هاي اجتماعي، نيازمند درك نظري اين گونه پديده ها هستند.
از زواياي مختلف مي توان چنين پديده هايي را در کشور مورد بررسي قرار داد. از مسئله محروميت در مناطقي چون بلوچستان تا تقاضاهايي كه در اثر مقايسه وضعيت اقوام با ديگران مطرح مي شود و يا آثار و پيامدهايي كه برنامه هاي كلان اقتصادي و توزيع ثروت به همراه خود دارد يا آثار تبعاتي كه ناشي از نوسازي و تحولات ساختارهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي در كشور وجود دارد تا عواملي كه در تصورات، احساسات و پيشداوري هايي که نسبت به جامعه بلوچ ريشه دارد.


هیچ نظری موجود نیست: