۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

مردم بی‌گناه، قربانی خشونت در بلوچستان







گفت‌وگوی مریم فاروقی با دکتر عبدالستار دوشوکی
مریم فاروقی، برای یک ایران: آقای دوشوکی شما در مقاله‌ی‌ اخیرتان، اعدام ۱۱ بلوچ توسط جمهوری اسلامی ایران را نوعی انتقام‌جویی ارزیابی کردید. پی‌آمدهای دنبال کردن چنین سیاستی از سوی جمهوری اسلامی ایران را چه می‌دانید و این سیاست چه تاثیری بر دور باطل خشونت در منطقه خواهد داشت؟
عبدالستار دوشوکی: بلافاصله چند روز بعد از بمبگذاری وحشتناک چابهار که کار بسیار ناپسند و غیر انسانی بود و در آن تعداد زیادی انسان بیگناه از جمله شیعه و سـُنی و بلوچ و غیر بلوچ که بین آنها زن و کودک و نوجوان نیز بودند کشته شدند، جمهوری اسلامی ناگهان اعلام کرد که یازده زندانی بلوچ اعدام خواهند شد. بر خلاف ادعای رئیس دادگستری استان سیستان و بلوچستان، تا به آن روز هیچگونه خبر و یا گزارشی مبنی بر دستگیری، اتهام و یا محاکمه و طی شدن پروسه قضایی برای این افراد منتشر نشده بود. طبق یک اصل انسانی و حقوقی هر متهمی بیگناه است مگر آنکه جرم او در یک دادگاه صالح و عادلانه و علنی ثابت شود. بنده نه از پرونده این افراد و نه از سابقه و گذشته و یا اتهامات آنها و نه حتی از حقیقت عملکرد آنها خبر دارم. در نتیجه نمی توانم قضاوت حقیقی و یا حقوقی در مورد جرم محتمل آنها بکنم. اما با استناد به آن اصل انسانی و حقوقی، گناه این اعدام شدگان در هیچ دادگاه صالحی ثابت نشده است. این یک انتقامجوئی کور و قبیله ای بود که بر اساس بیانیه جندالله، اعدامیان جرمی جز قرابت و نزدیکی فامیلی با برخی از مبارزان جنبش جندالله نداشته اند.

در نتیجه پیامد "انتقامجوئی کور قبیله ای" چیزی جز "انتقامجویی کور قبیله ای" مقابل به مثل نخواهد بود. جمهوری اسلامی جندالله را یک گروه تروریستی قلمداد می کند، اما در عمل خودش نیز سیاست ترور و اعدام قانونی و فراقانونی را به پیش می برد. ترور و خشونت باعث بازتولید هر چه بیشتر ترور و خشونت خواهد شد و الاغیر!. جمهوری اسلامی بمثابه یک حکومت باید مسئولیت و درایت بیشتری در جهت حفظ امنیت و صلح و آرامش در بلوچستان از خود نشان دهد. اما متاسفانه عملکرد معکوسی دارد. مسئولین استان آدم های بسیار متعصب و جزم اندیشی هستند که دقیقا ً همان تفکر و اندیشه جندالله را دارند و عملا ً "جهاد با کـفار" و "شهادت" را تبلیغ و ترویج می کنند. حال ما با دو گروه متعصب "جهادی" روبرو هستیم که در مورد کشتن و کشته شدن و مرگ و مرگ پرستی آرمان گرایی مذهبی و اسطوره سازی می کنند، و "قـُـتـال" غیر انسانی بر علیه یکدیگر را "جهاد فی سبیل الله" می دانند. وانگهی این مردم بیگناه هستند که قربانیان اصلی خشونت بیرحمانه جندالله و جمهوری اسلامی می باشند.
برای یک ایران: بر اساس خبری که در روزنامه " الشرق الاوسط" منتشر شده است، گویا گروه جندالله تصمیم دارد فردی به نام "حسین شیرانی"، کارمند تاسیسات اتمی در اصفهان، را که اخیرا به اسارت گرفته، اعدام کند. حسین شیرانی کیست و به چه منظوری توسط گروه جندالله دستگیر شده و هدف این گروه از اعدام این فرد چیست؟
عبدالستار دوشوکی: امیر حسین شیرانی یک کارمند نگونبخت در تاسیسات اتمی اصفهان بود که بر طبق بیانیه های جندالله توسط آن گروه ربوده شده و به کوههای بلوچستان منتقل گشته است. او ظاهرا حداکثر همکاری تبلیغاتی را با جندالله داشته و در ویدئوهای اعترافاتی منتشر شده توسط جندالله ظاهر شده و به اصطلاح افشای راز در مورد برنامه های هسته ای رژیم جمهوری اسلامی کرده است. البته این شگرد شناخته شده جمهوری اسلامی است که ویدئو اعترافاتی منتشر کرده و سپس زندانی و یا اسیر بیچاره را اعدام و یا حبس می کنند. اکنون، بر طبق گفته عبدالرئوف ریگی سخنگوی جندالله، آنها نیز می خواهند دقیقا ً همان جنایت را در مورد این اسیر بیگناه مرتکب شوند. اولا ً شیرانی هیچگونه دخالت و یا ارتباطی به مسائل بلوچستان نداشته است. دوما ً او حداکثر همکاری تبلیغاتی را با جندالله داشته است. سوما ً حتی بر اساس موازین، برهان و معیارهای خود جندالله، شیرانی مرتکب هیچ جرم و گناهی نشده است. حال به چه جرم و گناهی اعدام می شود، واقعا ً غیرقابل قبول، حیرت آور و باورنکردنی است. هدف از کشتن این اسیر بیگناه انتقام گیری محجورانه قرون وسطایی است و الاغـیـر!
برای یک ایران: شما در واکنش نسبت به این خبر از بلوچ‌ها و سایر هموطنان درخواست کردید تا قبل از این که دیر شود برای نجات جان این انسان بی‌گناه اقدام کنند. به نظر شما چه راهکارهایی برای نجات جان این شهروند اسیر می‌تواند مورد نظر قرار گیرد؟
عبدالستار دوشوکی: با توجه به شناختی که از جندالله و شیوه تفکر و نگرش مذهبی قومی آنها در دست است، درخواست منع کشتن امیر حسین شیرانی از جانب نیروها و شخصیت های سیاسی بلوچ برونمرزی ممکن است تاثیر گذار باشد. بخصوص با توجه به این امر که برخی از این جریانات و شخصیت ها عملکرد جندالله را توجیه می کنند و احتمالا ً جندالله نیز به حمایت تبلیغاتی آنها در اروپا و آمریکا احتیاج دارد. اگر این شخصیت ها و سازمانهای بلوچ قاطعانه و صادقانه از جندالله بخواهند که این اسیر را اعدام نکند، یا وگرنه از دید آنها عملکرد و بینش جندالله نیز با جمهوری اسلامی فرقی نخواهد داشت. در این صورت جندالله ممکن است که عواقب عمل خود را در کفه ترازوی این سازمانها و فعالان سیاسی، سبک و سنگین کند. خوشبختانه تعدادی از شخصیت های بلوچ، وبلاگ نویس ها و سازمانها از جمله انجمن فعالان حقوق بشر بلوچستان و جبهه متحد بلوچستان ایران در این مورد اعلامیه داده اند که بعقیده من بسیار عملی زیبنده و انسانمدارانه است و حاکی از رشد سیاسی خشونت پرهیز و آگاهی انسان محور وبلاگنویس های بلوچ، و فعالان مدنی و سیاسی بلوچ می باشد. من یک نامه نیز به کنگره ملیت های ایران فدرال که مجموعه ای از سازمانها و فعالان وابسته به اقوام و ملیت های ایران است، نوشته ام. بعقیده من درخواست این کنگره از جندالله بنا به دلایلی می تواند تاثیر گذار باشد. بهر حال منتظر جواب و اقدام عاجل کنگره ملیت های ایران فدرال در این زمینه هستم. شما اگر مایل باشید می توانید نامه من به کنگره را در ذیل این مصاحبه منتشر کنید.
برای یک ایران: آقای دوشوکی ، شما در فراخوان خود بدرستی نوشتید: قتل یک انسان بمثابه کشتن تمام ِ " انسانها" ست، اما چگونه است که برخی از گروه‌ها در مقابل احتمال این اعدام از خود واکنش لازم را نشان نمی‌دهند؟
عبدالستار دوشوکی : ایـــکـاش می شد این سوال را مستقیما ً از خود آنها بپرسید. البته من با توجیهات و مستدلات بینشی و خشونتگرای جندالله و طرفداران برونمرزی آن در بین فعالان سیاسی و حتی بلوچهای عادی مقیم اروپا آشنا هستم. ولی حتی اگر با استناد به منطق و برهان خشونت محور جندالله و حامیانش هم به این مسئله نگاه کنیم؛ باز هم کشتن احتمالی این انسان اسیر نه تنها بصورت بسیار کریهی غیر قابل باور، بلکه از حیطه ادراک و تعبیر من کاملا ً خارج است.
برای یک ایران: به نظر می‌رسد که خشونت در بلوچستان از سوی جندالله پس از اعدام ریگی ابعاد تازه‌تری به خود گرفته است. حادثه انتحاری چابهار که منجر به کشته شدن بسیاری از شهروندان شیعه و سنی شده است لزوم واکاوی علت‌های خشونت در بلوچستان را هر چه بیشتر ضروری‌ می‌سازد. گرچه پرداختن تحلیلی به علت‌های گسترش خشونت در بلوچستان می‌تواند موضوع گفت‌وگوی دیگری باشد، به طور مختصر و اشاره‌‌وار این علت‌ها را چه می‌دانید؟
عبدالستار دوشوکی: علل ریشه ای مشکلات فراوان و خشونت های خونبار بلوچستان را می توان عمدتا ً در چهار فاکتور و یا عامل جـُـست.
اولا :ً مشکل بزرگ ملی همه ما ایرانیان یعنی وجود نامیمون رژیم جمهوری اسلامی در ایران. سایه این حضور نامبارک در مناطقی مانند بلوچستان و کردستان و خوزستان، بیشتر سنگینی می کند.
دوما ً: عملکرد مبتنی برتحقیر، تبعیض همه جانبه و سرکوب مردم بلوچ سـُـنی مذهب در بلوچستان شاخص بسیار مهمی است که بمثابه عامل اساسی و فاکتور بنیادین بوجود آورنده بستر مناسب برای رشد کینه ورزی قومی و نفرت مذهبی و درگیری های خونبار در بلوچستان می باشد. البته جمهوری اسلامی همواره استکبار جهانی و صهیونیسم و غیره را متهم به ایجاد تفرقه بین سنی و شیعه می کند. دیگر این دروغ ها و اراجیف جمهوری اسلامی خریداری ندارد. شما کافی است سریال های مذهبی صدا و سیما را ببینید که چگونه به مقدسات اهل سنت توهین می کنند. کانال های ماهواره ای مذهبی متعدد نظیر تلویزیون اهل بیت، سلام و غیره که با پول بیت المال سنی و شیعه تاسیس شده اند، بــدتــرین توهین ها را نثار اهل سنت می کنند. کوچکترین اعتراض به این ناروایی ها و زیاده روی ها، منجر به دستگیری و زندان و شکنجه و انگ "مزدور صهیونیسم و آمریکا" خواهد شد. کما اینکه تعدای زیادی از معترضین به اینگونه توهین های زشت و عریان اکنون در زندانهای جمهوری اسلامی هستند. حقیقتا در آن مملکت سـنـگ ها را بسته و ســگ ها را رها کرده اند. یک طلبه بیسواد و متعصب بنام الهیاری در تلویزیون اهل بیت شب و روز به بیش از یک میلیارد سـُـنـی یا بقول او "گروهک عـُـمـری و بــکری" آزادانه توهین می کند. مضافا ً شما این ویدئوی حجت الاسلام مهدی دانشمند که با پول هنگفت بیت المال در یـزد و اصفهان و تهران منبر و مجلس دارد وازتلویزیون جهانی ســلام برنامه هایش پخش می شوند؛ حتما ً ببینید و برای خود قضاوت بکنید که براستی چه کسی آن نوجوان ، سـُـنی مذهب بلوچ را وادار می کند با جلیقه انتحاری شیعه بیگناه را در چابهار قتل عام کند؛ چون حاج آقا حجت الاسلام مهدی دانشمند روزانه و آزادانه در یزد به بالای منبر می رود و بلوچ و کرد و ترکمن و بیش از یک میلیارد مسلمان سنی مذهب را طبق حدیث پیامبر اسلام و با مدرک و سند غیر قابل انکار "حرامزاده" قلمداد می کند.
سوما ً: جایگاه جغرافیایی و استراتژیک بلوچستان در کنار اقیانوس هند و تنگه هرمز و همسایگی با افغانستان و پاکستان و تاثیر گزاری های متعدد در زمینه های قومی، مذهبی و سیاسی.
چهارم: علاوه بر تحقیر و توهین مذهبی با زور سر نیزه، تبعیضات غیر انسانی در زمینه های مذهبی، قومی، فرهنگی، زبانی، اقتصادی، اشتغال، مسکن، امکانات دولتی، تسهیلات بهداشتی و آموزشی و دستگیری و شکنجه و اعدام در ملا ء عام، باعث رشد نفرت بین مردم و بخصوص نوجوانان مایوس و سرخورده و نومید، و سوق آنها به سوی جندالله و فرهنگ انتقامجویی مرگبار آن می شود.
در پایان در مورد تشدید کشتارهای انتحاری باید بگویم که ظاهرا بعد از اعدام عبدالمالک ریگی و برکناری کمال نارویی از سخنگویی جندالله و ابقای محمد ظاهر ناروئی بعنوان رهبر جندالله و عبدالرئوف ریگی (برادر عبدالمالک ریگی) که یک فرد مذهبی است، جندالله آن تصویر ارائه شده در معرض عموم و ادبیات تبلیغاتی دوران گذشته را تا حدی به کناری گذاشته و بیش تر از پیش با تکیه بر فتاوی مذهبی به اصطلاح مفتی ها و علمای نامعلوم سلفی، بـُـعـد مذهبی و ضد شیعه خود را نمایان تر کرده است. موضوع مهم دیگر این است که در گذشته جندالله در داخل کوههای بلوچستان صاحب پایگاه های عملیاتی بود. اما بعد از مسدود شدن مرزها و کنترل شدید بر آنها و عملیات گسترده نظامی توسط سپاه پاسداران، بسیج عشایری، ارتش و نیروهای انتظامی، و بخصوص شکست عملیات اخیر در سرباز و کشته شدن رهبر نظامی آن شه بخش، امکان تردد و یا حضور گروه های ستیزه جو جندالله در کوهستان های بلوچستان نسبتا ً مشکلتر شده است و اجرای عملیات چریکی و گروهی نظیر تاسوکی و دارزین بسیار مشکل شده است. بر طبق ادعای مقامات ایرانی از نظر لـُـجستیکی نیز جندالله در آنسوی مرز متمرکز شده و از نظر تاکتیکی نیز روش خود را بیشتر به عملیات انتحاری تغییر داده است. البته دولت ایران می توانست حداکثر بهره برداری را در جهت خشونت زدائی در بلوچستان بعد از دستگیری عبدالمالک ریگی بنماید. حقیقتا ً اگر جمهوری اسلامی خرد و تـدّبـُـر سیاسی داشت می توانست عملکردی مانند دولت ترکیه داشته باشد. دولت ترکیه از دستگیری عبدالله اوجالان رهبر جنگجویان پ ک ک (PKK) حداکثر استفاده را در تنش زدائی و خشونت زدایی جنگجویان کـُـرد پ ک ک در ترکیه و انتحاریون ستیزه جو در آن منطقه نمود.
با تشکر از دکتر عبدالستار دوشوکی برای پاسخ به پرسش‌های ما

برگرفته از : برای یک ایران

هیچ نظری موجود نیست: