حاکمان جمهوری اسلامی بعلت بی لیاقتی ٬ جهالت و تمامیت خواهی از حل مشکلات مردم عاجز می باشند و تنها راه حل آنها برای تمامی مشکلات موجود سرکوب و بکارگیری خشونت و اعدام می باشد. آقای خامنه ای در زمان رژیم پهلوی چند سالی در بلوچستان تبعید بوده است و اکنون به پاس سپاسگزاری و خاطره آن دوران ٬ ظاهرا ً "لطف و مرحمت ویژه ای" به مردم بلوچ دارند. لذا از این جهت مردم بلوچ با خشونتهای بیشتری نوازش میشوند و آمار قربانیان اعدام در بلوچستان بیشتر از هر جای دیگر ایران است . در مقابل سه جریان مهم سیاسی یعنی حزب مردم بلوچستان ٬ جنبش مبارزین بلوچ (راج زرمبش) و جبهه متحد بلوچستان ٬ از نظر تئوری خوشبختانه به آن حد از درجه رشد و بلوغ سیاسی رسیده اند که اساسنامه حزبی خود را به مانند جوامع مدرن و بر اساس موازین اعلامیه جهانی حقوق بشر تنظیم کرده اند و حتی مخالفت خود را با مجازات اعدام هم اعلام داشته اند. آیا این جریانات سیاسی از نظر عملی هم به این بلوغ سیاسی رسیده اند، تا ادعای آنها با عمل آنها همخوانی داشته باشد؟ سوالی است که تا کنون بی جواب مانده است!
ماشین آدمکشی و اعدام زندانیان سیاسی رژیم آخوندی اخیرا سرعت بیشتری گرفته است. اما این بار ملایان قربانیان خود را بیشتر از کردستان و بلوچستان که اکثریت ساکنین این دو استان سنی و غیرفارس هستند انتخاب میکنند. در واکنش به این کشتارهای غیر انسانی٬ ملت ایران واکنشهای مختلفی نشان میدهند. پس از اعدام فرزاد کمانگر و چهار نفر دیگر از اکراد همراهش ٬ و همچنین برای جلوگیری از اعدام حبیب اله لطیفی زندانی سیاسی کرد٬ اکثریت احزاب ٬ گروه های و سازمانهای حقوق بشری٬ روزنامه نگاران ٬ نویسندگان فعالین و شخصیتهای سیاسی - اجتماعی ایرانی از سراسر جهان ٬ تنفر٬ انزجار و اعتراضات خود را از طریق رادیو و تلویزیون ٬ روزنامه و وبسایتهای گوناگون اعلام داشتند. این فعالیتهای مدنی بحدی گسترده و سیستماتیک بود که رژیم مجبور شد اعدام لطیفی را به تاخیر بیندازد و قاضی مربوطه قول داده است که با مطالعه مجدد پرونده یک بار دیگر در باره اجرای حکم تجدیر نظر خواهد کرد. این احساس همبستگی و همدردی ملت ایران از اعدام شدگان و زندانیان سیاسی کرد در نوع خود بی نظیر بوده و باعث دلگرمی و حمایت از زندانیان سیاسی و خانواده های آنان می باشد.
با فاصله چند روز قبل از اعلام تاریخ اجرای حکم اعدام حبیب اله لطیفی٬ حمهوری اسلامی در طی یک واکنش انتقام جویانه در مقابل عملیات انتحاری اعضای جنداله در روز تاسوعا درشهرستان چابهار ٬ ۱۱ نفر جوان بلوچ زندانی سیاسی را در زندان زاهدان بصورت فله ای و بدون رعایت مراحل قانونی و بدون محاکمه ٬ به اتهام تروریست و همکاری با جنداله به دار آویخت.
این جنایت رژیم مستبد آخوندی توسط سازمانها و گروهای داخلی و بین المللی اصلا جدی گرفته نشد. انعکاس چندانی در میدیا و وبسایتهای ایرانیان پیدا نکرد و جنایتی به بزرگی کشتار جمعی همراه با زجر و شکنجه که یک عمل ضد بشریت به حساب می آید مورد توجه هموطنان قرار نگرفت و هیچگونه اعتراضی هم انجام نگرفت. فقط تعداد انگشت شماری از سازمانها و شخصیتهای فعال سیاسی که از وضعیت بلوچستان آگاهی داشتند این عمل جنایتکارانه را محکوم کردند.
حالا در اینجا یک سوال پیش میاید که چرا هموطنان ما نسبت به سرکوب و شکنجه و اعدام در بلوچستان بی تفاوت هستند؟ بسیاری از احزاب و سازمانها و روشنفکران بلوچ با ذهنیت طایفه گری و قبیله ای ٬ معتقدند که چون این قربانیان بلوچ و سنی مذهب هستند٬ مردم ایران و سازمان های سراسری و به اصطلاح فارس واکنش نشان نمیدهند. این در حالی است که کردها هم ملیت غیر فارس هستند و هم سنی مذهب.
در عالم مقایسه اگر ما فعالیتهای گسترده مدنی هموطنان را برای محکوم کردن اعدام فرزاد کمانگر ویا برای نجات حبیب اله لطیفی از اعدام ،که هر دو کرد و سنی هستند مورد توجه قراردهیم ٬ متوجه میشویم که حتی با وجود سیر مراحل قانونی پرونده با تشکیل دادگاه (هرچند که میدانیم تمام دادگاه های رژیم، فرمایشی و برای فریفتن افکار عمومی جهانیان است) و برخورداری متهمان کرد از وکلای برجسته و شناخته شده چون نیکبخت و نعمت احمدی ٬ چرا هموطنان ما با آگاهی به اینکه شناعت و شدت اعدام ۱۱ نفر زندانی بلوچ ٬بدون محاکمه و داشتن وکیل و رعایت نکردن تمام مراحل قانونی٬ به مراتب خشونت آمیزتر بوده است ٬ اما باز هم هموطنان نسبت به آن بی تفاوت بوده اند؟
من شخصا معتقدم که این عقب ماندگی و ضعف احزاب ٬ سازمانها٬ گروها و روشنفکران جامعه بلوچستان است که بعلت سکوت و همچنین انفعال بودن و عدم ارایه یک تحلیل درست از وضعیت بلوچستان و مبارزات ضد استبدادی مردم بلوچ ٬ قادر نیستند که اخباردرست و آگاهی های لازم را به موقع به هموطنان برسانند تا مردم و جریانات فعال سیاسی سراسری بتوانند بین اعمال شنیع رژیم و یا سازمان تروریستی جنداله و مبارزات ضد ارتجاعی و آزادیخواهانه مردم بلوچ تفکیک قائل شده، و موضع گیری واقعگرایانه و مناسبی داشته باشند. پر واضح است که باعث این عقب ماندگی جامعه بلوچ ، حاکمان استبداد سیاه آخوندی و رژیمهای حاکم ماقبل آنان می باشد. ولی با این وجود ما بلوچها بایستی واقعگرا باشیم ، ضعفهای خود را بپذیریم و از مردم کردستان که وضعیت کاملا ً مشابه ما را دارند درس عبرت بگیریم . احزاب و سازمانها بلوچی تا کنون در باره جنداله سکوت کرده اند. خود را طرفدار حقوق بشر میدانند اعدام جوانان را که توسط جمهوری اسلامی انجام میگیرد محکوم میکنند ولی کسانی که توسط جنداله به قتل میرسند با سکوت خود این اعمال ضدبشری را تایید میکنند وباعث تشویق جنداله برای ادامه خشونت و کشتاربیشتر میشوند. گویا این قربانیان چون غیر بلوچ و شیعه هستند بشر بحساب نمی آیند!
در پایان لازم به یاد آوری میدانم که جنداله اعلام کرده است که در مقابل اعدام ۱۱ نفر جوان بلوچ در روز ۲۹ آذر ماه ۸۹ در زندان زاهدان٬ امیر حسین شیرانی (کارمند تاسیسات اتمی که بیش از مدت سه ماه است که در اسارت جنداله میباشد٬) اعدام خواهد کرد. امیرحسین شیرانی یک کارمند زحمتکش ساده تاسیسات اتمی است که کوچکترین عمل و یا اهانتی برعلیه اهل تسنن و مردم بلوچ انجام نداده است. او نه پست و مقامی در این رژیم داشته است و نه حتی یک فرد نظامی بوده است که در سرکوب مردم نقشی داشته باشد. انتظار میرود که جریانات سیاسی بلوچی به حرمت اصول اساسی که در اساسنامه حزبی خود دارند در مقابل این تهدید و عمل نابخردانه جنداله بیش از این سکوت نکنند و انجام چنین اعمالی را محکوم کنند و از جنداله بخواهند که مرتکب یک جنایت دیگر نشود و شیرانی را بدون هیچ قید و شرطی آزاد کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر