۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

سهم بلوچ ها از ایرانی بودن





در بخش اول این مقالات، من ۲۰ مورد از محرومیت های مردم بلوچ را که ناشی از سیاست های فقیر سازی جمهوری اسلامی در بلوچستان است، بیان کردم. بسیاری از روشنفکران ایرانی با من تماس گرفتند و از حجم عظیم این محرومیت ها ابراز شگفتی کردند ولی یک کلمه در محکوم کردن رژیم ننوشتند. من از تماس گرفتن آنها با خود شگفت زده نشدم؛ اما اگر جمهوری اسلامی را محکوم مینمودند، قطعا دوچار شگفتی میشدم. گویی یک توافق عمومی بین فعالان سیاسی برای فقیر سازی ملیت های ایرانی وجود دارد که ناگزیر به تجزیه ایران خواهد انجامید
هدف من از نوشتن این مقالات روشن کردن نتایج سیاست هایی است که منجر به پدید آمدن صد گروه مسلح در بلوچستان شده که جندالله مشهورترین آنها است. آنچه در بلوچستان و بر بلوچها میگذرد، آنقدر مصیبت بار است که در ذهن هیچ کس نمیگنجد. تنها تعبیر نزدیک به حقیقت در مورد بلوچستان را در سال گذشته کسی گفته است که در روز عاشورای خونین تهران حضور داشته است. او گفته است هر روز بلوچستان مثل عاشورای خونین تهران بوده و هست.
اگر یک روز، تهران شرایط بلوچستان را پیدا کرد، تمام ایرانیان بلرزه افتادند؛ اما از این که هموطنان بلوچشان هر روز عاشورای خونین را تجربه میکنند، هیچ احساس نگرانی و گناه نمی نمایند. انگار حس انسانی شان تعطیل میشود. وجدانشان از کار باز می ایستد. آنها نمیدانند که در ایران مصیبت از یک نقطه شروع میگردد و کم کم به همه جا سرایت میکند. بقول لوتر کینگ، نقض عدالت از ضعیف ترین ها آغاز میشود و سپس بدیگران میرسد. امتیاز داران معمولا فکر نمیکنند که روزی قربانی میگردند. روز ولت میگوید:" ملتی که حق را فدای امتیاز کند، در اندک زمان محدودی، هر دو را از دست میدهد.
ما این را به تجربه میدانیم که هرکس عدالت را فدای امتیازات خود نموده است، ظلم بسرعت به سراغ او رفته است. هیچ کس تصور نمیکرد یاران خمینی و منجمله، هاشمی رفسنجانی، کروبی و موسوی که تمام امتیازات جهان را داشته و از قدرتمندان نظام بوده اند، باین روزگار بیفتند. نوبت خامنه ای و دیگران هم خواهد رسید.
اما ما حساب مردم ایران را از حساب فعالان سیاسی جدا کرده ایم زیرا میدانیم که در ایران شخصیت ملی بزرگ وجود ندارد. از کوچکان هم جز انتظار کوچکی نمیتوانیم داشته باشیم. فعالان سیاسی ایرانی فرقه ایی هستند و فرقه ای عمل میکنند. از رهبران فرقه ای نمیتوان انتظار حرکت بزرگ ملی داشت.
در این بخش ظلم های سیاسی را فهرست وار بیان میکنم. قضاوت را به آنها واگذار میکنم که هنوز وجدانشان بیدار است:
۱. در صد سال اخیر، یک بلوچ سنی در ایران به مقام های رهبری، شاهی، ریاست جمهوری، نخست وزیری، وزیری و سفیری و استانداری نرسیده است.
۲. هیچ بلوچی در تصمیم گیری های ملی و منطقه ای مشارکت نداشته است.
۳. تقریبا تمامی مدیران کل غیر بلوچ هستند.
۴. تمام استانداران غیر بلوچ بوده اند.
۵. اخیرا یک کارگر بلوچ سنی را به اتهام وهابی بودن بیرون کردند.
۶. اتهامات سیاسی و مذهبی بی اساس بر بلوچ ها وارد میکنند.
۷. هر گاه کسی به این اتهامات ا عتراض کند، او را دستگیر و به اتهام واهی شکنجه و ا عدام میکنند.
۸. هر خانواده ای برای پیدا کردن عزیزان خود به مقامات مراجعه کند، دستگیر و زندانی میشود.
۹. صد در صد قضات غیر بلوچ هستند.
۱۰. صد در صد پاسداران غیر بلوچ هستند.
۱۱. تبعیض سیاسی به اندازه ای عریان و آشکار است که شباهت زیاد به انگلیسی ها و هندی ها دارد.
۱۲. مناطق بلوچ نشین فاقد تسهیلات زندگی هستند، در حالیکه، در چابهار، محله های کارمند نشین، مثل شهرک زیبای اروپایی هستند و همه ی امکانات زندگی را دارند.
۱۳. رفتار کارمندان با بلوچها بسیار تحقیر آمیز و توهین آمیز است.
۱۴. کارمندان و روسایی را که از شهر های دیگر به بلوچستان میفرستند، قبلا از ورود شان ببلوچستان، شست و شوی مغزی میدهند تا کاملا ضد بلوچ ببار بیایند.
 ۱۵. در فیلم هایی که میسازند، بلوچها را به عنوان قاچاقچی و شرور معرفی مینمایند، در حالیکه اکنون قاچاق کاملا دولتی شده است.
۱۶. شهر چابهار پایگاه اصلی سپاه پاسداران برای قاچاق مواد مخدر و اسلحه به تمام دنیا شده است.
۱۷. کارمندان دولتی بیشتر از ادارات امنیتی هستند.
۱۸. به هر فرد بلوچ به عنوان یک دشمن نگاه کرده میشود.
۱۹. بلوچ ها هیچ گونه مشارکت سیاسی در سرنوشت خود و مملکت خود ندارند.
۲۰. هیچ مقام و کارمندی به منظور خدمت کردن به بلوچستان نمیرود، بلکه همگی برای حکومت کردن و کنترل نمودن وارد بلوچستان میشوند.
۲۱. هر کسی وارد بلوچستان بشود احساس میکند که وارد یک سرزمین اشغال شده، گردیده است.
۲۲. هر روز و هر هفته، جوانان بلوچ به بهانه های مختلف، در خیابان ها، جاده ها و کوه ها، معصومانه به قتل میرسند، بدون این که کسی جوابگو باشد.
۲۳. شکایت هیچ بلوچی تا کنون به نتییجه نرسیده و غالبا به عنوان توهین به انقلاب و مقامات ولایی، نتیجه عکس داده است.
۲۴. هیچ کاری بدون دادن رشوه انجام نمیگیرد.
۲۵. مراجعه مردم برای انجام کار هایشان توهین به کارمندان محسوب میگردد.
۲۶. کشتار درمانی به عنوان تنها راه حل در بلوچستان بکار برده میشود.
در چنین شرایطی است که بلوچ ها بعد از تحمل ستم های فراوان دست به دفاع از خود و حقوق مردم ایران
 زده اند. یادمان باشد دیکتاتوری تا زمانی ادامه پیدا میکند که تحمل مردم ادامه یابد. اگر امروز همه ایرانیان محکم بایستند، فردا ظلم تمام میشود.

هیچ نظری موجود نیست: