۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

مادر ابوالفضل طبرزدی: بگذارید جوانان آزادانه حرفهایشان را بزنند و نفس بکشند

مادر ابوالفضل طبرزدی: بگذارید جوانان آزادانه حرفهایشان را بزنند و نفس بکشند

جرس: در حالیکه ابوالفضل طبرزدی، برادرزاده مهندس حشمت الله طبرزدی دبیرکل جبهه دمکراتیک ایران، از روز ۲۸ آذر ماه، در بازداشت و در سلول انفرادی نگهداری می شود، مادر وی با اشاره به اینکه فرزندش در انفرادی و تحت بازجویی است، می گوید: " به هر کجا مراجعه می کنیم اصلا جوابی نمی دهند و می گویند جای بچه تان خوب است. اگر جایش خوب است پس چرا نمی گذارند من فرزندم را ملاقات کنم؟"

حشمت الله طبرزدی در ارتباط با بازداشت ابوالفضل طبرزدی در یادداشتی از زندان رجایی شهر نوشته است: "جرم برادر زاده ام ابوالفضل این است که مسائل مربوط به من را پیگیری کرده است اگر چه دستگاه امنیتی رژیم به صورت وحشیانه برای بازداشت او به خانه مسکونی برادرم دکتر رضا طبرزدی در مهر اهواز ریخته، در بین اعضای خانواده ایجاد وحشت کرده و ابوالفضل را با خود برده است، اما با این اقدام ابلهانه، صرفا خانواده های دیگری را به مبارزین آزادی خواهی پیوند داده است."

گفتنی است، ابوالفضل طبرزدی پیش‌تر گفته بود که به دلیل پیگیری پرونده حشمت الله طبرزدی، دبیر کل زندانی جبهه دمکراتیک ایران، تحت تعقیب قرار دارد و ماموران امنیتی با بازداشت او می‌خواهند پیگیری پرونده مهندس طبرزدی را مختل کنند.

به همین مناسبت "جرس" باخانم طبرزدی، مادرابوالفضل طبرزدی در خصوص آخرین وضعیت فرزندش و پیگیری هایی که انجام داده به گفتگو پرداخته که متن آن در پی می آید:

خانم طبرزدی آخرین اطلاعی که از فرزندتان دارید چه زمانی بوده است؟

دوازده روز است که ایشان را دستگیر کرده اند در این مدت دوبار تلفن زده و به مدت یک دقیقه حرف زده است. بعد که برای پیگیری پیش دادستان رفتیم، ایشان گفتند فرزندتان جرم مرتکب شده و باید جواب بدهد و اصلا نه خانواده شهید برایمان مهم است نه رزمنده.

نگفتند چه جرمی منظورشان است؟

نخیر، من خودم فکر می کنم به خاطر تماس تلفنی با عمویش در زندان اوین یعنی آقای حشمت الله باشد. یکبار هم گفتند ابولفضل با مجاهدین خلق رابطه داشته و مجاهدین می خواستند او را بدزدند. در صورتیکه تمام اینها دروغ محض است بچه من اصلا با مجاهدین ارتباطی ندارد. تنها جرم فرزند من این بوده که با آیت الله صانعی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی رابطه داشته است و این افراد که برای مملکت زحمت کشیده اند رابطه با آنها جرم است! این آقایان که این همه زحمت کشیده اند باید عقب بشینند و آنهایی که در دوران انقلاب و جنگ خوردند و خوابیدند باید همه کاره مملکت شوند. اینها می گویند چرا جوانان دور میرحسین موسوی و کروبی می آیند، باید بروند مواد بکشند و معتاد شوند و دولا و راست شوند.  

لطفا در خصوص نحوه دستگیری فرزندتان و اینکه آیا حکمی به شما نشان د ادند بفرمایید.

روز بیست و هشتم آذر ماه حدود نه نفر ریختند خانه و همه جا را زیر و رو کردند و داد می زدند ابولفضل را بگیرید. برای ما که هم خانواده شهید هستیم و هم در جبهه های جنگ هم خودم هم همسرم حضور داشتیم هیچ حرمتی را حفظ نکردند بعد هم که ما اعتراض کردیم گفتند از طرف دادستانی حکم داریم اما دادستانی گفت اصلا ما چنین حکمی نداده ایم. برخوردشان جوری بود که مثل اینکه فرزند ما جانی، قاچاقچی است که من فکر نمی کنم با هیچکس اینگونه برخورد کرده باشند. بعد هم که اعتراض می کنیم می گویند بچه شما جرم مرتکب شده آخه چه جرمی؟

آیا برای فرزندتان وکیلی گرفته اید؟

به ما گفته اند که وکیل نمی خواهد بگیرید بعد از اینکه جرمش مشخص شد ما بهتان می گوییم وکیل بگیرید که آن موقع کار از کار گذشته است.

اطلاع دارید که الان در انفرادی و تحت بازجویی هستند یا نه؟

بله الان در انفرادی نگهداری می شود و در حال بازجویی است، این در حالی است که سلول انفرادی شکنجه است.

برای ملاقات ایشان اقدامی کرده اید و چه پاسخی گرفته اید؟

بارها برای پیگیری و اطلاع از وضعیت فرزندم مراجعه کرده ایم اما اصلا جوابی نمی دهند و می گویند جای بچه اتان خوب است. اگر جایش خوب است پس چرا نمی گذارند من فرزندم را ملاقات کنم؟ من می دانم، اینها برای تحت فشار گذاشتن و شکستن روحیه فرزندم است.

برای پیگیری وضعیت فرزندتان تاکنون به کجاها مراجعه کرده اید؟

دادستانی که جوابمان را آنجور داد. بعد با دفاتر مراجع در قم تماس گرفته ایم که فقط آیت الله صانعی جواب دادند و برایمان دعا کردند و آیت الله وحید خراسانی هم گفتند پیگیری می کنند و چند مرجع تقلید دیگر هیچ جوابی به ما ندادند و اصلا ما را تحویل نگرفتند.

بعد به دفتر مقام رهبری چندین بارزنگ زدم، یکبار یک شماره دیگری می دادند و وقتی زنگ می زدم می گفتند اینجا دفتر رهبری نیست و ما را سر کار می گذاشتند و بعد گفتند این جا دفتر رهبری است اما مسائل شرعی را به ما بگویید و مسائل سیاسی را با ما مطرح نکنید و بعد صوت قرآن برای ما می گذاشتند. آخه چه مملکتی است که برای ما درست کرده اند؟

با توجه به اینکه تمام مسئولین قوا زیر نظر مستقیم رهبری کار می کنند شما بعنوان مادر و خانواده شهید در خصوص وضعیت فرزندتان چه صحبتی با ایشان دارید؟

تنها چیزی که از رهبر می خواهم این است که برنامه ها را کنترل کنند یعنی یک جوانی که با استعداد است و فکر و هوش بالایی دارد باید بهش آزادی بیان، حق زندگی بدهند و بگذارند نفس بکشد. با فرزند من که پدرش پزشک و رزمنده بود اینگونه برخورد کنند وای به حالا مردمی که نه خانواده شهید هستند و نه رزمنده.

دیگر برای اطلاع رسانی به کجاها مراجعه کردید؟

بعد با روزنامه های داخل تماس گرفتیم اما خبرنگاران با شنیدن اسم ما وحشت می کردند و می گفتند یک قانونی برای ما گذاشته اند که حق نداریم وارد این مسائل شویم. در صورتی که همین طبرزدی بود که در جبهه های جنگ روی مین ها می رفت تا آنها را خنثی کند. حالا طبرزدی ها بد شده اند و کسانیکه پشت جبهه بودند و خورده اند و خوابیده اند شده اند مدافع مملکت و انقلاب و ما شده ایم دشمنان انقلاب؟!

در پایان هر صحبتی دارید بفرمایید؟

بگذارید جوانان "آزاد" باشند و آزادانه حرفهایشان را بزنند و نفس بکشند الان وضعیت طوری شده که برای نفس کشیدن جوانان، اکسیژن را به آنها می فروشند. من به مسئولین این انتقاد را دارم که بچه هایی که جبهه فرستادیم، حتی خود ما که انقلاب کردیم فکر می کردیم آزاد می شویم و بر علیه استبداد انقلاب کردیم اما حالا این وضعیت ما است. در رژیم شاه یک دوستی داشتم که پدرش سرباز بود و جلوی شاه کشته شد بعد که انقلاب شد برای او هدیه می آوردند و روزی هم که انقلاب شد از افرادی بود که انقلاب کرده است و هیچکس هم به اینها گیر نمی داد اما حالا که بچه من با عمویش حرف می زند جرم است؟ آن هم در مملکتی که ادعا می کند که اسلامی است در حالیکه اصلا با این کارها از رعایت اسلام خبری نیست. وقتی وارد خانه یک رزمنده ای بشوند، نه یاالله بگویند و حتی فرصت ندهند که ما حجاب داشته باشیم آخه این چه وضع مملکتی است؟

به نظر من تمام جوانها باید دست بدست هم دهند جلوی این کارها و افراد را بگیرند. ما افرادی هستیم که دردمند این انقلاب هستیم که قبل از انقلاب برای انقلاب و بعد از آن هم برای دفاع از مملکت و آبادانی آن کار کرده ایم اینگونه برخوردها واقعا "بد" است. آخه من می خواهم بدانم به من می گویند نه خانواده شهید برایمان مهم است نه رزمنده، پس بگویید شما چه چیزی برایتان مهم است؟ این بچه های ما بودند که شهید شدند و شما الان جای آنها نشسته اید. ما فکر می کردیم انقلاب به دست اهلان افتاده در حالیکه به دست نااهلان افتاده است. بخدا با این بلاهایی که به سرمان آورده اند به خودم می گویم اصلا اشتباه کردیم که انقلاب کردیم. یک بچه ام که باید در زندان باشد چهار تا بچه ام که با وجود تحصیلات دانشگاهی بیکار هستند ما باید خرجشان را دربیاوریم، این وضعیت جمهوری اسلامی ما است؟!

با تشکر از فرصتی که در اختیارمان قرار دادید.

هیچ نظری موجود نیست: